زمستان سخت صنعت در راه است

نیاز فوری به حمایت دولت برای نجات کارخانهها و معیشت کارگران
هفت صبح| صنعت ایران، که روزگاری موتور محرک اقتصاد و اشتغال کشور بود، امروز در سایه بحران انرژی و بیتوجهیهای ساختاری، روزگار دشواری را تجربه میکند. کارخانههایی که باید چرخ تولید را بچرخانند، با قطعیهای مکرر برق و کمبود گاز، نیمهتعطیل شدهاند.
کارگرانی که ستون فقرات این صنعتاند، زیر فشار معیشتی و بیکاری پنهان کمر خم کردهاند. قیمت مصالحی مانند سیمان سر به فلک کشیده و زنجیره تأمین را دچار اختلال شدید کرده است. این تصویر تلخ، زنگ خطری است که اگر امروز به آن بیتوجه باشیم، فردا هزینهای به مراتب سنگینتر خواهیم پرداخت.
بحران انرژی، حمله قلبی صنعت
وقتی برق کارخانهای قطع میشود، فقط ماشینآلات از حرکت نمیایستند؛ چرخ زندگی کارگران و زنجیره تأمین نیز متوقف میشود. گزارشها نشان میدهند واحدهای صنعتی که شیفت روزانه دارند، عملا سه روز در هفته تعطیلاند. از شش روز کاری، فقط دو یا سه روز تولید واقعی دارند. این یعنی کاهش ۳۰ تا ۶۰ درصدی ظرفیت تولید در صنایع مختلف، از فولاد و شیشه گرفته تا سیمان و موزائیک تعطیل میشوند.
چنین افتی، نهتنها تعهدات تجاری را به خطر میاندازد، بلکه اعتماد مشتریان و بازارهای داخلی و خارجی را نابود میکند. زمستان در راه است و با کمبود گاز، این بحران عمیقتر خواهد شد. گرانی مصالح ساختمانی، که به طور مستقیم به زندگی مردم گره خورده، تنها یکی از تبعات این وضعیت است. وقتی سیمان گران میشود، ساختوساز متوقف میشود، هزینه مسکن بالا میرود و فشار آن به دوش مردم عادی میافتد.
دولت تنومند، منابع محدود
دستگاه دولتی عریض و طویل، با منابع محدود و تصمیمگیریهای غیرکارشناسی، باری مضاعف بر دوش تولیدکنندگان گذاشته است. مالیاتهای سنگین، جریمههای بانکی و هزینههای بیمهای، مانند طنابی به دور گردن صنعت پیچیدهاند. وقتی دولت خود را از تأمین برق صنایع معاف میداند و تولیدکنندگان را به حال خود رها میکند، چگونه میتوان انتظار داشت که بخش خصوصی با ماشینآلات قدیمی و مواد اولیه نامرغوب، در برابر رقبای جهانی ایستادگی کند؟ حتی قطعات سادهای که زمانی در داخل تولید میشدند، حالا از چین وارد میشوند. این نشاندهنده عمق وابستگی و ناکارآمدی در زیرساختهای صنعتی است.
کارگران، قربانیان خاموش
کارگران، ستون فقرات صنعت، امروز بیش از همه زیر فشارند. وقتی تولیدکننده به دلیل کمبود منابع نمیتواند خدمات بیمهای مناسبی ارائه دهد، کارگر از خدمات درمانی محروم میماند. این بیعدالتی، فشار بر تولیدکننده را به جامعه منتقل میکند و کارگران را در تنگنای معیشتی قرار میدهد. «بیکاری پنهان» که در کارخانههای نیمهتعطیل شکل گرفته، زنگ خطری است برای اقتصاد و جامعه. کارگری که در کارخانهای بدون تولید حاضر میشود، نهتنها درآمد کافی ندارد، بلکه از حداقل حمایتهای اجتماعی هم محروم است.
زمستان سختتر از تابستان
اگر تابستان با قطعی برق، صنایع را فلج کرده، زمستان با کمبود گاز، ضربهای سنگینتر خواهد زد. گرانی سیمان به دو میلیون تومان به ازای هر تن، صنایع پاییندستی مانند ساختوساز را تحت فشار قرار داده و در نهایت، هزینه آن به جیب مردم عادی میرسد. سیمان، کالایی نیست که بتوان تأثیر آن را نادیده گرفت؛ هر اختلالی در تولید آن موجی از گرانی و کمبود را در زندگی روزمره ایجاد میکند.
سرمایهگذاری خارجی و فناوری
برای نجات صنعت ایران، تنها تکیه بر منابع داخلی کافی نیست. رفع تحریمها و جذب سرمایهگذاری خارجی میتواند راهگشا باشد. تحریمها، سالهاست که دسترسی به فناوریهای نوین و ماشینآلات پیشرفته را محدود کردهاند. وقتی کارخانههای ما با تجهیزات دهه ۱۹۷۰ کار میکنند، چگونه میتوان انتظار رقابت با بازارهای جهانی را داشت؟
ورود فناوری جدید، نهتنها راندمان تولید را بالا میبرد، بلکه مصرف انرژی را بهینهتر میکند. برای مثال، ماشینآلات مدرن در صنایع خودروسازی یا راهسازی میتوانند هزینههای تولید را کاهش دهند و کیفیت محصولات را بهبود بخشند. سرمایهگذاری خارجی، علاوه بر تأمین مالی، امکان انتقال دانش فنی و بهبود زیرساختها را فراهم میکند. کشورهایی که در منطقه خاورمیانه با موفقیت صنعت خود را توسعه دادهاند، از همکاریهای بینالمللی بهره بردهاند.
ایران، با منابع غنی انسانی و طبیعی، پتانسیل جذب سرمایهگذاران خارجی را دارد، اما این نیازمند دیپلماسی اقتصادی فعال و رفع موانع تحریم است. باز شدن درهای اقتصاد به روی جهان، میتواند زنجیره تأمین را تقویت کند و وابستگی به واردات قطعات ساده را کاهش دهد. دولت باید با ایجاد مشوقهای مالیاتی و گمرکی، سرمایهگذاران خارجی را به مشارکت در پروژههای صنعتی ترغیب کند.
همچنین، قراردادهای شفاف و تضمین امنیت سرمایهگذاری، اعتماد لازم را برای ورود شرکتهای بینالمللی ایجاد میکند. این اقدامات، همراه با نوسازی زیرساختهای انرژی، میتوانند صنعت ایران را از خاموشی نجات دهند و به جای کارخانههای نیمهتعطیل، واحدهایی پویا و رقابتی بسازند.