داستان درخواست منصور برزگر از سیداحمد خمینی
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | ایران به شکلی ناغافل به کاروان تحریمکننده المپیک مسکو پیوست. حمله شوروی به افغانستان در سال ۱۳۵۸ بازخوردهای شدیدی در کنفرانس کشورهای اسلامی داشت. در این میان آمریکا با ایده جیمی کارتر برای مجازات شوروی شروع به ایجاد کمپینی در جهت تحریم المپیک مسکو کرد. این مهمترین کنش سیاسی علیه بازیهای المپیک تا آن روز بود.
حمله چریکهای فلسطینی به اسرائیلیها در المپیک مونیخ، واکنشهای هیتلر به پیروزیهای جسی اوونس در المپیک ۱۹۳۶ و جلوگیری از ورود ورزشکاران چین به المپیکها و به رسمیت شناختن تایوان مهمترین نمودهای سیاسی در مسابقات المپیک بود اما حرکت کارتر ورای همه این مسائل بود. اولین المپیک در بلوک شرق در خطر قرار گرفت و در نهایت اکثریت کشورهای اسلامی و متحدان همیشگی مثل کرهجنوبی، ژاپن، آلمان غربی، نروژ، کانادا و آفریقای جنوبی به کمپین آمریکا پیوستند.
در این میان کشورهای اروپایی دیگر مثل فرانسه و ایتالیا و انگلیس و اسپانیا زیر فشار ورزشکارهایشان شیوه دیگری اختیار کردند و در المپیک شرکت کردند اما با پرچم کمیته بینالمللی المپیک. در ایران اما در سیزدهم اردیبهشت سال ۱۳۵۹ شورای انقلاب تصمیم گرفت که ایران در المپیک شرکت نکند. با توجه به مواضع ضدآمریکایی انقلاب ایران این تصمیم میتوانست غیرمترقبه تلقی شود. ایران اعلام کرد که این ایده را برمبنای تصمیمات کنفرانس کشورهای اسلامی پیگیری میکند و ربطی به کمپین آمریکا ندارد.
این در حالی است که در بطن شورا چهرههای نیرومندی بودند که با شرکت محدود و هدفدار ایران در المپیک مسکو موافق بودند. ازجمله آیتالله خامنهای و دکتر چمران. اما اکثریت شورا رای به تحریم دادند و سرپرست وقت ورزش یعنی شاهحسینی هم به شکلی زیرجلکی مخالفت خاصی با این مصوبه نکرد.
شاید از مسئولیت آمادهسازی تیمهای ملی برای المپیک رها شده بود و شاید هم به شکلی اتوماتیک همان بدبینی عمیق نیروهای ملی مذهبی نسبت به شوروی را یدک میکشید. در این میان چهرههای ورزشی و قهرمانان ملی از این تصمیم عصبانی شدند. ۹ نفر از قهرمانان و مربیان کشتی به اتفاق یک وزنهبردار، از صبح زود و بدون هماهنگی قبلی راهی حسینیه جماران شدند. آنها ساعتها در خیابان منتظر مانده تا بلکه راهی برای ورود و ملاقات با آیتالله خمینی بیابند.
وقتی مرحوم سیداحمد خمینی آنها را میبیند، علت حضورشان را جویا میشود. منصور برزگر خطاب به فرزند آیتالله خمینی میگوید: آمدهایم مشکل خود را در حضور امام امت مطرح کنیم. احمد خمینی نیز ورزشکاران را به آیتالله توسلی سفارش میکند و ترتیب شکلگیری ملاقات نیز داده میشود. منصور برزگر، محمدرضا طالقانی، نوروز امینی، داود ایوب، رضا سوختهسرایی، رشید فرهادی، علی پاکیزهجم، محمدعلی حساس، قاسم محمدی و حسین حصاری گروه ۱۰نفرهای بودند که در این دیدار حضور داشتند.
باز هم برزگر به نمایندگی از خانواده ورزش ایران، در ملاقات با آیتالله خمینی میگوید: «روز مبعث است و آمدهایم از شما عیدی بگیریم. کسانیکه المپیک را تحریم کردهاند، همگی یاران آمریکا و صهیونیسم هستند. تقاضا داریم حداقل با اعزام پنج نفر که شانس مدال دارند موافقت کنید تا با مشتهای گره کرده، نماینده ایران انقلابی باشند.»
آیتالله خمینی اما در پاسخ میگوید: «کسی شما را بابت نرفتن به المپیک شماتت نخواهد کرد.» مشخص است که آیتالله خمینی تمایلی برای مداخله در مصوبه شورای انقلاب نداشتهاند. به این ترتیب ایران در المپیک مسکو شرکت نکرد. بزرگترین قربانی این تصمیم تیم ملی فوتبال ایران بود که مقدماتی انتخابی المپیک را در سنگاپور با قدرت پشتسر گذاشته بود (در آن سالها تیمهای ملی در المپیک شرکت میکردند و محدودیت زیر ۲۳سال بنا نشده بود).
حالا فکر نکنید اگر شرکت میکردیم چه غوغایی بهپا میشد! ایران البته در بازیهای آسیایی تهران با ۳۳ طلا پشتسر ژاپن و جلوتر از چین به مقام دوم آسیا رسید. در واقع موفقیت ایران در بازیهای آسیایی به شکلی شگفتانگیز منطبق بود با آخرین سیر صعودی اقتصاد ایران و ثمره نوعی انسجام اجتماعی که بر مبنای شتابگیری دهه چهل ادامه یافته بود.
پهلویها غره از موفقیتهای اقتصادی دهه چهل (همراه با قهرمانیهای فوتبال در آسیا) خیرهسرانه جشنهای ۲۵۰۰ ساله را برگزار کردند و سپس میزبان بازیهای آسیایی تهران شدند (دو رقیب تهران، کویت و بیتالمقدس بودند که در نهایت تهران با ۱۹رای در مقابل ۱۲ و ۲ رای دو نامزد دیگر انتخاب شده بود) و بعد هم داوطلب برای المپیک ۱۹۸۴٫
قهرمانی در جام ملتهای آسیا در سال ۱۹۷۶ (که در فقدان برخی از قدرتهای بزرگ آسیا برگزار شده بود بهخصوص کرهجنوبی) اعتماد به نفس ورزشی ایران را به بالاترین سطح خود رسانده بود اما در المپیک مونترآل ۱۹۷۶ ضعفهای ورزش ایران مشخص شد. کاروان ۸۶ نفره ایران تنها یک نقره و یک برنز به دست آورد. در واقع ورزش ایران بهنوعی به سندرم مشابه ورزش ترکیه در سالهای اخیر بدل شده بود. یعنی زیر سایه قرار گرفتن همه ورزشها توسط غول فوتبال.
ایران در بازیهای آسیایی بانکوک در سال ۱۹۷۸ هم شرکت نکرد و بعد از المپیک مسکو، یک حضور نهچندان موفق در بازیهای آسیایی دهلی داشت که در نهایت سه طلای کشتی گرفتیم و یک طلای وزنهبرداری. المپیک لسآنجلس را هم در رودربایستی تحریم المپیک مسکو تحریم کردیم (به همراه شوروی و کره شمالی و ۱۴ کشور کمونیستی دیگر!). در این میان در مقدماتی جامجهانی ۱۹۸۲ و ۱۹۸۶ هم شرکت نکردیم و فرصت را به تیمهایی مثل کویت و عراق و کرهجنوبی دادیم که حضور در جام جهانی را تجربه کنند.