سالهای ترور و شکنجه
100 قصه دیگر از لابهلای تاریخ: این داستان چریکهای فدایی خلق.
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | جنبش چریکی یکی از گیجکنندهترین و در عین حال رمانتیکترین شیوههایی بود که توسط دو،سه گروه مسلح در دهه چهل و پنجاه انتخاب شد. راهاندازی یک بازی موش و گربه با ساواک و از بین رفتن گروهی از جوانان آرمانگرای مسلح و همینطور تعداد زیادی چهرههای بیگناه.
در واقع پس از متلاشی شدن ماجرای سیاهکل و حمله ناکام چریکهای فدایی به یک پاسگاه کمارزش و محلی پلیس که به دستگیری و قتل بیش از 20نفر از اعضای این گروه انجامید، بازماندگان این سازمان مسلح جنگ چریکی و شیوه ترور را بهعنوان رویکردی انتقامی انتخاب کردند که از همان ابتدا کمارزش بودن این حرکات مشخص بود.
در شب شانزدهم فروردین، یعنی به فاصله چند روز پس از اعدام گروهی از اعضای فدائیان خلق دستاندرکار در سیاهکل، کلانتری قلهک مورد حمله گروه پویان – احمدزاده واقع شد. این حمله که به فرماندهی مسعود احمدزاده صورت گرفت به معنای آغاز جنگ چریکی شهری بود. پس از آن که دو گروه در یکدیگر ادغام شدند و نام چریکهای فدایی خلق را برای خود برگزیدند.
ترور ضیاءالدین فرسیو، رئیس اداره دادرسی ارتش، در ۱۸ فروردین ۱۳۵۰ توسط بازماندگان گروه جنگل واکنش انتقامجویانهای بود در برابر اعدام اعضای آن گروه که فرایند ادغام بازماندگان گروه جنگل و گروه پویان – احمدزاده را تسهیل کرد و سرعت بخشید.
در این تیراندازی، فرزند 16ساله فرسیو که باخودروی پدر عازم مدرسه بود مجروح شد. فرسیو درجریان تعقیب قضایی چپگرایان و متهمان رویداد سیاهکل خشونت بسیار به خرج داده و آنان را خشمگین و ناراضیتر کرده بود. دولت برای یافتن سرنخی از قاتل و یا قاتلان فرسیو جایزه نقدی تعیین کرد. اما داستان ادامه پیدا کرد.
* خرداد۱۳۵۰ نخستین بمب سازمان چریکهای فدایی خلق در انجمن ایران و آمریکا ترکانده شد.
* ۲۵ اردیبهشت ۱۳۵۰ یورش به بانک ملی خیابان آیزنهاور و دزدیدن حدود 600هزار تومان موجودی بانک
* خرداد ۱۳۵۰ یورش به بانک صادرات تهران نو و دزدیدن 30 هزارتومان موجودی بانک
* هنگامی که اعضای گروه برای سرقت از بانک ملی شعبه صفویه به آنجا رفتند، سرباز محافظ بانک هنگام گریز توسط حمید اشرف از پای در آمد و رئیس شعبه به نام محمدعلی نشید توسط حسن نوروزی کشته شد. همچنین در یک مورد دیگر، هنگامی که اتومبیل حامل پول بانک توسط گروه به سرقت رفت، افسر راهنمایی و رانندگی که در صحنه حضور یافته بود توسط احمد زیبرم به قتل رسید.
* با دستگیری گروه کثیری از اعضای سازمان در سالهای 51 و 52 فعالیتهای چریکی و تروریستی فدائیان متوقف شد. شکنجه و اعدام در انتظار اعضای فدائیان خلق بود. اما ناگهان در سال 1353 با تحرک ناگهانی حمید اشرف این فعالیتهای مسلحانه به اوج خود رسید. به این آمار نگاه کنید:
* اسفند ماه ۱۳۵۳ ترور سرگرد نوروزی رئیس گارد انتظامی دانشگاه صنعتی آریامهر
* ۲۰ مرداد ۱۳۵۳ محمد صادق فاتح رئیس کارخانه جهان چیت به دست چریکهای فدایی کشته شد.
*آبان ۱۳۵۳ علینقی نیکطبع کارمند سازمان اطلاعات و امنیت به دست چریکهای فدایی کشته شد.
*۹ مهر ۱۳۵۳ سروان یدالله نوروزی فرمانده گارد دانشگاه صنعتی آریامهر به دست چریکهای فدایی کشته شد.
*۱۴ اسفند ۱۳۵۳ عباس شهریاری نفوذی مشهور ساواک در حزب توده که قریب به یک دهه به عنوان جاسوس در حزب توده فعالیت میکرد و بعد از لو رفتن هویتش با نام جعلی و مبدل یک شرکت گردشگری را اداره میکرد، به دست چریکهای فدایی کشته شد.
*۲۷ اسفند ۱۳۵۳ سرتیپ زندیپور رئیس کمیته مشترک ضد خرابکاری به دست چریکهای فدایی کشته شد.
*دقت کنید که اینها همه ترورها و عملیات انجام شده در تهران هستند و آمار شهرهای دیگر لحاظ نشده است. مثل ماجرای حمله به کلانتری منطقه 5 در تبریز و تازه عملیات مسلحانه سازمان مجاهدین خلق هم در نظر گرفته نشده است. ورود اولیه مجاهدین خلق به فاز بمبگذاری و ترور، با انفجار بمب در دفتر شرکت هواپیمایی بریتانیا B.O.A.C. در تاریخ 14 اردیبهشت 1351 آغاز شد که در اثر این انفجار بهرغم وارد آمدن خسارت، به کسی آسیبی نرسید.
*انفجار دوم نیز در صبح همان روز در مجله «این هفته» که نشریهای مبتذل بود و توسط جواد علامیر دولو از وابستگان ساواک و دربار پهلوی اداره میشد، روی داد که این انفجار نیز بهرغم خسارات مادی تلفات جانی نداشت.
*انفجار سوم مربوط است به انفجار بمب در نمایشگاه آسیایی، در تاریخ 27 اردیبهشت ماه همان سال، بمب پیش از کارگزاری در دستان فرد بمبگذار به نام محمد ایگهای منفجر شد و او را کشت.
*انفجار یک بسته مواد منفجره، جنب کیوسک پلیس راهنمایی واقع در میدان شاه (قیام فعلی)، در عصر روز سوم خرداد ماه 1351، چهارمین بمبگذاری مجاهدین بود که در اثر آن یک مأمور پلیس به قتل رسید.
*یا عملیات ترور لوئیس هاوکینز مستشار آمریکایی در 12 خرداد 1351 در منطقه عباسآباد و یا ترور دو کلنل ارتش آمریکا در شمال شرقی قیطریه در کوچه «امیر» که نزدیک خانه کلنل ترنر و کلنل شفر روی داد. ساعت ۶:۴۰ صبح روز چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۴ و چندین عملیات علیه بانکها و به اینها اضافه کنید چندین زدوخورد مسلحانه بین ساواک و اعضای فدائیان و مجاهدین که موجب شده بود فضای دهه پنجاه همیشه در حال التهاب بماند.
*به هرحال مجموعه ترورهای سال 1353 و تلاش ناکام ساواک برای به دام انداختن حمید اشرف در نهایت منجر به انتقامجویی جنونآسای ساواک شد و آن ماجرای مشهور کشتن 9 زندانی سیاسی قدیمی از اعضای فدائیان خلق و مجاهدین خلق در یک صحنهسازی دروغین در تپههای اوین بود. در واقع ترور زندیپور رئیس کمیته مشترک ضدخرابکاری موجب عصبانیت ساواک شده بود. از این پس آنها به دنبال یافتن اعضای فدایی خلق تمام نیروهای خود را بسیج کرده بودند و حاصل به مجموعهای از عملیات مرگبار نظامی در سالهای 55 و 56 ختم میشود که دست آخر موجب کشته شدن حمید اشرف میشود. این داستان را بعدها پی میگیریم.