صورت کودکان دفتر نقاشی نیست

تقاضا برای محصولات کودکپسند از لاکهای اکلیلی تا پالتهای کوچک رنگ چهره رو به افزایش است
هفت صبح| در شلوغی یک فروشگاه لوازم آرایش، دو زن درباره رنگ مو و اکسیدان مناسب مشغول مشورت با فروشندهاند؛ اما میان این گفتوگوهای بزرگسالانه، صحنهای دیگر در حال شکلگیری است. دو دختربچه با کنجکاوی و اشتیاق کودکانه، مشغول وارسی وسایل آرایشیاند.
قدشان به زحمت به میز میرسد اما با بازی و خنده، بالا میآیند، رنگها را بررسی میکنند و بعد از مشورتهایی که با هم دارند، هر کدام وسیلهای آرایشی را انتخاب میکنند و با لبخندی شیطنتآمیز، آن را به مادرشان میدهند. مادر بیهیچ تعجبی وسیله را میگیرد، آن را ورانداز میکند و کنار خریدهایش میگذارد. فروشنده هم با همان لبخند بیتفاوت، آن را حساب میکند؛ گویی خرید وسیله آرایشی برای دختربچهها، نه عجیب است و نه تازه و فقط بخش کوچکی از یک خرید معمولی است.
اسباببازیهای بزرگسالانه در دستان کوچک
سالها پیش، دختربچهای که صورتش را با وسایل مادر خطخطی یا به قول خودش آرایش میکرد صحنهای بازیگوشانه میآفرید که تقلیدی کودکانه و گذرا بود. اما آنچه امروز در برخی فروشگاهها، مدارس و شبکههای اجتماعی میبینیم، چیزی فراتر از این صحنههای بازیگوشانه است.
میل به آرایش در میان کودکان، بهویژه دختران، نهتنها افزایش یافته، بلکه با بازاری گسترده در حال نهادینه شدن است. گزارش بنیاد Renfrew نشان میدهد، حدود ۶۵ درصد از دختران بین ۸ تا ۱۳ سالگی استفاده از لوازم آرایش را آغاز میکنند. عددی که نشان میدهد بیش از نیمی از کودکان همزمان با ورود به دبستان وارد فضای آرایشی شدهاند.
در ایران مطالعات دقیقی در این زمینه صورت نگرفته است اما با رصد شبکههای اجتماعی به ویژه آن دسته از صفحاتی که از کودکان برای تبلیغات استفاده میکنند نیز روند مشابهی قابل مشاهده است. بهگفته فروشندگان، تقاضا برای محصولات «کودکپسند» از لاکهای اکلیلی تا پالتهای کوچک رنگ چهره رو به افزایش است.
بزک بازار برای چهرههای معصوم کودکی
بازار مصرف بهسرعت خود را با این تقاضا تطبیق داده است. برندها، محصولاتی با طراحیهای فانتزی، رایحههای شیرین و بستهبندیهایی مشابه اسباببازی تولید میکنند اما در پس این ظاهر معصومانه، همان ترکیبات آرایشی بزرگسالان یعنی پارابن، سرب و مواد حساسیتزا قرار دارد.
دکتر «رویا مرجانیان» معاون فنی اداره کل فرآوردههای آرایشی و بهداشتی سازمان غذا و دارو درباره عرضه لوازم آرایشی مخصوص کودکان در قالب اسباببازی میگوید: مواد شیمیایی استفادهشده در این اقلام فاقد کنترل کیفی بوده و به راحتی از طریق پوست و راههای تنفسی جذب بدن کودکان میشود. این محصولات در کوتاهمدت میتوانند مشکلات حاد ازجمله آلرژیهای پوستی و تنفسی ایجاد کنند و در بلندمدت، به دلیل انباشت مواد شیمیایی در بدن، احتمال بروز سرطان، ناباروری، اختلالات یادگیری و آسیبهای سیستم عصبی را افزایش دهند.
آرایش برای کودکان به بازی فروکاسته شده اما گاهی در عمل به بخشی از فرایند اجتماعیشدن آنان بدل شده است. در این میان، مرز میان بازی، مصرف و بازاریابی بهطرز نگرانکنندهای کمرنگ شده است. متخصصان هشدار میدهند که پوست و بدن کودکان بسیار حساستر از بزرگسالان است و جذب این مواد از طریق پوست یا تنفس، میتواند تبعات جبرانناپذیری داشته باشد.
علاوه بر این، روانشناسان کودک معتقدند که آرایش در سنین پایین با نهادینهسازی هویت ظاهرمحور، ساختار روانی کودک را دگرگون میکند. کودک در سنینی که باید خلاقیت، استقلال و عزتنفس را تجربه کند با ارزشگذاری بیرونی بر ظاهر خود مواجه میشود.
در چنین شرایطی، تصویر بدن از حالت طبیعی و بیواسطه، به ابژهای برای بازخورد و تأیید بدل میشود. اهمیت این موضوع به حدی است که یونیسف نیز در هشدارهای مکرر خود، نسبت به بازنمایی جنسی، بزرگسالانه یا زیباشناسانه کودکان در رسانهها و شبکههای اجتماعی هشدار داده است؛ بازنماییهایی که میتوانند منجر به اضطراب، کاهش اعتماد به نفس و حتی زمینهساز آسیبهای جدیتری شوند.
سکوت قانون برابر بهرهکشی پنهان
در ایران، قانون حمایت از اطفال و نوجوانان (مصوب ۱۳۹۹) تصریح میکند که هرگونه بهرهکشی اقتصادی، جسمی یا استفاده ابزاری از کودک که سلامت جسمی یا روانی او را به مخاطره اندازد، جرم محسوب میشود. استفاده از تصویر کودک آرایششده در شبکههای اجتماعی یا تبلیغات برندهای آرایشی، حتی اگر از سوی والدین و با نیت سرگرمی انجام شود، ممکن است مصداق چنین بهرهکشیای تلقی شود. این بند قانونی، اگرچه کمتر مورد استناد قرار گرفته، میتواند پشتوانهای برای مداخله اجتماعی برابر روندی باشد که چهرهای بیخطر از خود نشان میدهد اما در باطن آسیبزاست.
آینهای از سبک زندگی بزرگسالان
دکتر «محسن اصغری نکاح» روانشناس کودک و دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد، در تحلیل ریشههای این پدیده، آن را به تغییرات سبک زندگی بزرگسالان مرتبط میداند. او بیان میکند: «در سالهای اخیر، تظاهر به زیبایی به بخشی از زندگی روزمره بزرگسالان تبدیل شده است. طبیعیست که این گرایش، به دنیای کودکان نیز سرایت کند.»
او معتقد است که آرایش در کودکی تنها یک «نشانه» نیست، بلکه بازتولید تصویری از موفقیت، مقبولیت و ارزشمندیست که از سوی والدین و رسانهها دائماً به کودک منتقل میشود. فیلترهای زیبایی، تصاویر فتوشاپشده و فرهنگ دیدهشدن، الگویی ایجاد میکنند که در آن ظاهر، اولویت اول است. اصغری نکاح میگوید: «وقتی کودک میبیند که آرایش باعث تحسین میشود، این تجربه در ذهن او نهادینه میشود.
زیبایی ظاهری در رأس هرم ارزشهای او قرار میگیرد و سایر توانمندیها به حاشیه رانده میشود.» وی هشدار میدهد که این روند، فراتر از یک عادت ساده است؛ مسیریست که ممکن است به فرسایش تدریجی هویت کودک بینجامد: «اگر ظاهر به ارزش غالب کودک بدل شود، در بزرگسالی نیز فرد دچار وابستگی روانی به تأییدهای ظاهری خواهد شد. چنین فردی، ممکن است نتواند ارتباطات عمیق یا شناختی پایدار از خود و دیگران داشته باشد.»
هویت کودک؛ در پیچوخم نگاهها
یکی دیگر از نگرانیها، تأثیر این پدیده بر هویت جنسی کودکان است. مادر پسربچهای ۸ ساله میگوید که فرزندش گاهی لبهایش را قرمز میکند و سعی دارد مانند خواهرش آرایش کند. او این رفتار را طبیعی میداند اما اطرافیان اصرار دارند که کودک باید به روانشناس مراجعه کند.
اصغری نکاح در پاسخ به این پرسش که آیا آرایش میتواند نشانهای از بحران جنسیتی یا اختلال هویت جنسی باشد، چنین توضیح میدهد: «هویت جنسی پدیدهای چندوجهی است. آرایش تنها یکی از نشانههاست و نباید آن را بیش از اندازه تفسیر کرد اما بیتردید، این رفتار میتواند بر هویت جنسیتی اثرگذار باشد، بهویژه اگر در بستر تربیتی و فرهنگی مناسبی تعریف نشده باشد.»
سه روایت، سه راه متفاوت
سوال اینجاست که رفتار درست در مقابل کودکی که آرایش میکند، چیست؟
«حمید» پدر پریسا ۸ ساله، معتقد است که سرکوب مستقیم، نتیجه معکوس دارد و میگوید: «من و همسرم به این علاقه کودک بیتوجهی میکنیم. نه او را پس از آرایش تحسین میکنیم و نه واکنش منفی نشان میدهیم. نمیخواهیم آرایش در ذهن پریسا به یک تابو تبدیل شود. واکنش ما ملایم است تا خودش بفهمد که ارزش او به ظاهرش ربطی ندارد.» «ناهید» مادر سارا ۹ ساله، با نگاهی مداخلهگرتر میگوید: «من خودم برایش لوازم آرایش کودک خریدهام؛ بدون سرب، مخصوص پوستهای حساس.
ترجیح میدهم این تجربه زیر نظر من اتفاق بیفتد، نه پنهانی و با محصولات خطرناک. مهمتر از آن، گفتوگوست؛ درباره اینکه زیبایی یعنی چه و ارزش واقعی انسان کجاست.» اما در نقطه مقابل «مریم» مادر یک دختر ۶ ساله، ظاهر را ابزار ساختن اعتمادبهنفس میداند: «دخترم مثل بقیه زیبا نیست. چرا از کمی آرایش برای بالا بردن روحیهاش دریغ کنم؟» این دیدگاه از نظر روانشناس کودک، مسیر نگرانکنندهای دارد. اصغری نکاح میگوید: «والدین باید مرز میان آراستگی و آرایش را برای کودک مشخص کنند.
آراستگی فضیلت است اما نه در چارچوب نقشهای بزرگسالانه. اگر کودک بدون درک این مرز، وارد فضای بزرگسالی شود، هویتش دچار انحراف خواهد شد.» اصغری نکاح بر لزوم «گفتوگویی هوشمندانه» میان والد و کودک تأکید میکند. به گفته او، حتی استفاده موقت از لوازم آرایش با نیت تربیتی نیز قابل توصیه نیست؛ چرا که ممکن است به الگویی تبدیل شود که بازگشت از آن دشوار است.
او میافزاید: «در عصر فیلتر، تصویر و بازنمایی اغراقشده از زیبایی، خانواده تنها پناهگاه کودک برای یافتن معنای اصالت، شایستگی و عزت نفس است. اگر والدین این مأموریت را به بازار و شبکههای اجتماعی واگذار کنند، باید در آینده با هویتی متزلزل و وابسته به تأییدهای بیرونی مواجه شوند.»
معصومیت از دست رفته
میل خانوادهها و به دنبال آن کودکان، امروز نگرانیهایی برای جامعه به بار آورده است. مسئله سر یک وسیله آرایشی یا لاک نیست؛ مسئله، کودکیست که بهجای تجربه کردن، میآموزد که دیده شود. در جهانی که ظاهر، ارزشی مستقل یافته، شاید مهمترین مسئولیت خانواده این باشد که کودکش را به درون بازگرداند؛ به دنیایی که در آن، دوستداشتنی بودن به لبخند، کنجکاوی و بینیازی از تأیید بیرونی و آرایشهای ظاهری مربوط است.