بورس عصبانیتر از همیشه| درگیری سهامدارها با حسین عبده تبریزی
درگیری سهامدارها با مشاور رئیسجمهور نشانه کوچکی است از آنچه در بازار سرمایه میگذرد
هفت صبح| دو روز پیش وقتی که حسین عبده تبریزی، مشاور اقتصادی مسعود پزشکیان و دست راست اقتصادی او در مبارزات انتخاباتی به نمایشگاه بانک، بیمه و بورس رفت با جمعیتی قابل توجه از سهامداران معترض روبهرو شد که او را به حمایت از ابقای مجید عشقی در سازمان بورس تشویق میکردند. آنها زمزمهای را شنیده بودند که میگفت عشقی که سه سال از ریاستش بر سازمان بورس میگذرد قرار بوده برکنار شود اما با حمایت عبده تبریزی ماندگار شده است.
ویدئوهایی که از ماجرا منتشر شده معترضان بسیار عصبانی را نشان میدهد که به تندی با عبده تبریزی برخورد میکنند و او هم با عصبانیت خیلی زیاد فریاد میزند که از کسی حمایت نکرده و این حرف را چند بار دیگر هم تکرار میکند. این درگیری اگرچه به خاطر شکسته شدن خونسردی معروف دکتر عبده تبریزی در جمعهای غیر بورسی هم بسیار وایرال شد اما برای اهالی بورس این فقط گوشهای از فضای بحرانی بازار سرمایه در ایران است، بازاری که در روزهای اخیر آنقدر اوضاع وخیمی پیدا کرد که با اعلام سازمان بورس محدودیت دامنه نوسان به منفی و مثبت یک درصد برای یک هفته دیگر هم تمدید شد تا به گفته کارشناسان بازار بیشتر از این قرمز نشود و سهامداران بیشتر ضرر نکنند.
هفته بعد چه آقای رئیس؟
پنجشنبه رضا عیوضلو، معاون سازمان بورس اعلام کرد که «با توجه به تداوم شرایط حاکم بر بازار سرمایه، در هفته گذشته و ریسکهای سیستماتیک موثر بر آن» یک هفته دیگر هم دامنه نوسان بین منفی یک تا مثبت یک محدود شود. او تاکید کرد که این تصمیم میتواند هیجاناتی که در روزهای اخیر در بورس حاکم شده کنترل کند اما آیا واقعا این اتفاق میافتد؟ بعد از یک هفته چه؟ آیا مشکلات بورس محدود به یک هفته گذشته و یک هفته پیش رو است؟
آیا در طول چهارسالی که از مرداد سال ۹۹ میگذرد محدودیتهای پی در پی دامنه نوسان توانسته کاری کند که رنگ تابلو اغلب اوقات قرمز نباشد؟ اهالی بورس به سختی میتوانند به این سوال جواب مثبت بدهند مخصوصا حالا که زمزمههایی میشنوند درباره اینکه سیاستهای پزشکیان برای کنترل تورم مانند آنچه در سه سال دولت رئیسی شاهدش بودیم قرار است علیه بورس عمل کند. آنها خبرهایی که درباره ابقای عشقی در سازمان بورس میشنوند را هم در همین گروه خبرها دسته بندی میکنند.
آنها میگویند که در دولت سیزدهم، دولت با دو سیاست آسیب زیادی به بورس زده یکی افزایش تدریجی نرخ بهره و دیگری با فشار بیشتر بر سیاست قیمت گذاری دستور که با محدود کردن درآمد ابرشرکتهای بورسی یعنی فولادیها و پتروشیمیها. از آن طرف هم با افزایش قیمت خوراک شرکتهای بزرگ و قطعی پی در پی برق و گاز و اولویت دادن به مصرف خانگی عملا شرکتهایی را که پیشران بورس بودهاند میتوانستهاند بازار را داغ کنند فلج کرده است.
این فعالان حالا نه تنها میخواهند که پزشکیان خلاف این جهت حرکت کند بلکه توقع دارند که پولهای کلان هم به بورس تزریق شود تا جایی که حالا با این دلیل که بورس در آستانه ریزش از مرز مهم ۲ میلیون واحد است و این عقب نشینی میتواند تاثیر منفی روانی زیادی داشته باشد سازمان بورس از وزارت اقتصاد خواسته که یک خط اعتباری دستکم ۵۰هزار میلیاردی برای بورس درنظر گرفته شود.
این در حالی است که بورس هر چقدر میتوانسته از منابع دولتی دریافت کرده، در واقع طبق قانون امکان تزریق منابع بیش از ۱.۷همت از سوی صندوق توسعه به بورس وجود ندارد و همه آنچه طبق قانون این صندوق میتوانسته به بورس تزریق کند، دریافت شده به همین دلیل هم سازمان بورس خواسته که یک خط اعتباری جدید برای جلوگیری از نزول شاخص به زیر ۲ میلیون واحد در نظر گرفته شود اما در مقابل خیلیها از سازمان بورس میپرسند که این پول از کجا باید تامین شود و تا کجا قرار است که برای جلوگیری از پایین آمدن شاخص به شکل مقطعی از جیب تمام مردم پول برداشته و به بورس تزریق شود، سوال پرتکرارتر هم این است که آیا تمام هزاران میلیاردی که تا الان صرف این کار شده چقدر موثر بوده است؟ اصلا ۵۰ هزارمیلیارد تومان اگرچه رقم خیلی بزرگی است اما چطور میتواند از ریزش بازاری به ارزش ۱۵۰۰ هزارمیلیاردی جلوگیری کند؟
چیزی تغییر نکرده است
اگر سراغ سهامداران بروید آنها میخواهند که هرطور شده حتی اگر شده با ورود مستقیم دولت و تزریق پول جلوی ریزش بورس گرفته شود آنها ورود بانک مرکزی ژاپن به ریزش ۱۳ درصدی بورس ژاپن را وسط میکشند و میگویند این دخالت کاری کرد که بازار به فاصله یک روز کل ۱۳ درصد را جبران کند اما در مقابل کارشناسان زیادی هم هستند که میگویند اتفاقا هرچقدر که پول بیشتری به بورس تزریق کند از آن طرف دستش برای اتخاذ تصمیمهایی که کار بورس را به اینجا کشانده باز میگذارد.
دولتی که هزاران میلیارد پول راهی بورس کند تا به طور موقتی از ریزش شاخص کل جلوگیری کند یا اتفاقات فرااقتصادی مانند سایه جنگ و درگیری را پوشش دهد از آن طرف این فشار را با افزایش نرخ بهره اوراق دولتی یا فشار به شرکتها برای فروش کالاها با قیمت دستوری جبران خواهد کرد. دولتی که در بی پولی و تحریم ۵۰ همت خط اعتباری برای بورس باز کند به احتمال زیاد روی سود چند هزار میلیاردی ناشی از افزایش نرخ خوراک پتروشیمیها حساب خواهد کرد.
بنابراین این گروه از کارشناسها میگویند که شاهد بهترین کاری که دولت رئیسی میتواند انجام دهد این است که تا جای ممکن دست از سر بورس بردارد اما اگر چنین سیاستی اتخاذ شود چه کسی جواب عصبانیت بورسیها را خواهد داد؟ عصبانیتی که حتی روحیه آرام دکتر عبده تبریزی هم حریف آن نشد.