ویژگی سفره ایرانیها در مقایسه با بقیه مردم جهان
روزنامه هفت صبح، فاطمه رجبی| دیروز حرفهای ايوب فصاحت، مدیرعامل سازمان میادین میوهوترهبار در شبکههای اجتماعی دست بهدست میشد که میگفت بعد از حذف ارز ترجیحی توسط دولت، مصرف لبنیات در ایران ۳۰درصد کاهش پیدا کرده است. جدا از اینکه خیلیها میخواستند او منبع حرفش را اعلام کند، این ماجرا از آنجا اهمیت دارد که سرانه مصرف لبنیات قبل از آنهم در ایران تعریفی نداشته و حالا بهنظر میرسد اوضاع خرابتر هم شده است.
کمی قبل هم به بهانه افزایش قیمت نان، سهم بسیار زیاد نان در سبد تغذیه خانواده ایرانی مورد توجه قرار گرفته بود و نموداری که میگفت در سال ۱۴۰۰ غلات و بهطور ویژه نان نزدیک به ۳۰درصد تغذیه ایرانیها را تشکیل میدهد، مورد توجه بود اما گذشته از این دست حرفها که برای هشدار درباره تصمیمی زده میشوند، واقعا وضعیت سفره ایرانی چطور است و ما در این زمینه در مقایسه با شاخصهای جهانی چه وضعیتی داریم؟
کم میخوریم
برای مصرف روزانه کالری توصیه خاص جهانی وجود ندارد اما سازمانهایی مانند سازمان بهداشت جهانی و سازمان غذا و داروی آمریکا میانگین مصرف ۲۱۰۰ کالری در روز را بهعنوان استاندارد معرفی میکنند. عددهای بیشتر از این اگرچه مطلوب سازمانهای بهداشتی و تغذیهای نیست و با هشدارهایی درباره اضافه وزن مردم یک کشور همراه میشود اما عددهای کمتر پیام ناراحتکننده بیشتری دارد و نشان از سطح رفاه پایین دارد.
برای همین هم میزان کالری دریافتی روزانه یکی از شاخصهایی است که مراکزی مانند مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشهای مربوط به پایش فقر به آن میپردازند. در گزارشی که همین مرکز در سال ۱۴۰۰ منتشر کرد دیدیم که میانگین کالری دریافتی ایرانیها از سال ۹۶ بهبعد مرز ۲۱۰۰ کالری را به سمت پایین رد کرده و به حدود ۱۹۰۰ کالری در روز رسیده است، درحالیکه در ابتدای دهه ۹۰ میانگین کالری دریافتی ایرانیها نزدیک به ۲۸۰۰ کالری در روز بوده است.
در مقایسه با بقیه کشورها هم اختلافهای معناداری میبینیم. در جدول میانگین کالری دریافتی، بحرینیها با نزدیک به ۴ هزار کالری در روز در رتبه اول قرار دارند و بعد از آنها آمریکاییها با نزدیک به ۳۹۰۰ کالری ایستادهاند. اما در میانههای جدول ترکیه را داریم با نزدیک به ۳۳۰۰ کالری در روز و در انتهای جدول کشورهای آفریقای مرکزی هستند با میانگین نزدیک به ۱۶۰۰ کالری دریافتی در روز. این یعنی ما ایرانیها از متوسط مردم جهان کمتر میخوریم. حالا باید دید که آیا در همین مقدار کم چطور مواد غذایی مصرف میکنیم.
گوشت؟ حرفش را نزن
تازهترین آمار فائو درباره سرانه مصرف گوشت در کشورهای مختلف به سال ۲۰۲۲ برمیگردد و همان زمان که منتشر شد در رسانههای ایرانی سروصدای زیادی بهراه انداخت. این گزارش میگفت سرانه مصرف گوشت قرمز برای هر ایرانی 6 کیلوگرم است. این رقم برای گوشت مرغ 28 کیلوگرم است و مجموع این عددها نشان میداد فاصله سرانه مصرف گوشت هر ایرانی نسبت به سرانه مصرف جهانی این کالا حدود ۱۷درصد است.
در مقایسه با کشورهای اطراف هم ما گوشت بسیار کمتری میخوریم مثلا کویتیها ۲۰ کیلو گوشت گاو و گوساله میخورند و تقریبا ۴۹ کیلو گوشت طیور و ۱۳ کیلو گوشت گوسفند و بز. حتی لبنانیها با مصرف حدود ۳۹ کیلو گوشت قرمز و سفید اوضاع بهتری از ما دارند. اوضاع در آمریکا و اروپا هم آنقدر از وضعیت ایران دور است که مقایسهاش هم سخت بهنظر میرسد مثلا آمریکاییها که سرآمد مصرف گوشت در دنیا هستند بین ۱۰۰ تا ۱۳۰ کیلوگرم از انواع مختلف گوشت مصرف میکنند. این عدد برای اروپاییها بین ۸۰ تا ۱۰۰ کیلو در سال بهازای هر نفر است.
لبنیات، یکپنجم میانگین جهانی
حالا برویم سراغ موضوعی که اصلا بهانه نوشتن این گزارش بوده؛ یعنی سرانه مصرف لبنیات در ایران. اینطور که فائو در سال ۲۰۲۲ اعلام کرده میانگین جهانی مصرف سرانه شیر ١٥٠ کیلوگرم است که در برخی کشورهای اروپایی حتی به ٣٠٠ کیلوگرم هم میرسد اما در ایران سرانه مصرف شیر کمی بیشتر از ۶۶ کیلوگرم در سال است. در این مورد سوئیسیها با مصرف حدود ۳۱۵ کیلوگرم شیر در سال سرآمد مردم جهان هستند و کمترین میزان مصرف شیر در جهان هم به مالزی مربوط است با نزدیک به ۳۶ کیلوگرم در سال.
برنج، نان و غلات
از قرار معلوم واقعا برنج، نان و غلات بخش اصلی سفره ایرانی را به خودش اختصاص میدهد اما سهم آنها هم بهطور کلی کم شده است. تا سال ۹۵ سرانه مصرف برنج هر ایرانی در سال ۳۷ کیلو بوده که این به حدود ۳۰ کیلو رسیده که نیمی از آن را برنج خارجی تامین میکند و نیم دیگر را برنج ایرانی.
جالب اینکه سرانه مصرف برنج در جهان چیزی در حدود ده کیلوگرم در سال است که نشان میدهد ایرانیها در حال حاضر سهبرابر میانگین جهانی برنج میخورند اما رتبه برنجخورترین مردم جهان میرسد به میانماریها با سرانه مصرف برنج بیشتر از ۲۰۰ کیلو در سال. بعد از آنها هم ویتنام با ۱۸۶ کیلو و بنگلادش با ۱۶۱ کیلو در رتبههای بعدی قرار دارند. اوضاع در مورد نان و بقیه غلاتی که پایه گندم دارند هم تا اندازهای مشابه است. سرانه مصرف گندم هر ایرانی در سال در حالی ۱۶۰ کیلوگرم است که این آمار در جهان فقط ۲۵ کیلوگرم است. در واقع ایرانیها ۶ برابر آمار میانگین جهانی گندم میخورند حالا یا به شکل نان یا ماکارونی و بقیه محصولات از این دست.
روغن، نزدیک به جهان
آمارهای داخلی یعنی عددهای مربوط به مرکز آمار ایران میگویند ما روغن هم بیشتر از میانگین جهانی مصرف میکنیم و سرانه مصرف روغن خوراکی در ایران حدود ۲۱ کیلوگرم، یعنی ۹ کیلوگرم بیشتر از سرانه مصرف جهانی اما آخرین گزارش فائو میگوید که سرانه مصرف روغن ایرانیها در سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹ کمتر از ۱۲ کیلوگرم بوده است و سرانه مصرف جهانی کمی بیش از ۱۸ کیلوگرم است و این یعنی نهتنها مصرف روغن بقیه مردم جهان کمتر از ایران نیست بلکه بیشتر هم هست.
در مورد شکر هم انگار وضعیت بدی داریم و در حالی سالانه نزدیک به ۲۹ کیلو شکر مصرف میکنیم که میانگین جهانی این عدد حدود ۲۰ کیلوگرم است.از مجموع تمام این عدد و رقمها میتوان اینطور برداشت کرد رژیم غذایی ایرانیها تا اندازه زیادی کربوهیدراتمحور است آنهم با دُز چربی و شیرینی نهچندان پایین. در حالیکه سالهاست گفته میشود مصرف بالای پروتئین اصلیترین فاکتور یک رژیم غذایی سالم است. بخشی از رژیم غذایی ما به سنتهای تغذیهای در ایران برمیگردد اما روند نزولی نمودارها میگوید خیلی چیزها هم به جیب مردم بستگی دارد و وقتی بنابر آمارهای مرکز آمار تورم خوراکیها در سال گذشته نزدیک به ۸۰درصد بوده چنین وضعیتی چندان دور از انتظار بهنظر نمیرسد.