کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۴۸۳۳۳
تاریخ خبر:

یادداشت| هوش مصنوعی در بانک مرکزی

یادداشت| هوش مصنوعی در بانک مرکزی

روزنامه هفت صبح، آرش پورابراهیمی| مسابقه شطرنج میان دو برنامه کامپیوتری یکی از کسالت‌آورترین رقابت‌هایی است که می‌توان تصور کرد، با این حال مسابقه میان برنامه استاکفیش (Stockfish) و آلفازیرو (AlphaZero) احتمالا نقطه عطفی در رقابت برنامه‌های کامپیوتری در بازی شطرنج محسوب می‌شود چرا که در یک سوی صفحه شطرنج (قاعدتا صفحه مجازی) قوی‌ترین برنامه‌ای قرار داشت که حرکات آن توسط انسان برنامه‌ریزی شده بود و در سوی دیگر برنامه‌ای بود که توسط هوش مصنوعی اداره می‌شد.

به بیان دیگر، طراحان استاکفیش بر اساس تجربه و دانش انسان از بازی شطرنج به این برنامه آموخته بودند که بهترین حرکت در هر موقعیت چیست در حالی که طراحان آلفازیرو تنها قوانین بازی شطرنج را به این برنامه گفته بودند و آلفازیرو خودش و بر اساس بازی با خودش یاد گرفته بود که چگونه در بازی شطرنج پیروز شود.

جدا از پیروزی آلفازیرو در این رقابت، آنچه جالب توجه بود استراتژی‌هایی بود که این برنامه در مسابقه شطرنج به کار گرفت؛ استراتژی‌هایی که چندان برای انسان‌ها آشنا نبودند. آلفازیرو بازی شطرنج را نه از انسان‌ها بلکه بر اساس میلیون‌ها ‌بار بازی کردن با خوش یاد گرفته بود و در نتیجه استراتژی‌هایی را یاد گرفته بود که پیش‌تر توسط انسان‌ها به کار گرفته نشده بود یا با عقل انسان چندان جور در نمی‌آمد.

این نمایی از جهان جدیدی است که هوش مصنوعی پیش‌روی ما خواهد گشود و به همین خاطر هنری کیسنجر، اریک اشمیت و دنیل هاتنلاکر کتاب عصر هوش مصنوعی (The Age of AI) را با همین مثال مسابقه شطرنج آغاز می‌کنند. به‌طور خلاصه تفاوت اصلی هوش مصنوعی با برنامه‌های رایانه‌ای سابق این است که در هوش مصنوعی ما معمولا قواعد کلی و همچنین نظامی برای ارزیابی و سنجش عملکرد را به برنامه کامپیوتری می‌دهیم و سپس برنامه کامپیوتری خودش راه‌هایی را برای رسیدن به نتیجه مدنظر پیدا می‌کند.

در نتیجه هوش مصنوعی می‌تواند ارتباطاتی را کشف کند و استراتژی‌هایی را به کار بگیرد که برای ما ناآشنا هستند. نمونه‌هایی از این کشف روابط ناشناخته توسط هوش مصنوعی را همین حالا هم در علم پزشکی‌ دیده‌ایم. اما پرسش اساسی این است که تا چه حد قرار است به هوش مصنوعی اعتماد کنیم. همین حالا هم بسیاری از کسب و کارهای بزرگ مواردی از تبلیغات گرفته تا کنترل موجودی را به هوش مصنوعی سپرده‌اند اما آیا می‌توان اداره جامعه یا اقتصاد را هم به هوش مصنوعی سپرد؟‌

آیا می‌توان مواردی مانند تعیین سیاست پولی را به هوش مصنوعی سپرد. ایده سپردن بانک مرکزی و مواردی مانند تعیین نرخ بهره و سیاست ارزی‌ به هوش مصنوعی جذاب به نظر می‌رسد. می‌دانیم که بسیاری از «اشتباهات» سیاستگذاری به خاطر انگیزه‌های سیاسی و فردی روی می‌دهند در نتیجه حضور یک ابررایانه که نگران جایگاه و روابط سیاسی نیست بتواند برخی از مشکلات مربوط به مدیریت انسانی را برطرف کند اما احتمالا پرسش‌ها و مسایل تازه‌ای را پدید خواهد آورد.

به خصوص که بالاخره هدف نهایی مدنظر هوش مصنوعی باید توسط انسان به هوش مصنوعی گفته شود. برای مثال باید به هوش مصنوعی بگوییم که ما بیشتر دنبال رشد اقتصادی هستیم یا پایین نگه داشتن نرخ تورم (بالاخره در مواردی ممکن است این دو در تعارض با یکدیگر قرار بگیرند). یا اینکه بالاخره باید به هوش مصنوعی گفت که بلند‌مدت برای ما بیشتر اهمیت دارد یا کوتاه‌مدت.

سیاستگذاری جایی است که بحث‌های هنجاری (نرماتیو) اهمیت می‌یابد و در نتیجه اهداف هوش مصنوعی هم بالاخره باید بر اساس برخی ارزش‌ها تعیین شوند.تصور اینکه هوش مصنوعی به جای سیاستگذاران بنشیند جذاب است اما اولا مشخص نیست که خروجی نهایی از وضعیت فعلی بهتر باشد و همچنین بعید است که سیاستگذاران به این راحتی جای خود را به هوش مصنوعی بدهند. البته تردیدی نیست که استفاده از هوش مصنوعی در سیاستگذاری همچون دیگر بخش‌ها افزایش خواهد یافت.

کدخبر: ۵۴۸۳۳۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر
 
  • _user_1546414614

    درخشان بود این خبر