داستان لیلی امیر ارجمند؛ جاسوس دوجانبه
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | دختر عبداله جهانآرا کارمند وزارت دارایی، بعدها با نام لیلی امیر ارجمند مشهور شد. او از عجیبترین چهرههای حکومت پهلوی است. نزدیکترین دوست فرح این سوءظن همیشگی ساواک را با خود داشت که جاسوس بلوک شرق است! او با استفاده از نفوذش بر فرح مناصب متعددی در هیات مدیرهها بهخصوص در سازمانهای فرهنگی به دست آورد و در کنار رضا قطبی، کامران دیبا، سید حسین نصر و شجاعالدین شفا به مشاورین اصلی هدایت فضای فرهنگی ایران بدل شد.
او از سال۱۳۴۴ رئیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شد. در حالیکه تنها ۲۶سال داشت. یعنی ازهمان بدو احداث پارک جلالیه که بعدها پارک فرح نام گرفت و حالا هم پارک لاله است و ایجاد ساختمان کانون در ضلع شرقی این پارک… اما نکته عجیب در او تمایلات چپگرایانهاش بود. لیلی امیر ارجمند پس از جدایی از همسر اولش که یک کارخانهدار جیر و چرم بود، در سال۱۳۴۴ در ازدواج دومش به همسری دکتر امیر ارجمند استاد فیزیک دانشگاه تهران درآمد که به داشتن عقاید چپ مشهور بود و در نوشتههایش در روزنامه اطلاعات هم گرایش عمیقش به دولت شوروی را پنهان نمیکرد.
گرایشات چپ لیلی امیرارجمند و شوهرش بارها در گزارشهای ساواک مورد اشاره قرار گرفته بود. لیلی امیرارجمند طی تحصیل در فرانسه و آمریکا با یک مامور اطلاعاتی کاگب که اهل مجارستان بود آشنا شده بود و این آشنایی در تهران نیز ادامه پیدا کرده بود. افسری به نام کارولی هالکر. در تهران به این معاشرین مشکوک خانم ارجمند، نام بری هگر دبیر دوم سفارت چکسلواکی نیز اضافه شده بود.
مراودات ارجمند با سفارتخانههای شوروی، چکسلواکی، مجارستان و لهستان از اواخر دهه چهل کاملا علنی شده بود و از سوی ساواک فرضیه و شائبه جاسوسی مطرح شده بود اما فرضیه دیگری هم وجود داشت که او را جاسوس دوجانبه و در استخدام همزمان سیا نیز قلمداد میکردند. به هرحال این زن ظریف و کوچک اندام و نسبتا زیبا و شدیدا بیپروا، پای ثابت همه مهمانیهای سفارتهای بلوک شرق بود. در جشنهایی که با شراب و خاویار و ودکا برگزار میشد.
در یکی از گزارشهای ساواک به اهدای۱۵۰کیلوگرم کریستال اصل چکسلواکی توسط سفیر این کشور به لیلی امیر ارجمند اشاره شده است و همین طور دهها هدیه و نشان دیگر از سوی سفارتهای اروپای شرقی که آن سال ها همگی رژیمهای کمونیستی داشتند. یا حضورش به عنوان عضو هیات داوری جشنواره فیلم مسکو که همراه با شوهر و مادرش به مسکو میرود و آنجا به بهترین شکل ممکن مورد پذیرایی قرار میگیرد و به شوهرش اجازه داده میشود که از صنایع اتمی شوروی دیدن کند.
ساواک درمانده از پیگیری این ماجرا گزارشی را برای محمدرضا ارسال میکند و همزمان با احضار امیر ارجمند از او میخواهد که اطلاعات دیدارهایش با کارولی هالکر را به ساواک گزارش کند. اما هردو کوشش ساواک با شکست روبهرو میشود. با نفوذ فرح، امیرارجمند از خواسته ساواک شانه خالی میکند و محمدرضا هم دستور میدهد مراقبت از روی امیرارجمند برداشته شود چرا که او دوست صمیمی ملکه است!
از این پس و در طول دهه پنجاه امیرارجمند بیمحابا به توسعه نفوذ خود ادامه میدهد و به همدم اسرار فرح تبدیل میشود. او و یک لیلی دیگر یعنی لیلی دفتری دختر سرلشگر دفتری (با لیلی متین دفتری نقاش معروف و نوه دکتر مصدق که او هم با فرح معاشرت داشت اشتباه نشود) اکیپ زنانه فرح را تشکیل میدادند که گاه از سوی یکی دو زن دیگر تقویت هم میشدند(گروه مردان اکیپ فرح از فریدون جوادی و فرهاد ریاحی تشکیل میشدند)
در این دوران امیر ارجمند کانون پرورش فکری را به محل جذب روشنفکران بهخصوص روشنفکران چپ سرخورده بدل کرد. فیروز شیروانلو، علیاکبر صادقی، نورالدین زرین کلک، فرشید مثقالی، احمدرضا احمدی، عباس کیارستمی، پری زنگنه، رضا علامهزاده و حتی بهرام بیضایی و امیر نادری پروژههایی را در کانون پیش راندند. کانون پرورش فکری که به شکل آشکاری حاوی نگاهی چپگرایانه به هنر بود و از مکتبهای لهستان و مجارستان در سینما و نقاشی و گرافیک تاثیر پذیرفته بود، نقش مهمی در خیزش سینما و هنرهای تجسمی ایران در دهه پنجاه داشت.
لیلی امیرارجمند اما با اتهامهای متعددی درباره بیبند وباری اخلاقی مواجه است. تاجالملوک مادر محمدرضا مینویسد: «یک بار آقای صاحباختیار، سرپرست خدمه کاخهای سلطنتی به خانم امیرارجمند گفت: خانم این کار خوبیت ندارد که شما و دوستانتان این گونه … جلوی چشم باغبانها و کارگران داخل استخر میروید و شنا میکنید، لیلی هم به این پیرمرد گفته بود: بگذار نگاه کنند برای سوی چشمانشان خوب است!»
فریده دیبا هم مینویسد:«البته من از بیپروایی لیلی ناراضی بودم، بهویژه در مسافرتهای نوشهر و کیش عادت داشت بدون هیچ پوششی وارد دریا شود و برایش اهمیتی نداشت که دهها نفر نگهبان و گاردیها دارند او را تماشا میکنند.»در مورد میزان علاقه فرح به امیرارجمند این دوتا سند هم بد نیستند:
جناب آقای علم وزیر معظم دربار شاهنشاهی
علیاحضرت شهبانوی ایران در روز ۲۶ / ۶ / ۴۹ امر و مقرر فرمودند یک دستگاه ماشین مرسدس بنز با معافیت از حقوق و عوارض گمرکی برای سرکارخانم لیلی جهانآرا(امیر ارجمند) ترخیص گردد.
خب این را هم بدانید که حقوق لیلی امیرارجمند در سال ۱۳۵۶ منصب مدیریت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با دستور شخص فرح ۱۸هزار تومان مقطوع و معاف از مالیات تعیین شده بود که البته این به غیر از دستمزدهایش از وزارت نفت و آموزش و پرورش بود که احتمالا ماهی ۲۷هزار تومان حقوق ثابت به حسابش میرفته است. یعنی حدود هفت هزار دلار.
لیلی امیر ارجمند در زمستان ۵۷ ایران را ترک کرد و در موقع اقامت فرح و محمدرضا در باهاما خودش را به آنها رساند. هرچند میگویند رابطه عاشقانهاش با یک مامور سیا در باهاما یکی از دلایل ترک این جزیره از سوی خانواده پهلوی بود. لیلی امیر ارجمند حالا در ۸۱سالگی در شرق آمریکا زندگی میکند…