مثلث موفقیت| مثلث یا ۳ ضلعی جدا از هم؟
روزنامه هفت صبح، نادر نامدار| از زمان مارادونا و روماریو و گئورگه هاجی و استویچکوف بارسلونا را دوست داشتم و در این روزها و سالهای نه چندان خوب هم هوادار آبی و اناریها هستم. این روزهای سخت را میبینم و یاد گذشته نه چندان دور میافتم. انگار همین دیروز بود که مسی و نیمار و سوارز رویاییترین مثلث فوتبالی چند دهه اخیر فوتبال جهان را در بارسلونا شکل داده بودند. آخ که فقط یادآوری آن روزها چه حسرتی در دلم برمیانگیزد. این 3 نفر 3 سال در کنار هم زیباترین خاطرات را برای هواداران بارسلونا ساختند.
البته که فوتبال 11 نفره است و در همان مقطع ستارههای دیگری هم در بارسلونا میدرخشیدند اما هماهنگی و شیمی شکل گرفته بین این 3 نفر انگار از جنس دیگری بود. در زمین چشمبسته همدیگر را پیدا میکردند، ذهن همدیگر را میخواندند و چه گلهای چشمنواز و بهیادماندنی که با همین هماهنگی عجیب و غریب زدند. 3 قهرمانی در لالیگا، 4 قهرمانی در کوپا دلری، دو قهرمانی سوپرکاپ، یک قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا، یک قهرمانی سوپرکاپ اروپا و یک قهرمانی در جام باشگاههای جهان! همه این افتخارات برای بارسلونا در دوران 3 سالهای رقم خورد که مثلث MSN در اوج قرار داشتند.
ماجرا فقط فوتبال نبود. این 3 نفر بهترین دوستان هم در بارسلونا بودند. دوستیشان هم فقط فوتبالی نبود و خانوادههایشان هم با هم ارتباط خوبی داشتند. همین حالا اگر سرچ کنید کلی عکس پیدا میکنید كه در آن مسی و سوارز و البته نیمار با خانوادههایشان در کنار هم نشستهاند و به دوربین لبخند میزنند. اصلا شاید رمز و راز آن هماهنگی جادویی و باورنکردنی در همین ارتباط خوب خانوادگی آنها بود. خودشان انگار برادر هم بودند و همسرانشان مثل خواهر!
به خاطر ندارم در تمام تاریخ فوتبال چنین ارتباطی بین چند همتیمی شکل گرفته باشد. حتی در دو سه سال گذشته که این مثلث در بارسلونا از هم فروپاشید، مسی، سوارز و نیمار همچنان رابطه دوستانه بین خودشان را حفظ کردهاند و غمانگیز این که بعد از فروپاشی این مثلث، انگار که هر کدام از اضلاع آن، چیزی را گم کرده باشند، دیگر هرگز به دوران اوج خود برنگشتند.
خوب بودند، در تیمهای جدیدشان گاهی میدرخشیدند اما کاملا پیدا بود که بعد از فروپاشی آن مثلث، انگار مسی در نیوکمپ هر وقت پا به توپ میشود به دنبال نیمار و سوارز میگردد. انگار سوارز در وندامتروپولیتانو بیقرار پاس دادن و پاس گرفتن از مسی و نیمار است و انگار نیمار در پارکدوپرنس، دور از مسی و سوارز از فوتبال لذت نمیبرد و دوست ندارد بازی کند! کسی چه میداند؟ شاید دلیل مصدومیتهای پرتعداد او در پاریس هم همین بود!
در همان روزهای خاطرهانگیز، تیم رقیب هم یک مثلث هجومی و ترسناک داشت. کریس رونالدو، گرت بیل و بنزما. یا همان مثلث BBC که از نظر فنی دستکمی از MSN نداشت. مثلثی که اتفاقا عمرش طولانیتر از مثلث بارسا بود و خب آمار گلها و پاس گلهایش هم بهتر بود. اما یک فرق اساسی بین این دو مثلث وجود داشت و آن همدلی و اتحادی بود که در MSN کاملا به چشم میآمد و در BBC خبری از آن نبود. رابطه رونالدو، بنزما و بیل هرگز رابطه دوستانهای نبود.
البته دشمنی و عداوتی هم وجود نداشت اما اضلاع این مثلث بیشتر از هر چیزی به فکر خودشان بودند، درست برخلاف مثلث بارسلونا که از گلزنی یکدیگر به اندازه گلزنی خودشان خوشحال میشدند. رونالدو با آن غرور ذاتیاش در زمین، همه چیز را برای خودش میخواست و چند بار دوربینها ناراحتی او را از گلزنی همبازیانش و این که به او پاس ندادهاند شکار کردند. حالا هم که میبینید!
بنزما سالها تحت تاثیر رونالدو بود اما دقیقا بعد از جدایی او از رئال، بنزما سال به سال بهتر شده و همین چند روز پیش در 34 سالگی مرد سال فوتبال جهان هم شد! احتمالا این دلیل خوبی برای اثبات ادعایم مبنی بر همدل نبودن مثلث BBC در رئال باشد. راستش را بخواهید از نظر من BBC اصلا مثلث نبود. 3 ضلع در کنار هم بودند که خیلی وقتها به هم نمیرسیدند و از هم جدا بودند.
همه چیز توپ نیست. همه چیز فنی نیست. همه چیز ذهنخوانی و هماهنگی نیست. یکدلی و اتحاد هم لازم است، این که دلمان برای همدیگر بتپد، این که موفقیت همتیمی و همکار و هموطنمان را موفقیت خودمان بدانیم و به خاطرش خوشحال شویم. با اتحاد و یکدلی است که زیباترین خاطرات دوران زندگیمان رقم میخورد. بیایید MSN باشیم، BBC بودن کفایت نمیکند!