واقعه ۱۵ خرداد چگونه شکل گرفت؟
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | زورآزمایی طبقه مذهبی و روحانیون با رژیم پهلوی دورههای مختلفی را گذرانده. از ماجرای جمهوریت و پیشتازی سید حسن مدرس و روحانیون در بسیج مردم در مخالفت با رضاخان تا غائله کلاه شاپو و فاجعه مسجد گوهر شاد و بعد در ترورهای فدائیان اسلام و همدوشی حرکت شیعی با جنبش ملی شدن نفت و در نهایت در ماجرای سی تیر که بر پایه پافشاری و مقاومت آیتالله کاشانی و به نفع بقای دولت ملی مصدق رخ داده بود.
اما در کودتای ۲۸ مرداد و پس از آن به نظر میرسید حرکت مذهبی بنایی بر نافرمانی ندارد. حتی اعدام نواب صفوی و یارانش هم بازتاب اعتراضی سنگینی شکل نداده بود. در قم آیتالله بروجردی روحانیون را از ورود به سیاست نهی کرده بود. اما حرکتهای پیاپی شاه در ابتدای دهه چهل از انجمنهای ولایتی و ایالتی تا انقلاب سفید و رفراندوم شش بهمن، موجب شد تا حکومت پهلوی خود را در مقابل حریف قدرتمندی ببیند.
روحالله خمینی روحانی ۶۰ ساله مقیم قم که پس از رحلت آیتالله بروجردی در سال ۱۳۴۰، یکی از چند چهره پرنفوذ حوزه علمیه برای عنوان مرجعیت محسوب میشد. مردی مستحکم، سخنور و باتسلط بر جوهر تشیع. مشهور است که آیتالله خمینی معتقد بود هر حرکت اصلاحی در ایران باید با زعامت روحانیت شیعه انجام شود برای همین اعتقادی به مشارکت در جنبش ملیگراها نداشتند.
ایشان انقلاب سفید را سرپوشی برای افزایش نفوذ آمریکا و اسرائیل در ایران و حمله به ریشههای اسلامی ملت میدانستند(به شماره دیروز رجوع شود). در زمستان ۱۳۴۰ علی امینی به قم رفت تا در غیاب آیتالله بروجردی با ۴ روحانی ارشد و طراز اول قم مذاکره کند و نظر مثبت آنها را برای سلسله برنامههای طوفانی شاه جلب کند.
آیتالله خمینی و آیات مرعشی نجفی، گلپایگانی و شریعتمداری. پاسخ منفی آیتالله خمینی در ملاقات با امینی از همه سختتر و شدیدتر بود. سپس آیتالله خمینی ضرب شست خود را در ماجرای انجمنهای ولایتی و ایالتی به حکومت چشاند و در سفر شتابزده شاه به قم در چهارم بهمن ۱۳۴۱ نفوذ آیتالله خمینی بود که باعث عدم حضور بخشی از اهالی قم در استقبال از محمدرضا شد.
قم در روز سوم بهمن هم متشنج بود. بیانیهها و سخنرانیهای آیتالله خمینی در مخالفت با انقلاب سفید، کم کم اعصاب دربار را به هم ریخت. محمدرضا پهلوی در بهمن و اسفند ۴۱، چندین سخنرانی به شدت توهینآمیز انجام داد که در تاریخ ثبت شده است. در دوم فروردین ۱۳۴۲ حکومت تصمیم گرفت انتقام خود را از قم بگیرد.
حمله به حوزه علمیه و ضرب و جرح طلاب بخشی از این اتفاق بود. سخنرانی مشهور آیتالله خمینی در این حادثه نمونهای از شجاعت و سرسختی ایشان است. بلافاصله پس از این اتفاق حکومت خدمت زیر پرچم را برای طلاب اجباری کرد. اما اثری از سازش به چشم نمیخورد. با آغاز محرم در ۴خرداد ۱۳۴۲، مرحله بعدی سخنرانیهای آیتالله خمینی شروع شد.
شجاعت و جسارت ایشان حتی علمای قم را نیز غافلگیر ساخته بود. شاه در سخنرانی خود در سفرش به کرمان در روز ۵ خرداد گفت دو دسته هستند که در جریان اصلاحات ارضی مخالفند، یکی مرتجعین سیاه و دیگری خائنین سرخ. در سیزده خرداد در مشهورترین سخنرانی تاریخ معاصر ایران آیتالله خمینی خطاب به شاه گفتند: بدبخت، بیچاره چهل و پنج سال از عمرت میرود، یککمی تأمل کن، یککمی تدبیر کن، یک قدری عواقب امور را ملاحظه کن، کمی عبرت بگیر، عبرت از پدرت بگیر، اگر راست میگویند که تو با اسلام و روحانیت مخالفی، بد فکری میکنی، اگر دیکته میکنند و به دست تو میدهند در اطراف آن فکر کن. چرا بیتأمل حرف میزنی؟
متعاقب آن در صبح عاشورا تهران شاهد ناآرامیهای جدیدی بود. سحرگاه ۱۵ خرداد مامورین امنیتی آیتالله را در منزلشان دستگیر میکنند. در واکنش به این اتفاق در تهران، ورامین، قم و چندین شهر دیگر اقشار مذهبی به خیابانها میآیند و تظاهرات میکنند. زد و خورد به اوج خود میرسد. از ظهر سربازان به دستور مستقیم علم نخست وزیر وقت که مجوز حمله به تظاهراتکنندگان را از شاه گرفته بود به تظاهرات کنندگان شلیک و تا پایان شب حداقل ۸۹ شهروند معترض را شهید میکنند.
آیتالله خمینی در حبس قرار داشت و خطر اعدام ایشان را تهدید میکرد. تلاش گستردهای در تیرماه همان سال انجام میشود برای تایید مرجعیت ایشان که در نهایت به تایید از سوی آیات شریعتمداری، گلپایگانی و میلانی میرسد و تفسیری از قانون اساسی ارائه شد که طبق آن مراجع مصونیت قانونی داشتند.
در مرداد ۱۳۴۲ آیتالله خمینی از پادگان عشرتآباد به خانه یکی از بستگان در قیطریه منتقل و آنجا حبس خانگی شدند تا مهرماه که در نهایت به قم بازگشتند. ۱۵ خرداد آغاز یک دوران بود. طبقه مذهبی که در تمام وقایع سیاسی معاصر از انقلاب مشروطه به بعد، به عنوان «همراه »حضور داشت ، حالا با ظهور یک رهبری قدرتمند، با برون رفت از سایه ملیگراها و چپها به مهمترین نیروی اپوزیسیون حکومت پهلوی تبدیل شده بود…