اینستاگرافی| تهران زیبای خارجیها؛ زن روس و چوپان؛ مرد هندی و راننده کشنده
دست و دلبازی راننده کشنده ایرانی برای گردشگر هندی و مکالمه زن روس با مرد چوپان
هفت صبح| اسم او سینان است. گردشگری اهل هند که تا امروز بیش از 50 کشور را به چشم دیده. به نظر میرسد او همین ماه قبل از مرز ترکیه وارد ایران شده. آن هم با خودروی شخصی که یک شاسی بلند است که نام هند روی آن حک شده و دور تا دورش پر از نقاشیهای کوه و تپه و شهر و روستاست.
داستان از این قرار است: او یکی از همین روزها گویا بدون سوخت لب جاده ایستاده بوده که یک کشنده ایرانی از راه میرسد و به او کمک میکند. کجای این موضوع دیدنی بوده؟ اینکه مرد ایرانی با زبان اشاره میگوید نیازی به پرداخت پول نیست و دست و دلبازانه سوخت زیادی داخل باک ماشین مرد هندی میریزد.
مرد هندی کف دستش چند سکه به واحد پولی یورو نشان میدهد و میگوید ایرانی این پول را از من قبول نکرد. گویا بعد از وایرال شدن این پست، مردم کشورهای مختلف به او حمله کردهاند که چرا تشکر نکردی و چرا به عنوان حقالزحمه فقط 4 تا سکه کف دستش گذاشتی و تعارف کردی.
برای همین مرد هندی در کامنت اول جواب داده و از مخاطبانش خواسته او را قضاوت نکنند. «من حسابی از او تشکر کردم. کنار جاده ایستاده بودم که او برای من توقف کرد. سعی کردم منظورم را برسانم که چه چیزی نیاز دارم. او موافقت کرد. من بارها از او تشکر کردم و گفتم برای سلامتیاش دعا خواهم کرد.» این ویدئو حدودا 300 هزار بار دیده شده.
ویدئوی دوم مربوط به زنی اهل روس است که گویا چند روزیست به ایران آمده. او آن قسمتهایی از تهران گردش میکند که چشم بسیاری از ما خیلی به آن نمیافتد. ماجرای وایرال شدن پستهای او از اینجا شروع شد که خانم «وی» یک ویدئو از مکالمه خودش و مردی چوپان منتشر کرد که به فارسی از او میپرسد: «اسم شما؟ شما هر روز اینجا هستید؟ خیلی قشنگه.»
و صدای زنگوله گوسفندهای چوپان هم از بک گراند به گوش میرسد. این ویدئو را بیش از 4 میلیون نفر در اینستاگرام دیدهاند. او زیاد پیش میآید که از روزمرگیهایش ریلز تهیه کند. مثلا یک ویدئوی جالب با این عنوان منتشر کرده: «یک روز در ایران.» این روز را چطور گذرانده؟ روزش را با یک بشقاب اگبندیکت در یکی از کافههای تهران شروع کرده. یک ماست کاله خریده.
معلوم است که سری به نمایشگاه بینالمللی (نمایشگاه الکامپ) زده. این بین یک آبمیوه طبیعی از آبمیوه فروشی خریده. یک سبد گیلاس سفارش داده. کلاس تنیس رفته و عصر را با یک کروسان و پنیر فرانسوی به شب رسانده. روزهای دیگر عکسی از ناخنهای مانیکور شده در آرایشگاههای ایرانی گذاشته بود. گاهی روزنامههای ایرانی میخرد و چون فارسی بلد است از اخبار روز مطلع میشود. اخیرا جمعه بازار تهران هم رفته بود. همچنین از یک پیتزا ایتالیایی تهران که با نوعی قارچ گران قیمت پخته شده با حیرت ویدئو گرفته.