کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۲۹۴۶
تاریخ خبر:

۱۰۰‌قصه دیگر از لابه‌لای تاریخ| کینه محمدرضا از خروشچف

 100‌قصه دیگر از لابه‌لای تاریخ| کینه محمدرضا از خروشچف

وقتی خروشچف در ضیافت ناهار رسمی در کاخ کرملین نیات حقیقی خود را نشان می‌دهد‌.

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | اسدالله علم نقل کرده که محمدرضا در سال 1349 با حالتی خاص به علم گفته که ببین روزگار چگونه دشمنان مرا از بین برد. از جان کندی و رابرت کندی‌، ‌تا جمال عبدالناصر و خروشچف. محمدرضا همیشه خودش را نظر کرده می‌دانست و اتفاقات دهه چهل این احساس را برای او دوچندان ساخته بود‌.

 

می‌خواهم در مورد خروشچف بنویسم و اینکه چگونه محمدرضا روابط بسیار تیره‌ای با خروشچف داشت و به‌جایش با دولت برژنف مناسبات دوستانه‌ای داشت. در میانه دهه سی در اوج اعدام و سرکوب افسران حزب توده‌، ‌ایران به عضویت پیمان بغداد درآمد که خشم همسایه شمالی را دو‌چندان ساخت.

 

در همین سال شوروی از محمدرضا دعوت کرد برای یک دیدار رسمی در مسکو. در هوای مطبوع تیرماه پایتخت شوروی. شاه و ثریا با هیات بلندپایه‌ای عازم سفر شدند‌. جالب آنکه بیشتر اعضا بر زبان روسی مسلط بودند. ساعد‌، ‌جهانبانی‌، ‌یزدان‌پناه‌، ‌ابراهیم کاشانی‌. دیگر همراهان این سفر هم ایادی بود و آتابای و نصیری و اردشیر زاهدی بسیار جوان.

 

ابتدای سفر خوب پیش رفت‌. تسلط اعضای گروه به روسی که با حضور سفیر ایران در مسکو (ابوالحسن مسعود انصاری‌) دو‌چندان هم شده بود و مایه شگفتی خروشچف‌. خروشچف در مورد روسی مسعود انصاری می‌گوید «سفیر شما روسی را بهتر از من صحبت می‌کند چون زبانی که او صحبت می‌کند زبان فاخر طبقه بالاست. من در خانواده کارگری بار آمده‌ام و زبانی هم که حرف می‌زنم هنوز همان زبان کارگریست.»

 

روز سوم محمدرضا و گروه را به تماشای یک مانور هوایی نظامی می‌برند تا از محمدرضا زهر چشم بگیرند‌. اردشیر زاهدی این‌گونه نقل کرده است:‌ «من اولین‌بار بود که جت‌های شوروی را می‌دیدم، از جت‌های مسافری گرفته تا بمب‌افکن و باری و شکاری. مانور آنها هم تماشایی بود. گویا این برنامه را ترتیب داده بودند که قدرت هوایی خود را نشان دهند و شاه ایران را به خودش بیاورند.

 

باری، آنجا مقدار زیادی خاویار روی میز پذیرایی چیده بودند. من گفتم این خاویارها مال ایران است. علی اف ترجمه کرد. خروشچف گفت خیر مال شوروی است. شاه به من خیره شده بود که بفهمد مقصودم از این فضولی چیست. من گفتم شما می‌دانید ماهی‌های استروژن از شمال می‌آیند به جنوب و در آب‌های ایران تخم‌ریزی می‌کنند؟

 

خروشچف گفت بله، برای این است که آب ولگا با قدرت زیاد به دریا وارد می‌شود و ماهی برای تخم‌ریزی به آب‌های دورتر می‌رود. گفتم نه. دلیلش این نیست، دلیلش این است که ماهی‌ها در شمال جرأت ندارند دهانشان را باز کنند و از ترسشان می‌آیند به جنوب!

 

ناگهان سکوت سنگینی برقرار شد. من دیدم شاه طوری نگاهم می‌کند که از صد ملامت زبانی بدتر است. تازه متوجه شدم که چه غلطی کرده‌ام. خیس عرق شدم ولی خوشبختانه خروشچف به فریادم رسید. خنده مفصلی سر داد و موضوع را به شوخی برگزار کرد و مجلس از حالت بهت و سکوت بیرون آمد.»

 

در بازگشت به مسکو هدایای ویژه محمدرضا و ثریا هم به آنها اهدا شد. یک پالتو پوست گران‌قیمت به ثریا و یک هواپیمای اختصاصی به محمدرضا. اما در روز پنجم و در ضیافت ناهار رسمی در کاخ کرملین خروشچف نیات حقیقی خود را نشان می‌دهد‌.

 

زاهدی می‌گوید:‌ خروشچف برخاست برای ایراد نطق. اول دستور داد یک شیشه ودکا برایش آوردند و ودکا را قل‌و‌قل ریخت توی لیوان و به همان راحتی که من و شما آب می‌خوریم، ودکا را خورد و خورد و خورد و لیوان خالی را بالای کله براق و از ته تیغ انداخته‌اش گرفت و برگرداند که معلوم شود حتی یک قطره هم در آن باقی نمانده است.

 

آن‌وقت شروع کرد با لحن خشنی به شاه حمله کردن که به شما می‌گوییم با ما دوست باشید و متقابلاً دوستی ما را جلب کنید. شما با ما دشمنی می‌کنید. ما هر لحظه بخواهیم قادریم به ایران حمله کنیم و ایران را ببلعیم. هر‌قدر هم شما نیرو جمع کنید و اتحاد نظامی تشکیل دهید، قادر نخواهید بود در مقابل ما بایستید. بدانید که شوروی نمی‌تواند در برابر این پیمان‌ها بی‌تفاوت بماند. نطق خروشچف چنان تند و تهدیدآمیز بود که همه را مبهوت کرد...

 

یادتان باشد که سفر محمدرضا و ثریا در تیرماه 1335 است و این دورانی است که  مهم‌ترین اعضای  کادر رهبری حزب توده به شوروی فرار کرده بودند و اعدام‌های زنجیره‌ای افسران توده‌ای (مثل سیامک و مبشری و شفا و عطارد و وزیریان و...‌)از مهرماه سال 1333 شروع شده بود و تا 1336 هم به طول می‌انجامد(خسرو روزبه جزو سری‌های آخر است‌)

 

به این‌ها اضافه کنید فریب دادن استادانه استالین توسط احمد قوام بر سر غائله آذربایجان و همین طور گردش صریح ایران به عنوان همسایه استراتژیک شوروی به سمت آمریکا که مهم‌ترین رقیب روس‌ها محسوب می‌شد. به هرحال در همان جلسه پاسخ هیات ایرانی تنش را بیشتر کرد و در نهایت گروه ایرانی با شرایطی نه‌چندان مناسب به کشور بازگشتند.

 

وقتی خروشچف در سال 1340 برکنار شد، محمدرضا نفس راحتی کشید و بالاخره با وساطت مارشال دوگل در سال 1344 به مسکو سفر کرد و ماه عسل ایران و شوروی آغاز شد. و بعد قراردادهای ذوب آهن با شوروی و ماشین سازی و تراکتورسازی با چکسلواکی و رومانی این روابط را مستحکم‌تر کرد‌...

 

کدخبر: ۵۵۲۹۴۶
تاریخ خبر:
ارسال نظر