شهرت یک شبه آیسان در خطر افتاد| گزارش پرونده بلاگر ایرانی به اینستاگرام
فحش دادنهای بلاگر اینستاگرامی و داستان جنگ اراکیها و کرجیها
هفت صبح، آریانا برازنده| یک: بیشتر از 10 میلیون فالوئر دارد و این تعداد فالوئر را از نمایش خودروهای لاکچری، خانه و زندگی لوکس، روتین ورزش و فحش دادن به دست آورده. فحش به هرچیزی که فکرش را میکنید. حتی به خودش. این فحش دادنهای بلاگر اینستاگرامی، آیسان اسلامی، این بار بعد از یک سال زندگی در شهرت، کار را بالاخره برای او به جاهای باریکی کشاند.
این مدت ویدئوی دختری در اینستاگرام دست به دست میشد که در آن میگفت با پول یک شب تفریح در دوبی میتواند یک سفر روسیه برود. بسیاری از پیجهای اینستاگرامی از جمله همین آقای آیسان اسلامی تصور کردند که این دختر ایرانی دارد میگوید با پولی که یک شب از دوبی از راههای جنسی به دست میآورد، میتواند به روسیه سفر کند. برای همین حمله به او را شروع کردند.
آیسان اسلامی هم در رشته استوریهای بیانتهای آخر هفته ویدئوی او را گذاشت و نوشت «آیا این پدر مادر پسردایی پسر عمه نداری گیست رو بگیرند بزنند توی کله تو...{فحش} بی ناموسی خط قرمز ماست. باید قتل درست بشه اونجا.» دختر بلاگر هم استوری گذاشت و توضیح داد من با یک روز تعطیلی و گشت و گذار در دوبی هزار دینار، برابر با سه هزار دلار خرج میکنم. وقتی سفر به روسیه رفته بودم هم 3 هزار دلار خرجم شد و در آن ویدئو داشتم میگفتم یک روز دوبی برابر یک سفر است.»
دیروز برخی از ایرانیان ساکن آمریکا آدرس اکانت او را به اینستاگرام ارسال و یا به پلیس معرفی کردند که این بلاگر فالوئرهای خود را تشویق به خشونت کرده. پیش از این در کمپینی که علیه رفتارهای خشونت آمیز تتلو راه افتاده بود، پیج این رپر با میلیونها فالوئر در اینستاگرام بسته شد. درنتیجه احتمال دارد که شهرت یک شبه آیسان هم این بار با گزارشهایی که از رفتارهای خشونت آمیز او شده به باد رود.
آیسان که در روستای چلندر نوشهر مازندران به دنیا آمده و حالا در تگزاس آمریکا زندگی میکند. فعلا بعد از این اتفاقها به هیوستون سفر کرده. گفته میشود یکی از شغلهای او بازسازی و ساختوساز ملک است. شرکت «چلندر هوم» در هیوستون تگزاس متعلق به او و آرش طباطبایی، شریک اوست. در 23 سالگی پدرش ورشکست میشود و مجبور میشوند به شهر خود بازگردند. بعد از مدتی به آلمان مهاجرت میکند و در آنجا با اندرو درویش یا همان آرش طباطبایی آشنا میشود. آرش در این مدت کمک زیادی به آیسان میکند و او را با خود به آمریکا میبرد تا کسب و کار خودشان را راهاندازی کنند.
دو: داستان از یک شوخی شروع شد. یک کاربر فضای مجازی کانالی به اسم جمهوری اراک درست کرد و در آن گیفهای بامزه با احساساتی غرورآمیز درباره این استان میگذاشت. بعد از اینکه توجه اراکیها به این «جمهوری اراک» جلب شد باز هم با شوخی و خنده این بازی را ادامه دادند و گفتند بیایید یک دشمن فرضی برای خودمان طراحی کنیم. تصمیم گرفتند که مثلا کرج بشود دشمن فرضی آنها و شوخی شوخی این جدل را ادامه دهند. این ماجرا را عدهای باور کردند و فرایند تولید اطلاعات غلط شروع شد.
حتی ویدئوهایی با آهنگ بی بی سی در پس زمینه از آتشسوزی و خرابکاری در اینستاگرام به انتشار درآمد که گفته میشد این تصاویری از حمله مردم این دو شهر به یکدیگر است که واقعیت نداشت. با این حال چنین محتواهایی اطلاعات غلط و دروغینی بود که فقط برای جذب ویو دست به دست میشد. گروه اراکیها حتی در ستایش استان خودشان اخیرا شعری گفته و یکی از آنها با این ترانه سرود «ملی» تنظیم کرده.