کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۴۷۸۵۰
تاریخ خبر:

کلمات محبوب ما| باباجان...

کلمات محبوب ما| باباجان...

روزنامه هفت صبح،‌ رضا فراهانی| یک: برای من که از سپیده صبح تا پاسی از شب در کلاس‌های درس رضاخانی متکلم وحده هستم و مدام حرف می‌زنم و دیگران گفته‌ها را یادداشت می‌کنند داشتن تكيه‌کلام امری بدیهی و نرمال است. تكيه‌کلام‌هایی که نمی‌دانم خاستگاه‌شان کجاست ولی حالا هست و بخشی از شخصیت من شده‌اند آنقدر که گوشه و کنار می‌شنوم همین عبارت‌ها دستاویز بچه‌های دبیرستانی است و در جمع‌های سبز دوستانه‌شان من را با آنها به یاد می‌آورند.

مثلا من مدام آنها را «باباجان» صدا می‌کنم. تا چند سال پیش که اختلاف سنی‌ام با دانش‌آموزان زیاد نبود و پدر هم نشده بودم هیچ رد و اثری از این واژه در صحبت‌هایم نبود اما حالا گاه و بیگاه می‌گویم «ببین باباجان…» و مدام با این عبارت یادآور می‌شوم که دیگر آن جوانک پر جنب و جوش در تدریس نیستم و با رد کردن سی و چهارسالگی حدود دو برابر دانش‌آموزانم سن و سال دارم، پس می‌توانم باباجان خطابشان کنم!این وسط اما چیزی که حالا دیگر تبدیل به امضای من شده عبارت «صحبت برای چیه!مگه اینجا کلاس نیست؟» است.

عبارتی تحکمی ‌و خشم‌آلود که به همه این کد را می‌دهد که فراهانی فقط یک قدم تا عصبانیت فاصله دارد و زمزمه‌هایی هم اگر باشد در این لحظه متوقف خواهد شد، بچه‌ها دوباره به کلاس بر می‌گردند و گوش می‌دهند و یا لااقل وانمود می‌کنند در حال گوش دادن به تدریس هستند.در سیاهه عبارت‌هایی که مدام به کار می‌برم عبارات «علی‌ایحال» و «بنابراین» و «به هرحال» هم به چشم می‌خورد که البته این سومی‌را یک فوتبالیست قدیمی‌تازه کوچ کرده خیلی بیشتر از من به کار می‌برد!

دو: من امیر قلعه‌نویی را با لفظ «این بازی دو نیمه متفارت داشت» می‌شناسم، سال‌ها برای او همه فوتبال‌ها دو نیمه داشت یک تیم نیمه اول و دیگری در نیمه دوم تیم بهتر بود، در تمام بازی‌ها تیمی‌که از موقعیت‌هایش بهتر استفاده کرد برنده شد و … انگار قلعه‌نویی به جز همین چند جمله چیزی برای ارائه در کنفرانس‌ها نداشت، البته آن موقع گیر دادن به داور و دست‌های پشت پرده هنوز اینقدرها مد نشده بود چون بعدها چنین لفظ‌هایی پای ثابت تمام کنفرانس‌های خبری مربیان داخلی بود.

حالا که بحث اینجاست این را هم بگویم که من هنوز فردوسی‌پور را با عبارت «چه می‌کنه این بازیکن!» می‌شناسم. حتی وقتی کتاب‌هایی را که ترجمه کرده می‌خواندم مدام منتظر بودم جایی بگوید «چه می‌کنه آقای دوبلی» اما نگفت، هرچند ترجمه‌هایش هم مثل گزارش‌هایش بدون شلوغ کاری و اضافه گویی راحت و روان بود و واژه‌های دست و پاگیر زیادی به کار گرفته نشده بود.بگذریم،فردوسی پور را با همه اینها می‌شناسم، علیفر را با «توووووی دروازه!» و یوسفی را با استفاده پرتکرارش از عبارت‌های عجیب و غریب عربی.خیابانی را با دامنه محدود واژگانش و احمدی و میثاقی را اصلا نمی‌شناسم از بس در این سال‌ها تغییر چهره داده‌اند!

‌‌سه: من بارها تلاش کرده‌ام در نوشته‌هایم از عبارت‌هایی که احسان عبدی‌پور، محمد طلوعی و یا احسان محمدی، محمد کشاورز، عالیه عطایی، آرش صادق بیگی و… قبل‌تر تولید کرده‌اند استفاده نکنم اما هر بار که می‌نویسم می‌بینم ناخودآگاه چیزهایی را گفته‌ام که آنها قبل‌تر گفته بودند، عباراتی را استفاده کردم که آنها قبلا ساخته بودند،آنها با واژه‌ها جادو می‌کنند ما با یادداشت‌هایمان جادوی آنها را بیشتر منتقل می‌کنیم!

کدخبر: ۵۴۷۸۵۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر