جولان تبلیغات زیانبار و سرسامآور
روزنامه هفت صبح، گروه تلویزیون | یک گزارش درباره کیفیت آگهیهای تلویزیونی که بدون توجه به استانداردها ساخته میشوند؛ آنها که نه به کودکان توجه دارند و نه سلامت مردم. پیامد این اتفاق چیست و چه کسی باید آن را سر و سامان دهد؟
این ذات زندگی مدرن است: ما در انبوهی از تبلیغات بازرگانی غرق هستیم و موقع انتخاب یک کالا «ناخودآگاه» به سمت آنهایی میرویم که نام و تصویرشان برایمان آشناست. اگر این تاثیر را «هنر تبلیغ» تفسیر کنیم و آن را قدرت صاحبان کالاها بدانیم نمیتوان آن روی سکه را نادیده گرفت. گزارش امروز بر تحلیل روی دیگر سکه تبلیغات بنا شده است و به عدم رعایت چارچوبها در تولید و پخش آگاهیهای بازرگانی تلویزیون میپردازد.
*** مورد اول | بیتوجهی به سلامت
ساخت آگهی تبلیغی یک هنر خلاقانه است. در تلویزیون موارد زیادی سراغ داریم که بدون کپیبرداری از نمونههای خارجی ساخته شدهاند و دارای خلاقیت و جذابیت هستند. در چند سال اخیر کیفیت آگهیهای تلویزیونی پایین آمده است،با این حال به دلیل تعدد پخش «اصل تاثیرگذاری» را دارا هستند. در این فرآیند آیا به مسئله سلامت توجه میشود؟ چند هفته پیش به طور مصداقی به یک برند ژامبون ساز خانگی اشاره کردیم و توضیح دادیم چطور به دلیل استفاده از پلاستیک سلامت مردم را نشانه گرفته است. به این مورد میتوان برندهای متعدد دیگری را اضافه کرد که از قضا سهم بیشتری از آگهیهای تلویزیونی دارند. مثلا یکی از برندهای بیسکویت خود را جایگزین نان کرده! در میز صبحانه از آن به عنوان نان برای خوردن پنیر و کره و مربا استفاده میشود! یک برند بیسکویت دیگر خود را هم وزن شیر مادر میداند!
*** مورد دوم | افسوسی برای بیننده
خواستیم برای مورد دوم از عنوان «ترویج تجملگرایی» استفاده کنیم اما از عنوان «افسوس» بهره بردیم. کیست که شرایط اقتصادی جامعه را نداند؟ در این موقعیت تماشای زندگی پر از زرق و برق چه حاصلی جز افسوس دارد؟ آیا باز هم میتوان گفت شیک بودن عنصر جداییناپذیر آگهیهای بازرگانی است؟ در غالب آگهیها از خانههای بزرگ و خوش رنگ و لعاب استفاده میشود. از آن سو تاکید بر مصرف زیاد است. برای همین میبینیم پدر خانواده از فلان نوشیدنی یک باکس خریده! یا موقع خوردن صبحانه پنج طعم از فلان مربا قرار داده شده.
*** مورد سوم| سوءاستفاده از کودکان
حلقه مفقوده آگهیهای بازرگانی عدم توجه به گروه سنی مخاطب کودک است. اگر بخواهیم بهتر بگوییم غالب آگهیها از مخاطب کودک سوءاستفاده میکنند. به طور میانگین بیش از نیمی از آگهیهای تلویزیونی برای تاثیرگذاری بر مخاطب کودک ساخته میشود. حتی وقتی رب گوجه فرنگی تبلیغ میشود،یک بچه آن وسط هست! صاحبان برندهای مختلف هم تا میتوانند آگهیهای مخصوص شبکه کودک را مهیجتر میکنند تا از طریق بچهها فشارشان را بر خانوادهها بیشتر کنند. این نکتهای است که کانال «بیسیم چی» هم اخیرا به آن معترض شده و در ویدئویی که ساخته اشاره کرده است کشورهای پیشرفته به طور سفت و سخت به قانون «منع آگهی برای کودکان» پایبند هستند.
*** مورد چهارم | متلاشی کردن اقتصاد خُرد
آنطور که کانال «بیسیمچی» اشاره کرده:«در ایران اصول و ضوابط تولید تبلیغات تلویزیونی در ۸۱ اصل تدوین شده اما اصول زیادی از این آیین نامه در تلویزیون نقض شده است.» یکی از این قوانین احترام به کالاها و خدمات دیگر است:« در تبلیغات تلویزیونی یک کالا نباید تلویحا یا صریحا کالا یا خدمات دیگری را نفی کند.» حالا اما آگهیهای بازرگانی بهوضوح خدمات و کالاهای دیگر را نفی میکنند. به طور مستقیم اشاره نمیشود اما در تبلیغ تن ماهی، اپراتور تلفن، روغن نباتی و … شاهدیم که «همه» بیکیفیت هستند و وقتی نوبت به مارک موردنظر میرسد، از ویژگیهای منحصربهفردش گفته میشود. سوال این است: تکلیف تولیدکنندگانی که قدرت تبلیغ ندارند چه میشود؟ نفی کیفیت آنها نتیجهای جز متلاشی شدن اقتصادهای خرد ندارد.
*** مورد پنجم| پای دولت در میان است
آنچه اشاره شد تنها چند مورد از مصادیق منفی آگهیهای بازرگانی است. چه بسا تلویزیون مخالف این رویه است و از سر ناچاری به شرایط تحمیلی صاحبان برندها تن داده. هفته پیش به تنگناهای اقتصادی تلویزیون اشاره کردیم و نوشتیم دولت و صداوسیما وارد جدل شدهاند که حاصل آن فشاری است که دولت از طریق بودجه به تلویزیون وارد میکند. مثلا بانکها از دادن آگهی به تلویزیون محروم هستند و مهمتر اینکه شایعه شده بودجه مصوب به صداوسیما پرداخت نخواهد شد! در این شرایط میدان جولان آگهیهای بازرگانی ِغیراستاندارد گستردهتر میشود.