تکنگاری| علی پروین خط قرمزِ قرمزها
روزنامه هفت صبح، نادر نامدار | نوشتن از علی پروین برای یک استقلالی کار سختی است. البته که مقایسهای در کار نیست چون جنس محبوبیت او و ناصر حجازی با هم متفاوت است اما همانقدر که بخش قابل توجهی از پرسپولیسیها، به دلایلی خاص برای حجازی احترام قائلند، استقلالیهای زیادی هم هستند که برای علی پروین احترام قائلند. آنها حتی اگر او را در بین خودشان «علی دنبه» صدا کنند، در درون ذهنشان، لقب «سلطان» را برازنده او میدانند.
علی پروین پدیده عجیب و غریبی است. با توجه به سن و سالم، بازیهای زیادی را از او ندیدهام. هر چه دیدهام و در ذهن دارم، هایلایتهایی از گلها و گاهی حرکات و پاسهای فوقالعاده او بوده است. اما علی پروین برای پرسپولیسیها، از وقتی علی پروین شد که بازی را کنار گذاشت و پرسپولیس را به تنهایی به دندان گرفت. همان روزهایی که تمام مایملک و داراییهای این تیم را در صندوق عقب ماشینش اینور و آنور میبرد. همان روزهایی که در فوتبال ایران عملا چیزی به اسم باشگاه و باشگاهداری و دفتر باشگاه و چارت و سازمان و کشک و … نبود.
پروین، پرسپولیس را با همان وضعیت، سالها در اوج نگه داشت و بارها قهرمان ایران کرد و در آسیا هم به موفقیتهایی رساند. البته میگویند او از قِبَل همین پرسپولیس، به مال و منال آنچنانی هم رسیده که خب، به نظرم نوش جان و حلالش. آن روزها اگر پولِ فوتبالِ امروز وجود داشت، علی پروین به خیلی خیلی بیشتر از اینها میرسید و حقش هم بود. حالا اما سالهاست که پروین در حاشیه فوتبال ایستاده است. او قبل از اینکه این فوتبال را ببوسد و کنار بگذارد، مثل خیلیها اشتباهاتی داشت.
در مقطعی دورهاش به پایان رسیده بود اما خودش قبول نداشت و آنقدر به ماندن اصرار کرد تا بالاخره اتفاقی که فکرش را نمیکردیم برای او هم رخ داد. با سنگ و بطری بدرقه شد و از هواداران پرسپولیس «حیا کن رها کن» هم شنید و بالاخره به رفتن رضایت داد. حتی بعد از رفتن هم خیلی وقتها در جاهایی ایستاده که اشتباه بوده است. همیشه در تمام انتخاباتهای سیاسی، به سمت یک نفر یا یک جناح غش میکند. هنوز هم معلوم نیست حرف حساب او از نظر سیاسی و اجتماعی چیست اما در این حوزه هم مثل فوتبال هر کاری کرده، احتمالا پای رفاقت و معرفت در میان بوده وگرنه بعید است پروین همین حالا هم فرق بین اصولگرا و اصلاحطلب را بداند.
پرسپولیس، «علی» کم ندارد. دایی، کریمی و … . همه آنها به اندازه خودشان محبوبیت دارند. با این حال تفاوت پروین با بقیه «علی» های پرسپولیس این است که هنوز هم محبوبترینِ آنهاست. در میان هواداران پرسپولیس، معمولا کسانی که کریمی را دوست دارند، به دایی علاقهای ندارند. دوستداران دایی هم دل خوشی از کریمی ندارند اما علی پروین نقطه اشتراک همه آنهاست. حتی اگر در مقاطعی، هم با دایی و هم با کریمی چپ افتاده باشد.
در واقع یک پرسپولیسی در یک جمع خودمانی میتواند بدِ دایی یا کریمی را بگوید اما پروین خط قرمزِ قرمزهاست. او مصداق بارز کسانی است که اگر از اسب بیفتند، از اصل نمیافتند. پروین سالها پیش «حیا کن رها کن» شنید، با گرایش به سمت جناحهای مختلف سیاسی، اعتبار ورزشیاش را به حراج گذاشت اما هنوز هم تنها سلطانِ پرسپولیس است، با همان ابهت و کاریزمایی که بعد از تمام این سالها، چیزی از آن کم نشده است.
بعد از این همه تعریف و تمجید، فکر کنم این حق را دارم که به عنوان یک استقلالی، از شکست خوردن پروین مقابل استقلال پورحیدری به عنوان یکی از شیرینترین خاطراتم یاد کنم. چند سالی میشد که استقلال، پرسپولیس را نبرده بود اما منصورخانِ عزیز و دوستداشتنی ما، بالاخره توانست مچ «علی سلطان» پرسپولیسیها را بخواباند و انتقام آن چند سال ناکامی استقلال را از اسطوره آنها بگیرد و انصافا چه انتقامی از این شیرینتر؟