۱۰۰قصه دیگر از لابهلای تاریخ | آن پسر چهارم
درباره محمدحسین جنتی فرزند آیتالله جنتی.
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | دیروز از بیت و خاندان شیخ فضلالله نوری نوشتیم و سلاله و نسل غریبی که از او منتشر شده بود که عرصههای مختلف سیاست و هنر و ادبیات را پوشش میداد. اما علمای دیگری هم هستند که در اعضای خانوادهشان در شرایط مختلف و حتی متضادی قرار گرفتهاند و شرایط دراماتیکی را رقم زدهاند.
مثل خانواده آیتالله خمینی، آیتالله محمدی گیلانی، آیتالله هاشمی رفسنجانی، آیتالله خزعلی و یا آیتالله منتظری. یکی از علمای مشهور که در بیت و خانواده خود شاهد این تلاطمات سیاسی حداکثری بوده است مطمئنا آیتالله جنتی است. مردی که 31 سال است بر صندلی ریاست شورای نگهبان تکیه زده است و از متنفذترین و موثرترین چهرههای عرصه سیاست کشور است.
گفتههای او، سخنرانیهایش و تصمیماتش در زندگی همه ما تاثیرات خاص خود را داشته است. مثل ایدههای رادیکالش درباره حد حجاب، سخنرانیهایش در تجمعات انصارحزبالله، توصیفاتش از اقلیتهای مذهبی و یا ایدههایی در انتخابات مجلس و از آن مهمتر در انتخابات ریاست جمهوری بهخصوص در انتخابات سال 88.
آیتالله جنتی از سال 88 تقریبا در همه انتخابات با توجه به جایگاه خاص خود تاثیرات قابل توجهی در مسیر رقابت کاندیداها بر جای گذاشته است که ترجیح میدهم به آنها اشاره نکنم و بگذرم.
آیتالله جنتی متولد روستایی در استان اصفهان است. روستای لادان. چهار پسر دارد. علی جنتی را که همه میشناسیم. همرزم محمد منتظری در سالهای قبل از انقلاب بود که بعدها تا وزارت ارشاد دولت روحانی پیش آمد، حسن جنتی نجار است و در اصفهان کارگاه خود را اداره میکند و علی جنتی درباره او گفته که زیاد اهل درس و مشق نبوده است، و محمد جنتی که ابتدا برقکار بود و بعد کارمند سازمان تبلیغات اسلامی شد.
اختلاف نظر علی جنتی و پدرش که واضح و مبرهن است. علی جنتی همیشه خود را وامدار عقاید دکتر بهشتی دانسته اما با این حال از تحسین تهجد و پایبندی پدر به نماز شب و احکام اسلامی غافل نبوده و به او ابراز ارادت کرده است. آیتالله جنتی اما در توصیف پسرانش معمولا از حسن یاد میکند که به نجاری مشغول است و از سیاست دور است و هیچگاه هم چشمداشتی از پدر نداشته است.
اما علی جنتی به رغم اختلاف نظر واضح با پدر، آن پسر طرد شده از خانواده آیتالله نیست. این عنوان به محمدحسین میرسد. برادر کوچکتر علی جنتی که در سال 1330 متولد شد و در همان دوران دیپلم جذب گروههای موتلفه اسلامی شد و یک دوره شش ماهه را در زندان گذراند و در زندان به سمت باند عزت شاهی متمایل شد.
هرچند بعد ازآزادی هنوز به تکثیر و توزیع اعلامیههای آیتالله خمینی که آن زمان در نجف در تبعید بود میپرداخت. او از اوایل دهه پنجاه به عضویت سازمان مجاهدین درآمده بود و متمایل به شاخه مذهبی سازمان به رهبری مجید شریف واقفی بود.
اما با کشته شدن شریف واقفی و دستگیری وحید افراخته، حسین جنتی هم لو میرود و به زندان میافتد و روزگار سختی را نیز از سرمیگذراند. محسن مخملباف نقل کرده که حسین جنتی با او همبند بوده است و همین طور نقل میکند که در یکی از جلسات بازجویی با پدر حسین یعنی احمد جنتی روبهرو شده و شاهد بازجویی از پدر بوده که در نهایت به آزاد شدن پدر انجامیده است.
محمدحسین وقتی در سال 57 از زندان بیرون آمد بلافاصله به جرگه فرماندهان مجاهدین درآمد و مسئول شاخه اصفهان شد و با دختری به نام فاطمه سروری (دختری متولد گلپایگان دانشجوی دانشگاه اصفهان) ازدواج کرد و غرق در کار تشکیلاتی شد. همان دوران آیتالله جنتی مسئول دادگاههای انقلاب در اصفهان و خوزستان بود.
اختلاف دیدگاه میان پدر و پسر مدام افزایش مییافت و به مرزهای ملتهبی رسیده بود. بالاخره با بالارفتن دامنه تشنجات سیاسی و نافرمانی مجاهدین از دولت مرکزی و ماجرای شورش 31 خرداد 1360، محمدحسین جنتی و همسرش زندگی مخفی خود را شروع کردند.
از اینجا به بعد روایتها در هم و برهم است. محمدحسین یک سال بعد در خرداد 1361 در یک درگیری مسلحانه توسط پاسداران کشته شد. مخملباف روایتی دارد که نمیدانیم چقدر درست است. هرچه هست هیچ کس درصدد نقض آن نیامده.
این که در خرداد 1361 آیتالله جنتی به عنوان رئیس سازمان تبلیغات اسلامی ضیافتی را با هنرمندان حوزه هنری برگزار کرده و درآن از خوردن هرگونه طعام و نوشیدنی خودداری کرده و همراهانش به مخملباف گفتهاند ایشان نذر کرده که در صورت مشخص شدن سرنوشت پسر یاغیاش چهل روز روزه بگیرند و...
اما داستان ادامه دارد. فاطمه سروری عروس آیتالله جنتی به عراق گریخت و آنجا از گویندگان رادیوی این سازمان شده بود و در سال 1367 در عملیات خائنانه فروغ جاویدان و حمله به ایران از مرزهای عراق شرکت کرد و در همین ماجرا کشته شد.
اما داستان باز هم ادامه دارد. در همان عملیاتی که محمدحسین جنتی کشته شد و فاطمه سروری فرار کرده بود، پسر هجده ماهه آنان به دست نیروهای امنیتی ایران افتاد و آن را به آیتالله جنتی تحویل دادند. آیتالله جنتی شخصا این پسر را تربیت کرد.
این پسر که عاصف نام داشت به عضویت نیروهای عملیاتی بسیج در تهران درآمده بود تا این که در سال 1375 و در حالیکه 17 سال داشت در حین عملیاتی مربوط به امر به معروف و نهی از منکر در سطح شهر تهران دچار یک سانحه مرگبار رانندگی شد. در حال حاضر خیابانی در ضلع شمالی میدان انقلاب نام شهید عاصف جنتی را بر خود دارد. آیتالله جنتی 97 ساله هستند.