صد سال صد قصه دیگر؛ نفس به نفسِ قدرت!
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | نگاه به حسن امامی آخرین امام جمعه دوران پهلوی در دو کانال سیاه و سفید خلاصه میشود که ۱۸۰درجه با هم اختلاف دارند. نگاه اول او را یک روحانی درباری میداند که در تمام دوران محمدرضا حامی او باقی ماند و حتی در مراسم تاجگذاری هم شرکت کرد و نگاه دوم او را یکی از سه یا چهار چهره بزرگ علم حقوق در تاریخ معاصر ایران قلمداد میکند که کتاب عظیم حقوق مدنیاش هنوز مرجع بسیاری از اساتید و حقوقدانان است.
مردی که به متشرع بودن مشهور بود و چهرهای مثل ناصر کاتوزیان خود را شاگرد و وامدار او قلمداد میکند. مشکل اینجاست که سیدحسن امامی به شکل خانوادگی مفهوم مذهب را در پیوند با سلطنت درک کرده بود. اجدادش همه روحانیونی وارسته و مهذب بودند که نسل اندرنسل در نفس به نفس دربار صفوی و قاجار و پهلوی زندگی کرده بودند. نسبش به آیتالله خاتونآبادی از روحانیون بزرگ دوران صفوی میرسد.
وقتی فتحعلیشاه مسجد شاه را بنا نهاد، میرمهدی خاتونآبادی را از اصفهان به تهران آورد و او را امام جمعه تهران کرد. بعد از میرمهدی، برادرزادهاش میرابوالقاسم امام جمعه تهران شد. میرزا ابوالقاسم همدوره امیرکبیر بود... بعد از مرگ ابوالقاسم، امامت جمعه تهران به زینالعابدین پسر او واگذار شد. وقتی همسر زنالعابدین مرحوم میشود، ناصرالدینشاه دختر خود را به عقد سیدزینالعابدین درمیآورد. امام جمعه تهران داماد شاه میشود.
با مرگ زینالعابدین نوبت به پسرش رسید که این یکی هم میرزا ابوالقاسم نام داشت و همنامیاش با پدربزرگ مایه سرگردانی مورخین. به این ترتیب او هم داماد مظفرالدینشاه شد و در انقلاب مشروطیت همراه با محمدعلیشاه (برادر زنش!) از کشور تبعید شد. نفس به نفس سلطان. سیدحسن امامی پسر این ابوالقاسم است. پدرش داماد شاه بوده، پدربزرگش داماد یک شاه دیگر. پدربزرگ مادریاش هم مظفرالدینشاه، عمهاش هم همسر محمد مصدق!
حسن امامی در مدرسه مخصوص روسها در تهران درس خواند و در نوجوانی راهی نجف شد. در بازگشت به تهران و در دوره سلطنت رضاشاه جزو کسانی بود که در سال ۱۳۰۷ قانون مدنی ایران را تهیه کردند. او نماینده دیدگاههای فقهی در پیشنویس این قانون بود. در همین سال به سوئیس رفت و در یک دوره ششساله تا مقطع دکترای حقوق در دانشگاه لوزان سوئیس پیش رفت و در سال ۱۳۱۳ به تهران بازگشت و بهعنوان استاد دانشگاه مشغول به کار شد. در سال ۱۳۲۳ ریاست کل دادگاههای تهران را برعهده گرفت و در سال ۱۳۲۴ و در سن ۴۳سالگی بعد از چند سال کشوقوس به امامت جمعه تهران میرسد و تا سال ۱۳۵۷ این منصب را حفظ میکند.
برگردیم به دهه بیست. دوران پرآشوب سیاسی و دورانی که سیاستمداران بهدنبال صعود ستاره اقبال خود بودند. حسن امامی برای فرار از سلطه جبهه ملی در تهران از مهاباد وارد مجلس میشود (یک روحانی شیعه اهل تهران نماینده مردم شهر سنینشین و کردنشین در آذربایجان غربی!) و از همان ابتدا و با تکیه بر سنت خانوادگیاش حامی سلطنت. بهعنوان یک روحانی جایگاه خود در مجلس را درست روبهروی آیتالله کاشانی معنا میکند.
در تیرماه ۱۳۳۱ در یک رقابت فشرده بر دکتر معظمی کاندیدای جبهه ملی غلبه میکند و رئیس مجلس میشود. او بلافاصله جبههبندی تند و تیزی را علیه شوهرعمه محترمش (دکتر مصدق) شکل میدهد و برای رای آوردن قوام، سنگتمام میگذارد اما در ۳۰ تیر و در تظاهرات مردم ماشینش مورد حمله معترضین قرار میگیرد و رانندهاش بهشدت مضروب میشود اما خودش به سختی جان سالم بهدر میبرد. او حیران از محبوبیت و نفوذ آیتالله کاشانی از ریاست مجلس استعفا میدهد و کاشانی جای او را تصرف میکند.
در مرداد ۱۳۳۱ برای مدتی برمیگردد اروپا. از آن پس جاهطلبیهای سیاسی را کلا کنار میگذارد. در سال ۱۳۳۶ و همزمان با تدریس دکترای حقوق در دانشگاه تهران، منظومه ششجلدی حقوق مدنی را به یادگار گذاشت که احتمالا مهمترین حاصل عمر طولانیاش بوده است.
بیایید روایتهای تیرهتر از زندگی او را هم دنبال کنیم.
مثلا یک نهاد مطالعاتی اصولگرا درباره او مینویسد: «وی همواره در اعیاد بهطور جداگانه از گروه روحانیون به مراسم تبریک عید (سلام) نزد شاه میرفت- در سال ۱۳۴۳ به همراه جعفر شریف امامی یک لژ فراماسونری بهنام لژ نور را تشکیل داد- و سپس بهعنوان نماینده لژ فراماسونری اسکاتلند برای ریاست لژ فراماسونری تهران معرفی میشود، در رقابت با جعفر شریف امامی و لقمان ادهم که از سوی لژهای فرانسه و آلمان معرفی شده بودند.
اما دستآخر بهخاطر معمم بودن امامی و کهولت سن ادهم، این منصب به جعفر شریف امامی میرسد. حسن امامی دو روز بعد از خروج شاه در دی ۱۳۵۷ ایران را به مقصد سوئیس ترک کرد. در آخرین سفر شاه، او برای انجام مراسم دعا در فرودگاه حاضر نشد. گویا او نیز میدانست این سفر بازگشتی ندارد. او در مردادماه سال ۱۳۵۸ در سوئیس بر اثر سرطان و در حالیکه ماههای آخر عمر قادر به تکلم نبود و در اغما بهسر میبرد، فوت کرد. در سن ۷۷ سالگی. »