کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۶۹۰۷۱
تاریخ خبر:

درس‌هایی که از ماجرای یخچال سوخته آموختیم

درس‌هایی که از ماجرای یخچال سوخته آموختیم

خوش‌خیال‌هایی ‌‌که ساده‌دلانه تصور می‌کنند با گذاشتن محافظ برق از بروز فاجعه جلوگیری می‌کنند

هفت صبح| ‌یخچال قشنگ و دوست‌داشتنی‌مان که سال‌ها قبل خریداری شده بود، در جریان قطع‌ووصل مداوم برق، عمرش را داد به شما. دو سه بار تلفن زدیم به یک تعمیرکار ماهر و خدایی از جان مایه گذاشت تا شاید بتواند آن را زنده کند اما تلاش‌های فنی او و زحمت‌های مستمر مالی ما در نهایت جواب نداد. تعمیرکار ماهر آخرین مرتبه با خجالت سرش را پایین انداخت و مثل پزشکی که همین چند ثانیه پیش مریض توی اتاق عمل زیر دستش جان داده، با استیصال اعلام کرد تلاش بیشتر فقط باعث هدررفتن پول می‌شود. پیشنهاد داد یک یخچال تازه بخریم.

 

من و همسرم مثل همراه بیمار که با هزار امید و آرزو جلوی اتاق عمل انتظار می‌کشند، پاهایمان شل شد. قطعا خودتان بهتر می‌دانید. وضعیت اقتصادی به شکلی است که با خراب شدن یخچال، یک خانواده می‌تواند به زیر خط فقر سقوط کند اما خودمان را نباختیم. قسمت خوب ماجرا اینجاست که حدود یک سال، خودمان را برای وداع با یخچال قشنگ و دوست‌داشتنی‌مان آماده کرده بودیم.

 

همچنین موفق شدیم کمی پول برای یخچال جدید کنار بگذاریم. برای همین دستمان را گرفتیم به زانوی خودمان و بلند شدیم. در جریان سوختن موتور و تعمیرات یخچال قدیمی و خرید و نصب یخچال جدید متوجه چند مورد شدیم که به نظرم بد نیست آنها را با شما در میان بگذارم. بالاخره با این برنامه‌ریزی که برای قطع برق کرده‌اند، این دست مشکلات شتری است که دیر یا زود جلوی خانه همه‌مان می‌خوابد.

 

مورد اول بیمه حوادث برق است. بله عزیزان! هر ماه روی قبض برق واحد مسکونی خود مقداری پول پرداخت می‌کنیم تحت عنوان بیمه حوادث. یک شرکت بیمه با دوستان در اداره برق قرارداد امضا می‌کنند و تعهد می‌دهند اگر بر اثر نوسان برق مشکلی برای مشترکان رخ داد، خسارتش را بپردازند. چند سالی می‌شود که نوسان برق بازی درآورده و برق به طور مداوم، برنامه‌ریزی شده و بدون برنامه‌ریزی می‌رود و می‌آید و در هر رفت‌وبرگشت به مشترکان آسیب می‌زند.

 

متاسفانه روند پرداخت خسارت حوادث برق، اندازه مورد اول روی روال نیست. اولا به سختی می‌توانید ثابت کنید این یخچال کوفتی به خاطر عملکرد شما و نیروگاه‌هایتان ریق رحمت را سرکشیده. اگر بر فرض محال از این مرحله بگذرید، چون روند پرداخت خسارت شفاف نیست و زمانی طولانی باید انتظار بکشید، خیلی نمی‌شود رویش حساب باز کرد.

 

مورد دوم به خوش‌خیال‌هایی مربوط می‌شود که ساده‌دلانه تصور می‌کنند با گذاشتن محافظ برق از بروز فاجعه جلوگیری می‌کنند.  نخیر عزیزان! زهی خیال باطل. سومین مورد را هم باید به آدم‌های خوش‌بین تذکر بدهم. آنهایی که فکر می‌کنند اگر فلان وسیله خراب شد، خیالی نیست چون تعمیرش می‌کنند. نه! این یکی هم کار نمی‌کند چون هزینه خرید قطعات جدید و دستمزد تعمیرکار به همان اندازه خرید یخچال تازه بالاست.

 

حالا رسیدیم به وسط داستان. من و همسرم پس از مدتی مقاومت و پرداخت هزینه زیاد تعمیرات، بالاخره با واقعیت کنار آمدیم. گفتم آقای تعمیرکار ماهر مثل دکتری که از اتاق عمل بیرون می‌آید تا از دست رفتن مریض را به اطلاع همراهان برساند، پر از خجالت و استیصال بود. دوتایی بهش دلداری دادیم. یک استکان چای با دوتا بیسکوییت تیکرز فندقی خورد، جعبه ابزارش را جمع کرد و گفت خداحافظ!

 

خرید یخچال جدید هم بدجوری اذیت‌مان کرد. چندماهی زیرنظرش داشتیم اما حاضر نبودیم قدم آخر را برداریم. تا اینکه ظرف مدت پنج ماه قیمتش از 28 میلیون به 40 میلیون رسید. در این باره نمی‌توانم کسی جز خودمان را سرزنش کنم. سفارش خرید را ثبت کردیم. بیعانه دادیم و قبل برگشتن به خانه با فروشنده درباره هزینه ارسال و باربری چانه زدیم. جان بچه‌اش را قسم خورد با ما راه می‌آید.

 

فردا صبح یخچال را آوردند جلوی خانه. قرار این بود که اگر یخچال داخل آسانسور باربری جا شد، هزینه اضافی دریافت نکنند. تا 9 طبقه را با آن یکی آسانسور برویم پایین کمی طول کشید. مسئول تیم باربری با قیافه‌ای درهم گفت یخچال با جعبه و بسته‌بندی داخل آسانسور جا نمی‌شود.

 

امکان نداشت چون قبلا اندازه زده بودم و خیالم راحت بود. فهمیدم با آدم‌هایی ناتو طرف هستیم. خیلی جدی یخچال را از طرفی که پهنای بیشتری داشت توی کابین آسانسور گذاشته بودند و فکر می‌کنند با دو تا پخمه طرف هستند. مجبورشان کردم جعبه را به سمت صحیح بچرخانند. شروع کردند به بدخلقی و مدام غر زدند. کلافه شده بودم، پس ازشان خواستم رک و راست بگویند پول می‌خواهند. مسئولشان صاف توی چشم‌هایم زل زد و گفت بله پول می‌خواهیم.

 

یخچال را با همان آسانسور تا طبقه نهم آوردند، از آسانسور خارج کردند، گذاشتند توی واحد، برایشان چای با بیسکوییت تیکرز فندقی آوردم. پول گرفتند و رفتند. قشنگ نوع مدرن زورگیری بود. بدون اینکه کارتن یخچال را جدا کنم، رفتم به سایت دوو تا برای اعزام نصاب درخواست ثبت کنم.

 

متوجه شدم، دوستان در گروه صنعتی انتخاب، همچنان تلاش می‌کنند خودشان را به کشور کره‌جنوبی متصل بدانند. ان‌شا‌‌ءالله که من اشتباه می‌کنم و نوشته‌های کره‌ای با عکس کشور کره و باقی مخلفات کره‌ای آنجا جا مانده. نصاب هم کمی بدقولی کرد اما من و همسرم تلاش کردیم در تمام این مراحل روحیه‌مان را حفظ کنیم. حتی انتشار خبر قطع برنامه‌ریزی شده برق هم نتوانسته این احساس خوب را سرکوب کند. کسی از آینده خبر ندارد.

 

کدخبر: ۵۶۹۰۷۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر