کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۹۲۰۷۳
تاریخ خبر:
ایران فراتر از جغرافیا، بازتعریف یک ملت در جهان امروز

ایران فرهنگی زنده‌تر از همیشه | در ‌گفتگویی خواندنی با احمد مسجدجامعی‌

ایران فرهنگی زنده‌تر از همیشه | در ‌گفتگویی خواندنی با احمد مسجدجامعی‌

مسجدجامعی می‌گوید ایران فقط یک جغرافیا نیست بلکه فرهنگی است که در ذهن و زندگی جهانیان حضور دارد

هفت صبح| احمد مسجدجامعی، پژوهشگر حوزه اجتماعی و فرهنگی، وزیر فرهنگ دولت اصلاحات و عضو سابق شورای شهر تهران، در گفت‌وگویی صمیمانه با هفت‌صبح از چهره‌های چندلایه ایران سخن گفت؛ از ایران جغرافیایی تا ایران اندیشه. روایت او، روایتی است از کشوری که هم در کوچه‌های تهران حضور دارد، هم در صحنه‌های جهانی سینما، هم در حافظه شاعران بزرگ جهان و هم در آرامستان‌های اقلیت‌های دینی در پایتخت.

 

احمد مسجدجامعی با یک مکث و تأمل، پاسخ به نخستین پرسش را با یک چالش آغاز می‌کند: «ایران را می‌شود تعریف کرد‌ اما کار ساده‌ای نیست. اصلا ایران یکی نیست که بشود راحت توضیحش داد. ما چندین ایران داریم؛ ایران جغرافیایی، ایران فرهنگی، ایران تاریخی و حتی ایران اندیشه.»

 

او با دقت این وجوه مختلف را توضیح می‌دهد: «ایران جغرافیایی همان سرزمینی است که ما در آن زندگی می‌کنیم‌ اما ایران فرهنگی وسیع‌تر است. آن ایران، حوزه نوروز است، حوزه زبان فارسی. در مصوبه اخیر یونسکو، نوروز به عنوان میراث مشترک 10 کشور ثبت شد. البته دامنه نوروز از این هم فراتر می‌رود. در تمام این کشورها، نوروز صرفا یک مناسبت تقویمی نیست، بخش عمیقی از هویت فرهنگی آنها را شکل می‌دهد.»

 

زبان فارسی، یک قلمرو فرهنگی

به گفته مسجدجامعی، زبان فارسی عامل مهمی در شکل‌گیری ایران فرهنگی است: «افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، بخش‌هایی از هند و پاکستان‌ تا چین؛ همه اینها در قلمرو زبان فارسی هستند. حتی فراتر از آسیا، در مهاجرت‌های گسترده ایرانیان به اروپا و آمریکا، قلمرو جدیدی برای زبان فارسی شکل گرفته است.» اما در کنار زبان، او از «ایران اندیشه» سخن می‌گوید؛ ایرانی که به گفته‌اش «در ذهن و ضمیر ملت‌ها حضور دارد؛ حتی اگر ایرانی نباشند.»

 

او می‌گوید: «ببینید، ما فیلسوفان و شاعران و هنرمندانی داریم که آثارشان در جهان اسلام، در غرب و در آسیا تدریس و مطالعه می‌شود. ابن‌سینا، فارابی، حافظ، سعدی، مولوی، همه حامل یک تفکر هستند. تفکری که الهام‌بخش است و وجه انسانی آن بسیار پررنگ است.»مسجدجامعی در این بخش، حافظ را مثال می‌زند که در آلمان تندیسش را در وایمار ساخته‌اند یا سعدی را که نامش از دیرباز در خیابان‌های پاریس جا گرفته. اشاره می‌کند به موج جهانی محبوبیت مولوی در دو دهه گذشته و اینکه نویسندگان بزرگ آمریکای لاتین حتی روایت‌های داستانی‌شان را بر پایه مثنوی بازنویسی کرده‌اند.

 

«ایران اندیشه» در سینما متجلی است

«شما ببینید سینمای ایران چقدر در دنیا تأثیرگذار بوده. هر جشنواره مهم جهانی را نگاه کنید، ایران همیشه حضوری جدی داشته. سینمای ایران جایزه گرفته، تحسین شده، اثرگذار بوده.» احمد مسجدجامعی با اشاره به موفقیت‌های جهانی کارگردان‌هایی چون اصغر فرهادی، تأکید می‌کند: «در اینجا تکنولوژی سینما را وارد کرده‌ایم اما اندیشه پشت فیلم‌ها بومی است.

 

فیلم‌هایی که در فضای بین‌المللی موفق می‌شوند، حامل همان جهان‌بینی ایرانی هستند؛ همان شعر و فرهنگ که حالا در قالب تصویر روایت می‌شود.» برای مسجدجامعی، شعر فقط قالب کلاسیک آن نیست. شعر در نگاه او به مفهوم زیبایی‌شناسی ایرانی است که در معماری، نقاشی، موسیقی و حتی سینما بازتاب دارد.

 

شعری که در پشت چراغ قرمز  فروخته می‌شود

روایتی که او از فال‌فروشِ کودک در پشت چراغ قرمز تعریف می‌کند، مثالی از همین جهان‌بینی است: «فیلمی بود که در آن کودکی در پشت چراغ قرمز بسته‌هایی را به مسافران می‌فروخت. در ابتدا همه مخاطبان غربی فکر کردند پای یک شبکه قاچاق کودکان در میان است. بعد که دقت کردند دیدند این کودک شعر حافظ می‌فروشد؛ فال حافظ. این حیرت‌آور بود. در کجای جهان شعر را می‌خرند و می‌فروشند؟» به گفته او، این نشانه فقر نیست که یک نشانه فرهنگی است که در لایه‌های زندگی مردم جریان دارد، حتی در سخت‌ترین شرایط.

 

ایران، فرهنگی که از سانسور هم عبور کرده

مسجدجامعی با اشاره به مقاومت فرهنگ در برابر سیاست‌زدگی می‌گوید: «فرهنگ راه خودش را پیدا می‌کند. روزگاری موسیقی در ایران ممنوع بود. بعد پاپ شد مسئله، بعد هم سمفونی. یادم هست وقتی اولین سمفونی خصوصی را اجرا کردیم، چه مخالفت‌هایی شد. روزنامه‌های رسمی آن زمان تیترهایی زدند که سنگ را باز گذاشته‌اند و سگ را بسته‌اند. اما همین موسیقی ماند، رشد کرد، مورد استقبال قرار گرفت. فرهنگ ایران اینگونه است؛ آرام، عمیق، اما پابرجا.»

 

فردوسی را حذف نکردند، چون نشد

«همین فردوسی. روزگاری بعضی گفتند شاهنامه فقط درباره شاهان است. حتی کسانی بودند که می‌گفتند اگر در زمان ما بود، او را در گزینش رد می‌کردند. اما ببینید امروز از میدان آزادی تا جاده دماوند، تنها نام فردوسی و مجسمه‌اش بدون تغییر باقی مانده.» او تأکید می‌کند که فرهنگ ایرانی چیزی نیست که به راحتی جابه‌جا شود: «عده‌ای فکر می‌کردند اگر 200 استاد را بردارند و 200 استاد دیگر بیاورند، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. در حالی که پشت هر نام و اثر فرهنگی، یک تاریخ ایستاده؛ هزاران سال فرهنگ.»

 

تهران؛ ایران در ابعاد یک شهر

تهران در نگاه مسجدجامعی خلاصه‌ای از ایران است: «اگر به نقشه‌های قدیم تهران نگاه کنید، می‌بینید که هر قومی، هر شهر و دیاری در این شهر؛ کوچه، تکیه یا حسینیه‌ای داشته. تهران نماینده همه ایران است. از شمال و جنوب و غرب و شرق» او از آرایش مشاغل سنتی مثال می‌زند: «نانواها از خراسان آمده‌اند، معمارها یزدی‌اند، سلمانی‌ها شمالی‌اند. یعنی همه ایران آمده‌اند تا تهران شکل بگیرد.»تهران حتی در ساختارهای اجتماعی‌اش هم این ترکیب را حفظ کرده: «خانواده‌هایی که از مرزها آمده‌اند، از عثمانی یا قفقاز. کسانی که از ناامنی‌ها گریخته‌اند و در تهران مستقر شده‌اند. هر کدام با فرهنگ و سنت خود، تهران را تکمیل کرده‌اند.»

 

 تهران؛ جایی برای همزیستی ادیان

مسجدجامعی از آرامستان‌های دولاب یاد می‌کند: «در یکی از این گورستان‌ها دیدم که یک زن و شوهر از دو دین مختلف، وصیت کرده‌اند کنار هم دفن شوند. یکی مسلمان، دیگری غیرمسلمان. راه‌حلی پیدا شده که هم کنار هم باشند، هم باورهایشان حفظ شود. اینها چیزهای کوچکی نیست.» او از کلیسای مینیاتوری در همان گورستان می‌گوید؛ اثری هنری و مذهبی که یادگار مهاجری است که با علاقه به دین و شهر خود، وصیت کرده تا بر مزارش بنایی بسازند.در خیابان سی‌تیر، به گفته او، «همه ادیان اماکن مذهبی دارند. در کنار هم. بی‌هیچ مزاحمتی. بی‌هیچ دخالتی. این احترام متقابل، بخش مهمی از فرهنگ ایرانی است. ظرفیت گفت‌وگو، خلاقیت می‌آورد.»

 

ایران فرهنگی؛ سرمایه‌ای برای جهان

مسجدجامعی ایران فرهنگی را نه صرفا میراث که آینده می‌داند. از نگاه او، این فرهنگ است که در معماری، شعر، موسیقی و در مناسبت‌ها خود را نشان می‌دهد. همان فرهنگی که در برابر حذف‌ها مقاومت کرده، در برابر تنگ‌نظری‌ها ایستاده و امروز حتی در جهان بیشتر شنیده می‌شود.او می‌گوید: «الان دیگر کسی نمی‌تواند تعطیلات نوروز را حذف کند. سال‌ها پیش درباره نوروز تردیدهایی مطرح شد. برخی می‌خواستند آن را محدود کنند اما مردم نشان دادند که نوروز فقط یک تعطیلی نیست. هویت است.» همین نگاه را درباره فردوسی، حافظ، سعدی و مولوی هم دارد. آنها بخشی از پیکره فرهنگی ایران‌اند. پیکری که زنده است، نفس می‌کشد و رو به آینده دارد.

 

سهل و ممتنع

در توصیف این فرهنگ، مسجدجامعی یک تعبیر دقیق را به کار می‌برد: «سهل و ممتنع. یعنی ساده به نظر می‌رسد اما به آسانی قابل تحقق نیست. این فرهنگ آرام جلو می‌رود اما جای خود را تثبیت می‌کند.» پایان گفت‌وگو با مروری است بر پایداری فرهنگی ایران در برابر موج‌های سیاست‌زدگی: «فرهنگ خودش را تحمیل نمی‌کند اما خودش را تثبیت می‌کند. در نهایت، همان چیزی که از دل مردم می‌آید، باقی می‌ماند و آن، چیزی نیست جز فرهنگ ایرانی؛ فرهنگی که هم حکمت دارد، هم اخلاق، هم زیبایی، هم همزیستی.»

 

 

کدخبر: ۵۹۲۰۷۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر