سرمایهگذاری در طلا یا تکرار یک تجربه تلخ؟
افزایش تورم و کاهش ارزش پول، مردم را به سمت سرمایهگذاریهای جدید سوق داده است. اما آیا همه این فرصتها واقعیاند یا برخی تنها سرابی برای جذب نقدینگی هستند؟
وقتی از اقتصاد آسیبدیده حرف میزنیم، یعنی تلاش تکتک افراد جامعه برای تبدیل نقدینگی ریال خود به کالایی که در طی زمان و با تغییرات پرسرعتی که در حال رخ دادن است، ارزشش کاهش نیابد و ظهور قارچگونه بسترهایی که این ریالها را جلب و جذب کنند و به شکل شعاری امنیت اقتصادی را برای هر فرد به همراه بیاورند. در گذشته سکه و دلار و قبلتر زمین و ماشین کالای جذب سرمایه بودند، حالا اما در هر جایی از شهر، روی بیلبوردها تبلیغ بسترهایی را میبینیم که به شکل برخط طلای آبشده میفروشند و کثیری از مردم که هر روز نقدینگیشان را رو به زوال میبینند برای گریز از امواج آتی پایینتر رفتن ارزش پول، به این بسترهای برخط پناه میبرند و طلای خام میخرند تا در این شرایط سخت سرمایهشان بیش از پیش از بین نرود. این هجوم بر اساس نیاز است و نه طمع. مردم در این شرایط میخواهند خودشان را حفظ کنند اما آیا دولت و قوه قضائیه حمایت میکنند، یا مثل فروپاشی بورس و ریزش شدید رمزارزها این خود یک طراحی پیشینی برای جذب نقدینگی است؟ مردم هنوز از بورس زخم خوردهاند و هیچکس پاسخگوی آن حجم از تبلیغ نبود و نیست.
من اقتصاددان نیستم، با این حال سازوکار این پلتفرمها را در جستجویی که انجام دادم متوجه شدم و برایم روشن است که در میان این ظهور گسترده، شکست و کلاهبرداری بدیهی است. به عنوان یک علاقهمند به حوزه فرهنگ خطر رشد قارچگونه این بسترها را زمینه یک گرفتاری بزرگ میدانم و باید به مخاطب بدون چاره بگویم که دام در این بستر عجیب گسترده شده است. مخاطبانی که با شور و حرارت برای نجات سرمایههای نقدشان، به این پلتفرمها میروند و سرمایهگذاری میکنند تا وقت سختی پولشان خفیفتر نشود اما ظهور قارچگونه اینها مرا یاد رشد قارچ گونه موسسات مالی و اعتباری در دهه گذشته میاندازد که سود فراوانی به مشتری میداد و پس از ورشسکت شدن، تحمیل یک آسیب بزرگ را به مردم و دولت ایجاد کرد. پرسشم این است که ما وقتی طلای آب شده میخریم آیا مابهازای آن نیز وجود دارد؟ اگر جواب بله باشد، پس ما در کشور صاحب یک سرمایه عظیم طلا هستیم که تا امروز معلوم نیست با آن چه میکردیم و چرا این حجم از طلا را داریم و اگر طلای مابهازا با هر تراکنش خرید وجود ندارد، پس ما در حال خالیفروشی آنلاین هستیم و قطعا انتهایش ورشکستگی و فرار سرمایه و دود شدن مال مردم است. مثل هماو که آیفون ارزان میفروخت یا آن دیگری که خودرو پیشفروش میکرد و کسی جلوی تبلیغ غیرمنطقیاش را نمیگرفت. اگر فرض اول درست باشد باید دولتها در قبال این مقدار طلا پاسخ دهند که چرا چنین انباشتی در کشور ایجاد شده و اگر فرض دومی درست باشد باید بپرسیم که این بسترها را چه کسی تضمین یا بیمه کرده و اگر قوه قضائیه و دولت در آن دخالتی ندارند، چرا مجوز ترویج همهجانبهاش را میدهند، در حالیکه شکستشان حتمی است. مردم این روزها سرگشتهاند، پیش چشمشان ارزش درآمد و نقدینگیشان کم میشود و بیپناه سراغ خرید میروند، دولت اما آیا مجاز به نظاره این به پرتگاه رفتن عمومی برای مقاصد خودش است؟ کاش به داد مردم برسیم.