دولت تورم میسازد، مالیاتش را هم میگیرد

خرج که از کیسه مردم بود، دولتمرد شدن آسان بود
هفت صبح| تورم، کلمهای که این روزها همه جا شنیده میشود، مثل یک مهمان ناخوانده زندگی مردم ایران را تحت تأثیر قرار داده است. اما تورم چیست؟ چرا هر روز قیمتها بالاتر میرود و چرا مردم برای حفظ داراییهایشان به سمت خرید طلا، مسکن، خودرو یا حتی رمزارزها میروند؟ تورم چیست و از کجا میآید؟ تصور کنید هر روز صبح که از خواب بیدار میشوید، پول توی جیبتان کمی بیارزشتر شده است.
نان، گوشت، اجاره خانه، همه چیز گرانتر میشود، اما درآمدتان همان است. این همان تورم است یعنی کاهش ارزش پول و افزایش قیمت کالاها و خدمات. اما چه کسی مسئول این وضعیت است؟ دولتها، وقتی با کسری بودجه مواجه میشوند، یعنی خرجشان بیشتر از درآمدشان است، گاهی به جای مدیریت هزینهها یا افزایش درآمدهای پایدار، راه سادهتر چاپ پول را انتخاب میکنند.
وقتی پول جدید بدون پشتوانه اقتصادی وارد بازار میشود، ارزش پول ملی کم میشود و قیمت همه چیز بالا میرود. در ایران، بیش از چند دهه است که تورم دو رقمی داریم و جز در چند سال خاص، این نرخ همیشه رو به افزایش بوده است. به زبان ساده، دولت برای جبران کمبود بودجهاش همیشه دست در جیب مردم میکند.
چرا مردم به خرید طلا، مسکن و رمزارز پناه میبرند؟
وقتی ارزش پول ملی، یعنی ریال، هر روز کمتر از دیروز میشود، مردم به دنبال راهی برای حفظ داراییهایشان هستند. سال 1385 فرد با بیست میلیون تومان که بخشی از آن را از طریق وام بانکی تامین میکرد میتوانست در مناطق مرکزی تهران یک واحد آپارتمان نوساز 60 متری یا سه خودرو پراید خریداری کند. اما امروز همان پول حتی برای خرید یک گوشی موبایل هم کافی نیست!
به همین دلیل، مردم پولشان را به چیزهایی مثل طلا، مسکن، خودرو یا حتی رمزارزهایی مثل بیتکوین تبدیل میکنند که ارزش ذاتی یا پایداری دارند. وقتی تورم مثل یک موج همه چیز را با خودش میبرد، مردم نمیخواهند داراییشان غرق شود. اما اینجاست که داستان پیچیدهتر میشود. دولت، که خودش با سیاستهایش باعث تورم و کاهش ارزش پول شده، حالا از افزایش قیمت همین داراییها مالیات هم میگیرد!
قانون جدید مالیات بر سوداگری: مالیات بر تورم؟
اخیراً قانونی به نام «مالیات بر سوداگری و سفتهبازی» با 28 ماده تصویب شده که بازارهای مسکن، خودرو، طلا، ارز و رمزارزها را هدف قرار داده است. طبق این قانون، اگر شما در معاملات کوتاهمدت و مکرر این داراییها سود کنید، باید مالیات بدهید. مثلا اگر ماشینی را چند سال پیش 50 میلیون تومان خریدهاید و حالا به خاطر تورم قیمتش به 500 میلیون تومان رسیده و میخواهید آن را بفروشید، دولت از این افزایش قیمت مالیات میگیرد.
به نظر عادلانه میآید؟ مشکل اینجاست که بخش بزرگی از این «سود» اصلا سود واقعی نیست، بلکه نتیجه تورمی است که خود دولت ایجاد کرده. وقتی ارزش پول کم میشود، قیمت داراییهایی مثل خودرو یا مسکن بالا میرود، اما این افزایش قیمت به معنای ثروتمندتر شدن شما نیست؛ شما فقط دارید سعی میکنید ارزش داراییتان را حفظ کنید.
حالا دولت نهتنها با تورم ارزش پولتان را کم کرده، بلکه از افزایش قیمتی که خودش باعثش شده هم مالیات میگیرد. این قانون قرار است مرحلهای اجرا شود و ابتدا بازار مسکن و خودرو را در بر بگیرد. اگر معاملاتتان را ثبت نکنید یا سعی کنید از مالیات فرار کنید، جریمههای سنگین، مالیات مضاعف و حتی محرومیت از خدمات دولتی در انتظارتان است. البته برخی داراییها مثل اوراق بهادار یا کالاهای بورسی از این مالیات معاف هستند، اما این معافیتها برای مردم عادی که به دنبال حفظ پساندازشان هستند، چندان کاربردی نیست.
دولت، قهرمان یا مشکلساز؟
دولتها اغلب سعی میکنند خودشان را قهرمان داستان نشان دهند. وقتی تورم بالا میرود، به جای پذیرش مسئولیت، گرانی را به گردن سوپرمارکتها، دلالان یا «سوداگران» میاندازند. بازرسیهای نمایشی از بازار، جریمه مغازهدارها و شعارهای مبارزه با گرانی، همه بخشی از این نمایش است. اما واقعیت این است که ریشه تورم در سیاستهای خود دولت کسری بودجه، چاپ پول بیپشتوانه و مدیریت ناکارآمد اقتصاد است. به قول حافظ، دولت گاهی کشته خویش را به نماز میآید و برای کشته خودش اشک میریزد و به مراسم عزا هم میآید. این چرخه، اعتماد مردم به پول ملی و سیاستهای اقتصادی را از بین برده است.
بازگرداندن اعتماد به پول ملی
برای حل این مشکل، دولت باید به جای مالیات گرفتن از مردمی که درگیر تورم هستند، ریشه مشکل را برطرف کند. کاهش کسری بودجه، کنترل چاپ پول، شفافیت در هزینههای دولت و ایجاد درآمدهای پایدار مثل مالیاتهای عادلانه از ثروتمندان یا شرکتهای بزرگ میتواند تورم را مهار کند. وقتی تورم کنترل شود، مردم نیازی به پناه بردن به طلا، مسکن یا رمزارز ندارند و میتوانند با خیال راحت به پول ملی اعتماد کنند.
علاوه بر این، قانون مالیات بر سوداگری باید طوری طراحی شود که بین سود واقعی (مثل سود ناشی از سرمایهگذاری هوشمندانه) و افزایش قیمت ناشی از تورم تفاوت قائل شود. گرفتن مالیات از افزایش قیمتی که نتیجه تورم است، نهتنها عادلانه نیست، بلکه مردم را بیشتر تحت فشار قرار میدهد.
تورم، مالیات پنهان
تورم مثل یک مالیات پنهان است که دولت از جیب همه مردم برمیدارد، بدون اینکه اسمش را مالیات بگذارد. وقتی ارزش پول ملی هر روز کم میشود، مردم برای حفظ داراییهایشان به هر دری میزنند، اما دولت حتی از این تلاش هم مالیات میگیرد. قانون جدید مالیات بر سوداگری، اگرچه شاید با نیت کنترل سفتهبازی نوشته شده، در عمل میتواند فشار بیشتری به مردم عادی وارد کند.
برای خروج از این چرخه، دولت باید مسئولیت تورم را بپذیرد، سیاستهایش را اصلاح کند و به جای نمایش قهرمانانه، به فکر جیب مردم باشد. تا وقتی تورم ریشهکن نشود، نه پول ملی ارزش پیدا میکند و نه اعتماد مردم به اقتصاد برمیگردد.