تکنگاری | خاطرهها هر روز متولد میشوند
روزنامه هفت صبح، الهام حاتمی | اگر برای نسل متولد در ابتدای قرن قبلی، میراب و لوله فشاری و لاله زار و حوادث تاریخی آن دوره نوستالژی به حساب میآمد، متولدین میانه قرن چهاردهم با انقلاب، جنگ، صف و نوستالژیهای متفاوتی روبهرو شدند.همانطور که کم کم دیالآپ، فلاپی دیسک و شکل نه چندان دوری از تکنولوژی و رخدادها در حال تبدیل به یک نوستالژی برای متولدین یک سوم پایانی قرن گذشته هستند. نوستالژی و خاطره بازی موضوعی روزانه و در حال تکثیر است.
چرا چهلتیکه و فصل جدید؟ این سوال را قبل از مخاطبان و رسانهها، در اتاق فکر برنامه طرح کردهایم؛ در جمعی که عوامل تولید برنامه از همکاران فنی و محتوایی تا اهالی رسانه در آن حضور دارند. در فصلهای اول شاید فقط برنامهسازان دهه شصت خاطرهساز بودند، کمکم دهه هفتاد هم به گستره نوستالژیهای ما اضافه شد و امروز شاهدیم که گاهی برنامهها و خاطرههایی از برنامههای دهه هشتاد داریم که رنگ و بوی خاطره گرفتهاند.
به اتاق فکر برنامه چند ده هزار مخاطب را اضافه کنید که در شبکههای اجتماعی با برنامه در ارتباط بوده و پخش آن را پیگیری کردهاند. از نگاه تک تک آدمهای این گروه بزرگ از اتاق فکر تا مخاطبان، چهلتیکه باید ادامه پیدا میکرد همچنان که یک روزنامه باید منتشر شود و توقفش میتواند سوال برانگیز باشد.
از سوی دیگر مهمانان برنامه چهلتیکه، بخشی از خاطرات دیداری و شنیداری ما را در دهههای مختلف ساختهاند؛ یادآوری خاطرات و ورق زدن آرشیو تلویزیون، بهانهای است برای قدرشناسی و تجلیل از آنها. مهمانان چهلتیکه از جنس مهمانان معمول برنامههای مختلف تلویزیون نیستند.
بیشتر آنها چهره یا به عبارتی سلبریتی نیستند، برخی از آنها حتی چهره شناخته شدهای ندارند و در میان آنها هستند کسانی که سالهاست در حاشیه مانده یا حتی فراموش شدهاند. مهمانان برنامه چهلتیکه به برنامه دعوت نمیشوند که بودن و حضورشان به برنامه وزن و اعتبار بدهد در عین اینکه چهلتیکه از حضور آنها اعتبار و وزن میگیرد. به عبارت روشنتر چهلتیکه و مهمانانش از یک جنس هستند و در یک مسیر قرار دارند.
تعداد زیادی از مهمانان فصل جدید چه هنگام ضبط، چه در پشت صحنه اقرار کردهاند که منتظر دعوت چهلتیکه و نشستن مقابل محمدرضا علیمردانی بودهاند. هیچ مهمان هنرمندی نبوده که در پایان گفتوگویی چند ساعته با حال خوب استودیوی چهلتیکه را ترک نکرده باشد؛ گفتوگوهایی که کار ما را در تدوین، برای فشرده کردن در یک برنامه سخت میکرد.خاطره بازی به چه کار میآید؟ گفتمان برنامه چهلتیکه را به خاطرهبازی صرف تقلیل ندهیم.
در دنیا برنامههای این چنینی برای انتقال تجربه یک نسل به نسلهای بعد، سابقه تولید و پخش داشتهاند. در ژاپن تهیهکنندگان تازه کار رسمیت پیدا نمیکنند مگر آنکه از همراهی یک تهیهکننده باسابقه بهره گرفته باشند. بخش آموزشی و انتقال تجربه، شرح سختیها و شرایط کاری نسلهای گذشته در برنامه چهلتیکه یکی از اهداف اصولی ما در همه این سالها بوده و هست.
نگاه چهلتیکه به نوستالژی، نه متاثر از سانتیمانتالیزم این روزهای شبکههای اجتماعی است و نه تحت تاثیر مد؛ ما در چهلتیکه معتقدیم در گذشته چیزهایی جا مانده که نه تنها دانستن آنها جالب است بلکه مفید هم هست. این جا ماندهها میتوانند نسخه شفابخش برخی دردها و گرفتاریهای امروز ما باشند؛ چیزهایی مثل تامل، تعامل، مدارا، همدلی، سادگی، جامعه بیطبقه یا دست کم جامعهای که برتری طبقاتی در آن فخر محسوب نمیشد.
ما در چهلتیکه دردها و رنجها، کاستیها و مشکلات و کمبودهای دهه شصت و هفتاد را منکر نیستیم اما همه این کاستیها برای ما حکم آموزههایی برای دنیای امروز را دارند؛ ممکن است کسی از آن کمبودها، رنج به دوش گرفته باشد و یکی دیگر، طنازی و شوخ و شنگیهایش را بر این دردها و محدودیتها استوار کرده باشد که از نظر ما حرفهای هر دو شنیدنی است.
به گمان گروه چهلتیکه، هنوز گذشته چیزهای زیادی برای گفتن دارد و هنوز خاطرهسازان و اساتید زیادی از حوزههای مختلف برنامهسازی هستند که میتوان پای حرفهایشان نشست. تلاش میکنیم به شریفترین شکل ممکن، بیجنجال و هجمه و خودنمایی این گفتنی را بگوییم و نمایش بدهیم. امیدوارم چهل تیکه همانطور که در فصول قبلی مورد اقبال مخاطب قرار گرفت در فصل پنجم نشان بدهد که به بلوغ رسیده و همیشه این مردم بودهاند که با پیگیریها و پیامهایشان ما را به ادامه راه دلگرم کردهاند.