کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۹۲۶۴۲
تاریخ خبر:

یادداشت | در جستجوی زمان از دست رفته!

روزنامه هفت صبح، دکتر امیررضا مافی | استادِ فلسفه‌ اسلامی ما در دانشگاه، همیشه سر کلاس، با مناسبت و بی‌مناسبت می‌فرمود: «زمان متوقف نمیشه، همه چی مشمول زمانه، زمان هر چیزی رو به عادت تبدیل می‌کنه، مثل رفتن پسرم، البته دردش همیشه با منه!» خدایش بیامرزد؛ تک پسرش در جبهه شهید شده بود.

این روزها که طبقه‌ نخبگانی جامعه، در کلاب‌هاوس، توئیتر و اینستاگرام، در حال تحلیل شرایط انتخابات هستند و احتمالا درباره‌ احراز صلاحیت‌ها بحث می‌کنند، زمان در حال گذر است. مثل هر روز و شب دیگر، با طول کَمّی مشخص که مشترک همه‌ انسان‌هاست. وقوع یک اتفاق غیرمنتظره در لحظه ما را به بروز هیجان و واکنش سوق می‌دهد و بعد از مدتی همه چیز عادی و فراموش خواهد شد. مثلا انتخابات برگزار می‌شود، رئیس‌جمهور بعدی به پاستور می‌رود و دولت ادامه خواهد داشت.

عادت محصول فرایند روانی فیزیولوژیکی آدمی است. انسان می‌تواند به هر وضعیتی عادت کند زیرا زمان متوقف نمی‌شود. مثلا بعد از هر مصیبتی می‌گوییم زمان تسکین‌بخش خواهد بود و پس از هر خوشحالی و خوشنودی، زمان آن را عادی خواهد کرد. زمان به ما می‌آموزد که هر امری گذراست، به نحوی که حتی سخت‌ترین دردها و عمیق‌ترین زخم‌ها در گذر ایام التیام می‌یابند و به ظاهر از بین می‌روند، اما واقعیت این است که عادی و فراموش شدن، به معنای پایان یافتن نیست و این نقطه‌ حیاتی برای درک حوادث و رخدادهاست.

زیرا زمان گرچه امور را در خودآگاه انسان عادی می‌کند، اما اثر وضعی هر امری در ناخودآگاه فرد باقی خواهد ماند و این یک رابطه‌ معکوس است: ما جریانِ گذر زمان را احساس نمی‌کنیم، در حالی که عامل عادت ما درباره‌ امور است و اتفاقات را عادی می‌پنداریم در صورتی که ناخودآگاه ما متاثر از آنهاست. در چنین شرایطی باید لحظه‌ای تامل کنیم و مفهوم زمان را به خودآگاه‌مان بیاوریم و درباره‌اش بیندیشیم. زمان با ما چه می‌کند؟

در امور اجتماعی، حافظه‌ جمعی و پدیده‌های جامعه‌شناختی، گرچه زمان محمل گذار از حوادث است، اما تصور عادی شدنِ هیجانات در معنای پایان آثار آنها، بسیار خطرناک خواهد بود. نتیجه‌ این بحث چیست؟ اینکه اگر گمان کنیم عادی شدن یک اتفاق به معنای پایان تأثیرگذاری آن است، یعنی واقعیت روان فردی و اجتماعی را درک نکردیم. یک دروغ ممکن است، ما را از وضعیت سخت کنونی‌مان جدا یا به مطلوب‌مان نزدیک‌تر کند.

اما آن دروغ همواره با ماست و هر چقدر افراد متاثر از آن بیشتر باشند، ماندگاری اثر آن حتی اگر عادی و فراموش شده باشد، وسیع‌تر خواهد بود. پس زمان گرچه می‌تواند هیجان‌زدگی پیرامون امور را در خودآگاه ما عادی جلوه ‌کند و به نسیان بسپارد، یا از طرفی اگرچه می‌تواند زخم را از بین ببرد، اما رَد زخم و تاثیر رخدادهای عادی و ظاهرا فراموش شده، با زمان تمام نمی‌شود.بنابراین یک اتفاق، هر اندازه، جمعیت بیشتری را متاثر سازد،اثر ناخودآگاهش در طول زمان ضریب بیشتری خواهد یافت اگرچه در ظاهر معلوم نباشد و سُخنی از آن به میان نیاید.از این جهت باید درباره‌ هر امری که پدید آمدنش در اختیار ماست و تاثیرش فراوانی بیشتری دارد، دقت بیشتری کنیم.

همه‌ ما در جست‌وجوی زمان از دست رفته‌ایم، حسرت می‌خوریم و می‌فهمیم تاثیر آنچه عادی می‌پنداشتیم، همواره با ماست. زمان خط طولی پیش رونده است و مطلقا امکان بازگشت در طول آن وجود ندارد،پس درباره‌ هر تصمیمی باید دقیق‌تر اندیشید و به تاثیراتش در طول تاریخ بیشتر توجه کرد. نام این مصلحت‌اندیشی نیست،نام این سنجش تاثیر تصمیم بر آینده‌ ماست.

کدخبر: ۳۹۲۶۴۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر