انقلاب سفید؛ ظهور هماورد اصلی
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | از میانه دهه سی تب و تاب سیاست خوابید. افسران حزب توده اعدام شدند و نواب صفوی و یارانش هم به جوخه آتش سپرده شدند. فاطمی هم تیرباران شد و مصدق دوران حبس کوتاهمدت خود را در کنار بقیه چهرههای مهم جبهه ملی میگذراند. آیتالله کاشانی از فضای سیاسی دور شده بود و در ملاقاتها و عکسها و اظهارنظرهایش چندان از اعتبار عظیم خود که در دوران نهضت ملی شدن نفت بهدست آورده بود، مواظبت نمیکرد. محمدرضا در سال ۱۳۳۵ به مسکوی پس از استالین سفر میکند و خیال خود را از همسایه شمالی و حزب توده راحت میکند.
در این موقعیت است که مشکلات اقتصادی همچون آوار بر مردم خراب میشود. با آنکه درآمد نفتی ایران در قرارداد جدید با کنسرسیوم نفتی متشکل از انگلیسیها و آمریکاییها بیشتر شده بود اما تورم و رکود همچون خوره به جان اقتصاد ایران افتاده بود. تجار و کسبه در وضعیت اقتصادی درهمپیچیده ایران دچار ورشکستگی میشدند و کارگران مدام در معرض بیکاری قرار داشتند.
بنابر آمار دقیق، میزان ترقی اجناس در اردیبهشتماه ۱۳۳۹ نسبت به اردیبهشتماه ۱۳۳۸ این ارقام بوده است: بر قیمت روغن نباتی ۳۰درصد، پنیر ۴۵درصد، گوشت ۲۵درصد، ماست ۲۰درصد، کره ۲۵درصد، برنج ۱۰درصد، شیر ۲۰درصد، ذغال ۵۰درصد، پارچه ۴۰درصد، صابون رختشویی ۶۰درصد و آرد ۲۵درصد افزوده شده است. خشکسالی سالهای ۳۸ و ۳۹ هم ماجرا را به سمت فاجعه پیش برد.
در سال ۱۹۶۰ کندی در آمریکا به قدرت رسید و دولت ایران برای اخذ کمکهای خارجی با کندی تماس گرفت. اعمال نفوذ کندی و استفاده از برگهای برندهاش بلافاصله شروع شد. آنها شاه را مجبور کردند در اردیبهشت ۱۳۴۰ علی امینی را به نخستوزیری انتخاب کند. شوهر برادرزاده احمد قوام که در دورهای هم سفیر ایران در آمریکا بود. کندی سپس خواستار اصلاحات اقتصادی و سیاسی در ایران، مطابق خواستههای آمریکا شد.
در آبان ۱۳۴۰پیشنویس اصلاحات ارضی به علی امینی ابلاغ شد و ارسنجانی، وزیر کشاورزی مامور به اصلاحات ارضی و لغو نظام اربابرعیتی شد. امینی به قم میرود و در ملاقاتی با آیتالله خمینی میخواهد نظر مثبت ایشان را جلب کند. پاسخ آیتالله کاملا منفی است. شاه در فروردین ۴۱ به واشنگتن میرود و آنجا سعی میکند خودش با آمریکاییها ارتباط بگیرد و علی امینی را دور بزند. پس از بازگشت با چراغ سبز واشنگتن، امینی را برکنار و اسدالله علم، دوست صمیمی خود را به نخستوزیری انتخاب میکند.
در همین دوران است که دولت لایحه انقلاب سفید را عرضه میکند. بر مبنای شش اصل که از الغای نظام اربابرعیتی شروع میشد و به ماجرای حق رای زنها و تشکیل سپاه دانش و فروش سهام کارخانههای دولتی ختم میشد. دولت اعلام کرد، مفاد این لایحه به رفراندوم گذاشته میشود. جبهه ملی بلافاصله نظر مخالف خود را اعلام کرد و از مردم خواست در همهپرسی شش بهمن بگویند: اصلاحات ارضی آری، دیکتاتوری نه.
کریم سنجابی، از دیگر اعضای جبهه ملی هم بر این باور بود که محمدرضا پهلوی میخواست با یک ظاهرسازی، نهضت دموکراتیک ایران و حرکت استقلالطلبی ایران را متوقف کند و عنوان اصلاحات و برنامههای انقلاب، یک اقدام صوری برای پردهپوشی بر دیکتاتوری بود. پاسخ پهلوی دستگیری مخالفان از دانشجو گرفته تا سیاستمدار و کسبه بود و تعطیلی رسانههای منتقد. اما در همین دوران است که رژیم پهلوی هماورد اصلی خود در سالهای آینده را رویت میکند.
آیتالله خمینی که در پاییز همین سال ۱۳۴۱ و دربرابر مصوبه انجمنهای ایالتی و ولایتی، یک جبهه متحد از روحانیون تشکیل داد و تا آنجا پیش رفتند که علم، نخستوزیر وقت در آذرماه این مصوبه را لغو کرد. آیتالله خمینی در دوم بهمن ۱۳۴۱ در مواجهه با انقلاب سفید، بیانیه صریح و آتشینی منتشر میکند:
« لوایح ششگانه مبهماند و فاصله اعلان آنها تا زمان برگزاری رفراندوم اندک است و مردم مهلت اندیشیدن درباره آنها را ندارند، اکثریت جامعه ایران قوه تشخیص فهم این اصول را ندارند، رای دادن باید در محیط آزاد باشد و این در ایران عملی نیست، همچنین: به نظر میرسد این رفراندوم اجباری، مقدمه برای از بین بردن مواد مربوط به مذهب است، علمای اسلام از عمل سابق دولت راجع به انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی برای اسلام، قرآن و مملکت احساس خطر کردهاند و به نظر میرسد که همان معانی را دشمنان اسلام میخواهند به دست جمعی مردم سادهدل اغفالشده اجرا کنند.»
انقلاب سفید طبق آنچه منابع رسمی دوران پهلوی گفتند، در ششم بهمن ۱۳۴۱ با آرای نزدیک به ششمیلیون نفر تصویب میشود. بهظاهر یک موفقیت برای حکومت پهلوی بود اما داستان اصلی تازه شروع شده بود… فردا به ماجرای ۱۵خرداد و ظهور یک رهبر بزرگ شیعه میپردازیم.