تکنگاری| ایراد از ماهاست نه دولت خوب و مهربونمون
روزنامه هفت صبح، اشکان عقیلیپور| رفقا من هر چی فکر میکنم، میبینم ما خیلی بیانصافیم. خیلی. و این درست نیست. آخه چرا ما فقط نیمه خالی لیوان دولت و دستاوردهاش رو میبینیم؟ چرا اینقدر ناجوانمردانه چشم روی همهچیز میبندیم؟ باور بفرمایین تو همین چند ماهه، یکی دو تا از دوستان من زندگیشون از اینرو به اونرو شده. حالا اینکه چند تا کاسب و معلم و تاجر و استاد دانشگاه و کارگاه تولیدی و کارگر فنی به خاک سیاه نشستن دلیل این میشه که خوبیها رو فراموش کنیم؟ خیر.
دوست بسیار عزیزی دارم که از قضا در دوران مدرسه، بلایی بهسر دبیران آورده بود که همگی به اتفاق آرا اعتقاد داشتند که از این موجود، خنگتر وجود خارجی در هیچ کشور و کره دیگهای نمیتونه داشته باشه. یعنی یک چیز نابودیها. خب… البته مرور زمان ثابت کرد که اون بزرگواران چقدر در اشتباه بودند.این موجود، سالهاست که گوی موفقیت رو از کلیه کسانیکه من میشناسم ربوده و زندگیای داره که بنده و اکثریت مطلق دوستان، غبطهاش رو میخوریم.
حتما میخواین بدونین راز موفقیت این عزیز چی بوده. عرض میکنم. ببینید… اون زمانیکه من و امثال من، یکی تو سر خودمون و یکی تو سر جبر و هندسه و مثلثات میزدیم، ایشون ویدئو و نوار ویدئو کرایه میداد. خیلی هم سرش شلوغ بود. از یهجایی بهبعد، که دقیقا نفهمیدیم کجا بود، ویدئو آزاد شد. بعدش فقط نوار ویدئو کرایه میداد. از یهجایی بهبعد، دیویدی. که البته باز هم سرش خیلی شلوغ بود.
از یهجایی بهبعد، ارتقا پیدا کرد و شروع کرد به نصب دیش ماهواره روی پشتبومهای مردم.
آقا انصافا دیگه در این مدت بینهایت سرش شلوغ بود و تلفنهای ما که مثلا رفیقش بودیم رو هم یکی در میون جواب میداد.
روزهایی که برادران خدوم و زحمتکش نیروی انتظامی از زمین و هوا میرفتن روی پشتبومها و این نشانههای هجوم فرهنگی رو پرت میکردن وسط کوچه، دیگه برّهکشون این رفیق ما بود. یعنی رسما دیگه وقت نمیکرد تلفن مارو جواب بده. یعنی میخوام عرض کنم خدمتی که نیروی انتظامی به رشد و بالندگی این رفیق من کرد، بانکهای سوئیس هم نمیتونستن بهش بکنن.
خلاصه این دوست من، به کمک و با همراهی نیروی خدوم انتظامی، یه خونه خرید و یه شاسیبلند. چند وقت پیش کاری باهاش داشتم و تماس گرفتم:- «به آقا چه عجب جواب ما رو دادی…»/ «هستم در خدمتت همیشه… یهخرده سرم خلوته. خداکنه بازار یه تکونی بخوره. دو سه تا چک دارم نمیدونم چجوری پاس کنم…»
دوستان در جریان هستین که یه چند وقتیه زمین و زمان رو فیلتر کردن. این دوست ما هم زد تو کار فیلترشکن. عرض کنم خدمتتون که در تماس قبلیم متوجه شدم که نهتنها اون چکها پاس شد، بلکه قصد کرده یه مغازه هم بر خیابون اصلی بگیره. چقدر هم از وضعیت حال حاضر، راضی و خوشحال بود. پس نتیجه میگیریم که ایراد از ماهاست نه دولت خوب و مهربونمون. فقط کافیه بلد باشیم باهاش راه بیایم. همین.