کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۶۰۸۸۶
تاریخ خبر:

رفیق نیمه‌راه| رفیقم کجایی

روزنامه هفت صبح، حمید رستمی | یک:‌ ابوالفضل پورعرب، روزگاری سوگلی یک نسل بود. عکس‌هایش در اندازه‌های بزرگ و کوچک بر در و دیوارها خودنمایی می‌کرد و نشریات زرد هر روز خبر و گزارشی در مورد متن و حاشیه زندگی‌اش کار می‌کردند و یک‌تنه تبدیل شده بود به نخستین ستاره جوان و مذکر سینمای ایران و با آن موهای به‌عقب داده شده، حتی تُک‌زبانی حرف زدنش هم مانعی در اشتهار ایران‌گیر او محسوب نمی‌شد.

اما از آنجایی‌که هیچ خورشیدی تا ابد تابان نیست، در نتیجه با فرارسیدن دوران بعد از دوم خرداد آرام‌آرام شاهد افول ستاره شدیم و ستارگان جوان‌تر و زیباتر جایش را گرفتند و بعد از مدتی هم که با بیماری دست به گریبان شده بود، کمتر خبری از او به رسانه‌ها راه یافت و گاهاً تصویر تکیده و ناخوش احوالش به مجلات و شبکه‌های اجتماعی رسید که هوادارانش را به تکان دادن سری به نشانه تاسف وا‌می‌داشت و به‌ندرت در فیلم و سریالی می‌شد نشانی از پورعرب یافت که روزگاری چرخه مالی سینمای ایران را به‌تنهایی به گردش در‌می‌آورد. همه اینها گذشت و گذشت و در حالی‌که خیلی‌ها فراموش کرده بودند که پورعرب هنوز هم در پروژه‌های سینمایی حضور دارد یا نه،

وی با ایفای نقش در سریال شهرزاد یک (حسن فتحی) با یک شخصیت به ظاهر فرعی و در اصل پیچیده و تاثیرگذار بازگشت خود را اعلام کرد و توانست بعد از مدت‌ها بازی قدرتمندی از خود به‌نمایش بگذارد ولی درست در زمانی‌که می‌خواست حاصل دسترنج خویش را برداشت کند، به بهانه کم بودن حجم نقش، از ادامه بازی کناره‌گیری کرد تا نویسنده و کارگردان مجبور به اعمال تغییراتی در داستان شده و او را در یکی از قسمت‌ها به بهانه‌ای به قتل رسانده و ادامه داستان را با برادرش روایت کنند و همین نقش را در دنباله‌های دوم و سوم شهرزاد تبدیل به یک شخصیت محوری کرده و حتی به‌عنوان پدر واقعی قباد معرفی کنند.

دو: «زیر آسمان شهر» یکی از موفق‌ترین سریال‌های طنز نود شبی تلویزیون بود که موجب شهرت بسیار حمید لولایی در نقش خشایار مستوفی گردید که تا به امروز هم اثرات این نقش را در بازی لولایی می‌شود به‌راحتی حس کرد. این مجموعه با طراحی و نویسندگی رضا عطاران در اوایل دهه ۸۰ از شبکه سه پخش می‌گردید و چنان پرطرفدار شد که همگان خواستار ساخته شدن سری‌های بعدی شدند ولی با جدایی رضا عطاران، حمید لولایی هم حاضر به ادامه حضور در سریال نشد و در غیاب این دو حتی حضور اکبر عبدی هم نتوانست حلاوتی به سریال بخشیده و آن را قابل تحمل کند. مهران غفوریان مجبور شد که به هر نحوی شده لولایی را راضی به بازگشت کند ولی حتی بازگشت او هم نتوانست مثمرثمر باشد و همان افت کیفی متون سریال باعث شد که تیپ‌ها شکل نگیرد و نهایتاً همه‌چیز خلاصه شود در چاخان کردن‌های بی‌پایان و بی‌ظرافت بهروز و ادای تکیه‌کلام‌های سری اول و همگان به این نتیجه برسند که حمید لولایی در ترک مجموعه حق به‌جانب بوده است!

سه: محمد‌حسین میثاقی یک گزارشگر ساده شهرستانی بود که عادل فردوسی‌پور زیر پر‌و‌بال خود گرفت و مایه رشدش شد. رفته‌رفته آنقدر به او میدان داد که حتی اختصاصی‌ترین بخش‌های برنامه پرطرفدار ۹۰ را با گزارش‌های میدانی و درجه یک به‌نام میثاقی سند زدند. او آرام‌آرام اسم و رسمی به‌هم زد و عادل تا جایی به او اطمینان داشت که اجرای برنامه ۱۲۰ را که تهیه‌کنندگی آن را بر‌عهده داشت، به میثاقی سپرد.
ولی درست در لحظه‌ای که زمزمه‌های جدایی عادل فردوسی‌پور از شبکه سه و تعطیلی برنامه نود بلند شد، او از استاد جدا شده و پرچم استقلال را برافراشت تا برنامه فوتبال برتر را برای بررسی مسابقات فوتبال ایران راه بیاندازد به این امید که کسی خلأ ناشی از نبودن فردوسی‌پور را حس نکند ولی در این سه سال میثاقی هر‌چه هم کرده باشد، نتوانسته حتی درصدی از جای خالی استادش را پر کند.

چهار: فوتبال ایران پر از این رفقای نیمه‌راه است و اصولا در این دوره و زمانه که تعصب و عِرق باشگاهی کمتر و کمتر شده، بیشتر بازیکنان اولویت نخست‌شان صفرهای جلوی رقم قرارداد است و بارها و بارها ثابت شده که حتی بازیکنانی که ادعای عشق به فلان رنگ و بهمان پیراهن را دارند به‌راحتی آب خوردن پیراهن سایر تیم‌ها و حتی باشگاه رقیب را می‌پوشند و حتی از عکس‌ها و گفته‌های قبلی خود هم خجالت نمی‌کشند

و البته حتی در صورت وفاداری به باشگاه‌های داخلی، با شنیدن نخستین پیشنهاد خارجی ولو از تیم‌های درجه سه و چهار، زانوانشان سست شده و به طرفه‌العینی پاسپورت و ویزا و چمدان را دم دست گذاشته و به‌سرعت سر از قطر، امارات، پرتغال و تیم‌های درجه چندم و نشستن بر روی نیمکت و سکوها درآورده و به زندگی در خارج و حقوق دلاری گرفتن قناعت می‌کنند. نمونه‌شان را اگر بخواهید سرنوشت بیرانوند، علیپور، مهدی قایدی، نوراللهی، علی کریمی، محمد نادری و… جلوی چشمانمان است.

پنج: و صد البته استاد اعظم رفیق نیمه‌‌راه بودن که پتانسیل سال‌های سال تدریس در بهترین دانشگاه‌های دنیا در رشته دلبری همیشگی از هواداران و منت گذاشتن بر سرشان به دلیل حضور‌های چند‌باره در بدترین شرایط باشگاه و ترک آن با هر پیشنهادی را دارد، فرهاد مجیدی است که به‌خاطر شماره مورد علاقه‌اش یعنی هفت هم که شده تا به‌حال هفت بار به‌عنوان بازیکن و مربی دست باشگاه و هواداران را در پوست گردو گذاشته و راهی امارات شده تا یکبار چشمان تیام را بهانه قرار دهد و بار دیگر پیشرفت در امر مربیگری را!

حالا از کی ترک نیمکت قهرمان ایران و یکی از پر‌طرفدار‌ترین تیم‌های آسیا و جهان آن‌هم با داشتن قرارداد سه‌ساله و حضور در تیم بی‌نام و نشان اماراتی که در رده یازدهم لیگ این کشور قرار دارد، پیشرفت محسوب می‌شود خدا می‌داند! انگار ایشان رمز جاودانگی را نه در استمرار بر روی نیمکت که در رفت و برگشت‌های پیاپی یافته و از همین امروز می‌شود به ضرس‌قاطع ابراز کرد که هر کسی جانشین مجیدی در استقلال لقب بگیرد با کوچکترین لغزشی اولا با فصل بدون شکست و رکورددار کمترین گل خورده خط دفاع تیم مجیدی مقایسه می‌شود

و دوما به‌عنوان آلترناتیوی همیشگی، سایه‌اش را بر بالای سر مربی مادر مرده خواهد افکند و در صورت بیکار شدن، تبدیل به نخستین گزینه هواداران دوآتشه‌اش برای نشستن روی نیمکت آبی‌ها خواهد شد و این استعفا و قرارداد بستن دلاری با تیم کوچک و متمول اماراتی در حکم زنگ تفریح و استراحتی چند ماهه برای مجیدی است تا با دوری از فشار بازی‌های لیگ در ایران، دوباره با تجدید‌قوا مقدمات برکناری مربی وقت استقلال را فراهم کند. آنگونه که شفر، استراماچونی و فکری را طی یک کودتای بدون خونریزی به خانه فرستاد!

کدخبر: ۴۶۰۸۸۶
تاریخ خبر:
ارسال نظر
 
  • mohammad.s.f.n

    میثاقی هر چی هم توانمند باشه لباس کسی رو به تن کرده که هم حرفه ای بوده هم استاد تمام؛ این حرفه هم محبوبیت زیادی داشته… ن میدونم شاید از بد شانسیش باشه اما تا دنی ا دنیاست میثاقی محبوب نخواهد شد. البته ن ظر خودش قطعا این نیست اما روزگار این موض وع رو بهش میفهمونه!

  • Msina

    می ثاقی، تو مصاحبه، اوایلی که فروغی بهش صندلی داده بود، گفته بود بازی ٣-٠ باخته از نود رو در نهایت ٢-٠ برده. فهمش از فوت بال همینه.