۱۰۰قصه دیگر از لابهلای تاریخ| ملاقات حساس در الجزیره
درباره اولین ملاقات بلندپایه بین مقامات ایرانی و آمریکایی .
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | چقدر از ماجرای اشغال سفارت آمریکا همان حادثهای که به شکل بلند مدت تاریخ سیاسی ایران راتحت تاثیر خود قرار داده ناشی از تحریکات گروههای چپ بوده؟ این فرضیه از سوی گروههای نزدیک به لیبرالها در داخل و خارج کشور مورد تاکید قرار گرفته است.
بهنظرم این نگاه، آن حس کینه و دشمنی که در میان طبقات مذهبی نسبت به آمریکاییها وجود داشته نادیده میگیرند. بهخصوص وقتی یادمان بیاید که انفجار رستوران خوانسالار در میدان آرژانتین و یا حمله به اتوبوس کارکنان آمریکایی توسط نیروهای تندرو مذهبی شکل گرفته بود و ربطی به چریکهای کمونیست نداشته است.
نیروهای مذهبی جدا از پسزمینه کودتای 28 مرداد،آمریکا را دلیل فضای فرهنگی منقلب تهران و دیگر شهرها میدانستند و مخالفت آیتالله خمینی با لایحه کاپیتولاسیون را دلیل اصلی تبعید ایشان قلمداد میکردند. خب این را هم بگویم که بعد از اشغال سفارت آمریکا نیروهای چپ و کمونیست در یک حالت خلسه باورنکردنی قرار گرفته بودند و در روزنامهها و گردهماییهایشان این شادمانی را نمیتوانستند پنهان کنند.
با این حال بعید است که حرکت عجیب دانشجویان با تحریک گروههای کمونیست شکل گرفته باشد. راستش این ایده واکنشی ناگهانی به ملاقات بازرگان، دکتر یزدی ودکتر چمران با برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر و دستیارانش بود (از جمله رابرت گیتس که بعدها وزیر دفاع آمریکا هم شد). فحوای آن ملاقات که در بین اعضای شورای انقلاب هم واکنشهایی به همراه داشت چه بود؟
«در آن ایام که هیات ایرانی و در راس آن مهدی بازرگان برای شرکت در جشنهای بیست و پنجمین سالگرد انقلاب الجزایر در الجزیره بهسر میبرد، یک هیات آمریکایی به ریاست برژینسکی هم در آن مراسم حضور داشت
و اولین ملاقات بلندپایه بین مقامات ایرانی و آمریکایی پس از دیدار وزیران خارجه ایران و آمریکا در مجمع عمومیسازمان ملل در نیویورک، در حاشیه آن مراسم و در محل اقامت نخستوزیر ایران انجام شد؛ یکی از اعضای هیات آمریکایی امروز وزیر دفاع آمریکا است و اوست که با سخنرانی در دانشگاه ملی امور دفاعی ایالات متحده در واشنگتن گفته در آن ملاقات حاضر بوده و روایتی از آن دیدار ارائه کرده است.
«رابرت گیتس»جوان در سال 1979(1358)پنج سالی میشد که از سازمان سیا به شورای امنیت ملی نقل مکان کرده بود و ظاهرا همراهی وی با برژینسکی در مقام مشاور امنیت ملی کارتر هم به این دلیل بوده است، هر چند چنانکه در سوابق کاری گیتس آمده است وی در اواخر همین سال مجددا به سازمان سیا بازگشت.
گیتس که در دوره دوم ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش، وزیر دفاع شد در سخنرانی اخیرش گفته:«من در نخستین ملاقات (پس از انقلاب ایران) میان یک مقام ارشد دولت آمریکا و مقامهای ممتاز دولت ایران در الجزیره در پایان اکتبر 1979 حضور داشتم.
نخست وزیر (مهندس بازرگان)، وزیر دفاع (مصطفی چمران) و وزیر خارجه (ابراهیم یزدی) ایران خواستار ملاقات با برژینسکی شدند که برای مراسم 25مین سالگرد انقلاب الجزایر در الجزیره به سر میبرد، و من هم با او بودم. برژینسکی از من خواست برای یادداشت برداشتن همراهش بروم. ما وارد جلسه شدیم و لب کلام ما این بود که «ما انقلاب شما را میپذیریم.
ما کشور شما را به رسمیت میشناسیم.ما دولت شما را به رسمیت میشناسیم. ما همه سلاحهایی را که قرارداد فروش آنها با شاه بسته شده بود را به شما میفروشیم. ما دشمن مشترکی در همسایگی شمالی شما داریم. میتوانیم در آینده با هم کار کنیم.»
اما مقامات ایرانی شرکت کننده در این جلسه خواستار تحویل گرفتن محمدرضا شاه پهلوی شدند.پاسخ آنها این بود که «شاه را به ما بدهید.» هر کدام مواضع خود را پنج یا شش بار تکرار کردند و در پایان برژینسکی برخاست و گفت «تحویل شاه به شما با غرور ملی ما ناسازگار است.» و این پایان کار بود. »
اینکه در آن گفتوگویی که قرار بود کوتاه انجام شود ولی یکساعت و 25 دقیقه به طول انجامید چه گذشت،سالها تحتالشعاع این قرار گرفت که چه کسی درخواست ملاقات کرد؟چرا دولت بازرگان،امام و شورای انقلاب را در جریان نگذاشت؟
و سرانجام هم با پخش خبر این دیدار از تلویزیون و اعتراضهای گستردهای که پس از آن انجام شد و تصرف سفارت آمریکا سه روز پس از آن،داستان الجزایر همچنان با روشن نشدن برخی ابعاد آن و نیز سر به مهر ماندنش باقی ماند .
عجیب است که تقاضای هیات بلندپایه ایرانی به شدت انقلابی بوده و موضعی سازش ناپذیر مقابل برژینسکی اتخاذ کرده بودند اما بازتابش در تهران مصالحه و سازش بود. اما چگونگی مقدمات این ملاقات هم جنجالی شده بود.
به گفته بازرگان، «دو روز قبل از عزیمت من به الجزایر کاردار سفارت آمریکا در تهران به من اطلاع داد که برژینسکی مایل است هنگام اقامت من در الجزایر، ملاقات و مذاکره انجام دهد و امروز این دیدار انجام شد». بازرگان بعدها این روایت را این گونه تکمیل کرد:«آقای دکتر یزدی اطلاع داشت و من هم به ایشان گفته بودم که در آن جشن استقلال ترکیه که ناهار مهمان بودیم، کاردار اطلاع داد:
«شما که میروید الجزایر آقای برژینسکی هم آنجا میآید، بنابراین احتمال دارد به ملاقات شما بیاید... این را آقای دکتر یزدی میدانست.» در حالیکه در روایت رابرت گیتس این ملاقات به درخواست ایران انجام شده بود. در شهریور 59، ابراهیم یزدی یک روایت دیگر نقل میکند:او [برژینسکی] عیناً مثل «شِمر ابن ذیالجوشن» که شب عاشورا به دیدن ابوالفضل رفت به دیدن آقای مهندس بازرگان آمد. مهندس بازرگان هم گفتند چه کنیم او را بپذیریم یا نپذیریم؟
هرچه بود آیتالله خمینی از برنامهریزی برای این ملاقات بیخبر بودند و از قرار این اتهام متوجه دکتر یزدی بوده که قبل از سفر به دیدار آیتالله خمینی رفته ولی از احتمال چنین دیداری حرفی نزده بود.سه روز بعد از این ملاقات حساس، به سفارت آمریکا در تهران حمله و اشغال شد. دولت استعفا داد و تنها چهار روز بعد ازآن ملاقات مهم در الجزایر دیگر نه بازرگان نخست وزیر بود و نه یزدی وزیر امورخارجه و نه دکتر چمران وزیر دفاع. تمام شده بود...