کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۴۸۹۸۴
تاریخ خبر:

یادداشت| شب به‌خیر‌ آقای هابرماس

یادداشت| شب به‌خیر‌ آقای هابرماس

روزنامه هفت صبح،‌ دکتر امیررضا مافی| نود و اندی سال عمر کمی نیست! نزدیک به یک قرن زندگی در تاریخ و دیدار انواع حوادث و انقلاب‌ها و تکانه‌ها. تجربه تغییرات متعدد فرهنگی، تکنولوژیک و حتی سیاسی. اما عمر زیاد گاهی بد است. هم مرگ خویشان‌ و عزیزانت را می‌بینی و هم کهولت تو را به کودکی و نوجویی‌ هیجانی بازمی‌گرداند.

بیانیه یورگن هابرماس، یکی از آخرین غول‌های زنده اندیشه جهان، همراه دو متفکر دیگر پیرامون جنگ غزه، در روزگار پیری‌اش اسف‌انگیز است. بیانیه‌ای که وقتی می‌خوانی پیش خودت می‌گویی: کاش زودتر مرده‌ بودی مرد! و بعدتر به خودت نهیب می‌زنی که اگر مرده بود، شاید عمق اندیشه‌اش رو نمی‌شد.

درباره نقد گزاره‌های این بیانیه، اساتید مطالب مفصلی نوشتند و در ایران و جهان منتشر کردند، اما چیزی که ذهن علاقه‌مند من به تفکر انتقادی را متأثر ساخته نه‌فقط مفاهیم زننده اظهارشده توسط فیلسوف وارث تفکر انتقادی یا آن‌چنان‌که پیش از این نوشتم پایان جهان غربی است، بلکه سقوط آدم‌ها و اندیشه‌هایشان در گذر زمان است.

گاهی عمر زیاد باعث می‌شود موضعی بگیری که هر چه در طول حیاتت رشته‌ای پنبه کند. گاهی ممکن است در عصر شبکه، افسارگسیخته شوی و آن‌قدر مهمل ببافی تا نابود شوی. هابرماس با آن نظریات مفصل تاثیرگذار که حتی اگر مخالفش هم بودی، نمی‌توانستی نادیده‌اش بگیری، چگونه در هم‌نوایی با اقدامات وحشیانه اسرائیل هم‌قدم شده است؟

چطور تمام اعتبار اندیشه خود را در نادیده‌گرفتن نسل‌کشی فلسطینیان از بین برده و با یک لگد ذره‌ذره‌ آبروی فرهنگی خود را فروپاشیده است؟ عمر که دراز می‌کنی همه چیز ترسناک‌تر می‌شود؛ انتظارات فزونی می‌یابد و سکوت راهگشاتر است. اگر هابرماس مرده بود، شاید این ننگ را بر پیشانی نمی‌گذاشت و اعتبارش زیر سوال نمی‌رفت. اگر زودتر شب‌به‌خیر را گفته بود شاید پایان جهان غربی این‌طور مهر تأیید نمی‌گرفت.

گاهی فکر می‌کنم عمر دراز ما را بیشتر در مسیر بدنامی قرار می‌دهد. اگر مارتین هایدگر به دلیل انتساب همکاری‌اش با دولت نازی‌ها مغضوب شد، اگر آلمانی‌ها همواره برای تطهیر خود از جنایات هیتلر علیه یهودی‌ها برای صهیونیسم دایه عزیزتر از مادر شدند، حالا هابرماس در همان سنت سفیدشویی آلمانی، تفکر انتقادی را در حمایت از هیتلر زمانه ذبح کرد.

همان‌طور که لنین و مائو و پیروانشان تفکر مارکس را. باری، بیانیه هابرماس و رفقا، مهر تأیید دیگری بر پایان جهان غربی است. افسوس از دلسردی کثیری از آدم‌ها که تفکر غربی را بدون در نظر گرفتن عمل می‌توانستند در راهگشایی برخی از امور دخیل کنند. اگر پایان تفکر انتقادی بیانیه هابرماس باشد، راه جدیدی باید گشود. جنگ غزه به صحنه ظهور آزمون جهان غربی بدل شده است و حالا با همه ویژگی‌هایش می‌توان شکستش را دید.

در این چند سال اخیر، من آدم‌های زیادی دیدم که حرف‌های اسف‌انگیزی زدند. حرف‌هایی برخلاف تصویر بزرگی که ساخته بودند، مواضعی که جز حسرت و اندوه چیزی به ارمغان نیاورد و اندک پیروان آن مکتب را دچار فروپاشی کرد. جهان وارد نظم نوین و تفکر جدید خواهد شد. جهان نوع دیگری از اندیشه را تجربه خواهد کرد و این با فروپاشی سنت‌های قبلی میسور است.

ما شاهد نمایش بزرگانی هستیم که پس از عمری تلاش علمی و فرهنگی و سیاسی و به‌دست‌آوردن جایگاه‌های رفیع در اذهان مخاطبانشان عنان سخن از کف داده و حرفی زدند که غیرقابل بخشش و غیرقابل بازگشت است. خدا عاقبت ما را به‌خیر کند!

کدخبر: ۵۴۸۹۸۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر