مکر قوام در غائله پیشهوری در آذربایجان
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | در جریان اشغال ایران توسط متفقین و در توافق کنفرانس پوتسدام قرار بر این بود که ظرف ششماه پس از پایان جنگ ارتش متفقین باید کشور را ترک کنند. اما این ایده چندان خوشایند شوروی نبود. آنها در اروپا خود را فاتح اصلی جنگ میدانستند و در مرزهای غربی خود ایده بلوک سازی در کشورهای اروپای شرقی را به تدریج به اجرا میگذاشتند.
این بلوک تا مرکز برلین ادامه داشت. اما در جنوب و در ایران هم روسها به نظر نمیرسید راضی باشند ایران را همینطوری ترک کنند. در ماه های آخر جنگ و در دورانی که روسها برلین را فتح کرده بودند و جنگ فقط در شرق دور و با ژاپن در جریان بود ، استالین به فکر لقمه کردن آذربایجان ایران افتاده بود. زیر نظر او فرقه دموکرات آذربایجان تاسیس شد و نیروهای معتمد استالین به دنبال یافتن رهبری برای این فرقه رفتند.
قرعه به نام جعفر پیشه وری افتاد. مرد ۵۲ساله تحصیلکرده که اهل روستایی نزدیکی خلخال بود و از موسسین حزب توده و در دوران رضاشاه حبس و تبعید را از سر گذرانده بود. او در سالهای بعد از شهریور ۲۰، در تهران روزنامهای به نام آژیر را منتشر میکرد. او برای مجلس چهاردهم به عنوان نماینده اول مردم تبریز انتخاب شد اما اعتبارنامهاش در مجلس به رغم حمایت دکتر مصدق رد شد و او سرخورده مترصد انتقام باقی مانده بود و فرصتش ناگهان فرا رسید.
او در تابستان ۱۳۲۴ فرقه دموکرات آذربایجان را به شکل رسمی رونمایی کرد. در روز ۱۲ شهریور ۱۳۲۴ روزی که ژاپنیها بعد از تحمل جهنم هیروشیما و ناکازاکی رسما تسلیم شدند دیگر بهانهای برای حضور نیروهای شوروی نبود. اما در همین روز فرقه دموکرات با انتشار بیانیهای بر خودمختاری آذربایجان از ایران تاکید کرد و خواستههای خودرا در مسائلی مثل اصلاحات ارضی و مسئله زبان ملی و از این دست مسائل شماره کرد.
متعاقب این اتفاق در ۳۰ آبان ۱۳۲۴ انتخابات برای مجلس ملی آذربایجان برگزار شد و در ۲۱ آذر رسما حکومت خلق آذربایجان به رهبری جعفر پیشهوری اعلام موجودیت کرد. شبه نظامیهای وابسته به دموکراتها هم پادگانهای نظامی ارتش در تبریز و اردبیل و زنجان و ارومیه را تسخیر کردند. در میان بهت افکار عمومی، نیروهای روسی جادههای منتهی به آذربایجان را در دست گرفتند تا ارتش نتواند به حکومت پیشهوری تعرض کند.
روسها هرگونه مذاکره با نخست وزیر وقت یعنی حکیمی را ممنوع اعلام کردند چرا که کینهای تاریخی را از او بر دل داشتند. در نهایت در تهران قوام برای چهارمین بار از حیات سیاسیاش و در اوج بحران آذربایجان در ۲۹ بهمن ۱۳۲۴ و به جای حکیمی از مجلس رای اعتماد گرفت و به نخست وزیری انتخاب شد. او بلافاصله عازم مسکو شد و در مذاکرهای نفسگیر با استالین وعده امتیاز نفت شمال را در عوض تخلیه ایران به مرد ترسناک روسها ارائه داد.
سیاستمدار زیرک ایرانی متذکر شد که با خروج روسها انتخابات مجلس برگزار و در آنجا امتیاز نفت شمال به مسکو به شکل قانونی واگذار میشود. به اصطلاح وعده سرخرمن. اما جواب داد! البته این وعده با التیماتوم آمریکا برای تخلیه ایران هم همراه شده بود اما روسها در اروپا نشان داده بودند که چندان ترهای برای اینگونه تهدیدها خرد نمیکنند.
به این ترتیب قوام که در دوره اول نخست وزیریاش در سال ۱۳۰۰، جنبشهای کلنل پسیان در خراسان و نهضت جنگل در گیلان را سرکوب کرده بود اینجا در غائله آذربایجان هم نقش مهمی ایفا میکند. او شش سال بعد در ماجرای ملی شدن نفت دوباره به عنوان کارت برنده پهلویها وارد میدان میشود اما شکست سختی میخورد. بگذریم.
در نهایت ارتش روسیه با فرمان استالین در بهار ۱۳۲۵ ایران را ترک کرد و پیشهوری و یارانش را تنها گذاشت. دو نوبت مذاکره بین دولت ایران و فرقه دموکرات به جایی نمیرسد و در نهایت در پاییز ۱۳۲۵ ارتش ایران به فرماندهی رزم آرا برای سرکوب فرقه دموکرات راهی آذربایجان میشود. تبریز فتح شد و دوباره به آغوش ایران بازگشت. پیشهوری و یارانش هم سراسیمه به سمت روسیه فرار میکنند. یک سال بعد پیشهوری در یک حادثه مشکوک رانندگی در آذربایجان شوروی کشته شد.