بهترین خلبانان ایران| این داستان؛ بهروز نقدیبیک
روزنامه هفت صبح، علی غفوری| خلبانان فعال ایران در جنگ عمدتا متولدین سالهای 1325 تا 1332 با درجههای ستوان دومی تا سرگردی بودند اما چند افسر جوان نیز بودند که جوانتر از بقیه بوده و دورههای خلبانی آنها مصادف با پیروزی انقلاب ایران شد. بهروز نقدیبیک یکی از این خلبانان بود. این متولد 1337، در 17 سالگی به ارتش پیوست .
وی در نوجوانی با عضویت در باشگاه خلبانی شاهنشاهی به ساخت هواپیماهای رادیو کنترل مشغول شد و سالهای آخر دوران دبیرستان، ۷۵ سورتی پرواز با گلایدر در دوشانتپه انجام داد. نقدیبیک پس از گرفتن دیپلم و موفقیت در آزمون ورودی دانشکده خلبانی، در سال ۱۳۵۴ وارد نیروی هوایی شاهنشاهی شد. آموختههای قبلیاش در پرواز با گلایدر به او کمک کرد تا پس از تنها دو الی سه ساعت پرواز با هواپیمای آموزشی مقدماتی بونانزا، نخستین «پرواز سلو» یا انفرادیاش را انجام بدهد، درحالیکه خلبانان دیگر بهطور میانگین پس از ۲۰ ساعت پرواز آموزشی میتوانستند بهتنهایی پرواز کنند.
او پس از آموزشهای مقدماتی راهی آمریکا شد تا به یادگیری پرواز با هواپیمای ملخی تی-۴۱ در پایگاه «مدینا» و هواپیمای جت تی-۳۷ در پایگاه «شپارد» در شمال تگزاس بپردازد. نقدیبیک در دوره آموزشی با تی-۳۷ شاگرد اول شد و برای آموزش خلبانی تکمیلی با هواپیمای جت تی-۳۸ به پایگاه هوایی «وِب» رفت و آن دوره را نیز با موفقیت به پایان رساند. با پایان دورههای آموزشی به ایران بازگشت و برای خلبانی با جنگنده-بمبافکنهای اف-۴ئی فانتوم ۲ گزینش شد اما پیش از آن دوره آموزشی کابین عقب جنگنده فانتوم-۲ را روی اف-۴دی که نمونه قدیمیتر آن بود، در پایگاه ششم شکاری تاکتیکی در بوشهر گذراند.
س از پایان دوره آموزشی کابین عقب اف-۴دی در ماموریتهای رزمی برونمرزی نیروی هوایی شاهنشاهی، در جنگ ظفار در عمان شرکت کرد. اگرچه قرار شد تا خلبان کابین جلوی جنگنده-بمبافکن همهمنظوره اف-۴ئی فانتوم ۲ شود اما وقوع انقلاب در پایان آموزشهایش وقفه ایجاد کرد. پس از انقلاب از پایگاه یکم شکاری تاکتیکی به پایگاه سوم شکاری تاکتیکی شاهرخی در نزدیکی همدان منتقل شد و از بدبیاری او بود که در تیرماه ۱۳۵۹ و پس از کودتای نوژه، نام برادرش که در گردانهای ترابری بود، بهعنوان خائن در لیستهای پاکسازی و زندان قرار گیرد دستگیری برادرش سبب شد تا بهروز نقدیبیک نیز بدون هیچ حق و حقوقی از نیروی هوایی ارتش اخراج شود.
نقدیبیک که آن زمان تنها 22 سال داشت، نتوانست این اجحاف آشکار را تحمل کند و به مقامات بالای ارتش مراجعه و تلاش فراوانی برای بازگشت به خدمت کرد اما همه بینتیجه بود.آنگونه که خود میگوید اواسط شهریور 59 همه چیز برای خارج شدن او از کشور آماده بود که 31 شهریور با حمله عراق به ایران همه چیز را تغییر داد. نقدیبیک که در آن روز خانه مادرش در تهران بود، با ماشین ظرف کمتر از 3 ساعت خود را به پایگاه همدان رساند و با استقبال فرمانده پایگاه که دیگر دست بالا را در مقابله با گروههای مسئول پاکسازی داشت، بلافاصله او را در پروازهای یکم مهر گذاشت.
او پس از آن در دهها ماموریت برونمرزی دیگر و ماموریتهای گشت هوایی برفراز ایران شرکت کرد.18 اردیبهشت سال 60 یک هشدار به موقع او سبب شد تا دو خلبان و یک هواپیما از نابودی نجات یابند .قضیه به این شکل بود که او بهعنوان ستوان دوم کابین عقب و سرگرد قرهباغی بهعنوان کابین جلو با هدف مراقبت از چند بالگرد ارتش در مرز غربی در حال پرواز بودند که هدف حمله دو میگ-21 قرار گرفتند.
میگها از غفلت رادار سوباشی استفاده کرده و خود را به نزدیکی فانتومها رساندند و تنها در آخرین لحظات بود که مسئول رادار سراسیمه به خلبان نزدیک شدن یک میگ را اطلاع داد.نقدیبیک با چرخاندن سر به اطراف سعی میکرد تا مانع غافلگیری شود اما اثری از میگها نبود.نقدی برای آخرین بار به اطراف و بالای سر نگاه کرد و ناگهان یک شکاری را دید که با سرعت سرسامآوری از بالای سر آنها تقریبا به شکل عمود در حال نزدیک شدن بود.
میگ مذکور در همین زمان موشک حرارتی خود را نیز به سمت آنها رها کرد.نقدیبیک به قرهباغی هشدار داد:رضا پسسوزها! پسسوز یا افتر برنر را معمولا خلبانان برای فرار یا مانورهای سنگین روشن میکنند چراکه مصرف سوخت شکاری را تا 10 برابر افزایش میدهد.قرهباغی نیز اگرچه میگ-21 را ندیده بود اما در کسری از ثانیه موتورها را به حداکثر قدرت رساند و فانتوم به سرعتی بسیار بالا دست یافت و موشک حرارتی از هواپیما جا ماند و مجبور به خودکشی شد .شدت انفجار نیمی از سطوح متحرک افقی انتهای هواپیما را متلاشی کرد و بیش از 150 ترکش به انتهای هواپیما برخورد کرد. دو خلبان به سختی هواپیما را به پایگاه رساندند.
مدتی بعد نقدیبیک دوره کابین جلوی اف-4 را گذراند و تبدیل به یکی از خلبانان جوان و جسور نیرو شد.یکی از ریسکهای بزرگ هوایی او در اواسط سالهای جنگ رخ داد.هنگامی که در جنوب بوشهر در حال گشتزنی بود ناگهان رادار به او اطلاع داد که یک بمبافکن عراقی خارک را بمباران کرده و سمت 240 درجه را به او داد.نقدیبیک معطل نکرد و با روشن کردن پسسوزها از پی جنگنده دشمن که احتمالا یک میراژ اف-یک کیو5 مخصوص نبردهای دریایی بود، افتاد.
جنگنده عراقی که متوجه تعقیب توسط یک هواپیمای ایرانی شد و میدانست در آن نقطه از دریا بختی برای یک نبرد طولانی ندارد و از طرفی فانتوم ایرانی راه او را به سمت غرب و بصره بسته بود، تنها راه را در فرار به سمت جنوب خلیج فارس دید.اکنون تعقیب و گریز به درازا کشیده و نقدیبیک از مرزهای ایران فاصله گرفته بود. صدای افسر رادار بلند شد:شما از محل ماموريت خودتان خارج شدهايد.
هرچه سريعتر گردش كرده و برگرديد! نقدیبیک نفس را در سینه حبس کرده و پاسخی نداد.کابین عقب به او گفت که فاصله آنها با میراژ دشمن اندک است. آنها آماده بارگذاری موشک اسپارو بودند که افسر رادار این بار فریاد زد:شما از مرز هوايي بينالمللي گذشتيد! گردش كنيد و برگرديد!
لحظات حساسی بود .میراژ عراقی با نهایت سرعت و گردشهای متوالی مانع قفل راداری میشد و از طرفی نقدیبیک میدانست حتما بهزودی قادر به شکار مهاجم دشمن است اما از دور دو خلبان شبه خاک عربستان را نیز میدیدند. رادار من این بار با صدایی بسیار خشک و تحکمآمیز گفت: «جناب نقديبيك!
اگر صداي مرا ميشنوي، دو فروند F-15 از سمت روبهرو داري! فاصله 120 مايل!» نقدیبیک برای آخرین بار تلاش کرد تا موشک را روی هدف قفل کند که موفق نشد. او و کابین عقب میدانستند هدایت اف-15های عربستان با خلبانان آمریکایی انجام میشود و یک فانتومی که صدها مایل از پایگاه خود دور افتاده شانسی در برابر دو اف-15 با یک دوجین موشک مدرن ندارد . آنها در رادار خود دو شکاری را دیدند که از کنار میراژ عراقی گذشته و با سرعت به سمت آنها میآمدند.راهی جز گردش نبود و البته اف-15ها هم تنها تا مرزها آنها را تعقیب کردند.
شرکت در عملیات مرصاد
مرداد 1367 چند روز پس از قبول آتشبس از سوی ایران، مجاهدین خلق در حملهای گسترده خطوط مرزی ایران در غرب را شکسته و در حال نفوذ به داخل خاک ایران از مسیر اسلامآباد غرب به کرمانشاه بودند. لازم بود تا هواپیماهای نیروی هوایی و بالگردهای هوانیروز به کمک نیروهای زمینی بیایند.
ماموریت نقدیبیک در عملیات مرصاد ریختن بمب روی منافقین در چهارزبر بود و او مجبور بود تا ارتفاع خود را برای زدن دشمن کم کند و به همین دلیل درست پس از رها کردن بمبها در مسیر یک موشک دوشپرتاب دشمن قرار گرفت و مجبور شد با یک مانور سنگین چرخشی 360 درجه انجام دهد .هنگامی که از چرخش درآمد یک بالگرد درست روبهروی او بود. او در آن لحظه تصمیم گرفت با فرض اینکه ممکن است این بالگرد ایرانی باشد آن را شکار نکند و از بالای سر آن رد شد.بعدها پی برد که سرنشین آن بالگرد فرمانده شجاع ایرانی، سرهنگ صیاد شیرازی بوده است.
تهدید 37 هواپیمای آمریکایی
اقدام عجیب دیگر نقدیبیک تهدید دو اسکادران جنگنده آمریکایی در روز دوم جنگ خلیج فارس بود.آمریکاییها در روزهای اول جنگ در دستههای صدها فروندی تمامی سامانههای پدافندی عراق و پایگاههای هوایی را زیر آتش گرفتند و در این عملیاتها گاهی بیش از اندازه به مرزهای ایران نزدیک میشدند.از بخت بدشان در روز دوم عملیات طوفان صحرا شیفت الرت پایگاه بوشهر سرگرد نقدیبیک بود و او خیلی سریع خود را به نزدیکی هواپیماهای آمریکایی رساند و روی رادیو گارد خطاب به لیدر یک دسته 37 فروندی که معادل دو اسکادران جنگنده میشود پیام داد که:
«از هواپيماي ايراني به هواپيماي آمريكايي، شما وارد مرز هوايي ايران شدهايد هرچه سريعتر خاك ما را ترك كنيد!» وی میگوید:عكسالعملي در تركيب هواپيماهاي آمريكايي مشاهده نكردم . اخطار دوم و سوم به همين ترتيب در اخطار چهارم گفتم: «اين آخرين اخطار است.درصورت ادامه حضور در آسمان ايران، مسئوليت عواقب بعدي متوجه نخواهد بود» با اعلام آخرين اخطار روي گارد، هواپيماهاي جنگنده، بمبافكن و سوخترسان آمريكايي، گردش كردند و از مرز هوايي ايران خارج شدند.
مامور راهاندازی میراژهای عراقی
در میانه جنگ خلیج فارس در سال 1370 تعدادی میراژ عراقی به خاک ایران گریختند و نقدیبیک با درخواست مجوز از فرمانده وقت نیروی هوایی بهدنبال آن رفت تا با این جنگندهها پرواز کرده و آنها را در ایران ماندنی کند.روند بهکارگیری جنگندههای جدید بسیار زمانبر و سخت و بدون کمک کشور سازنده تقریبا غیرممکن است اما نقدیبیک این غیر ممکن را ممکن کرد.
متاسفانه پس از مدتی پس از شهادت سرلشکر منصور ستاری، از چشم فرماندهان وقت نیرو افتاد و به پایگاههای ترابری هوایی منتقل و در نهایت در 1381 خلاف معمول با 27 سال سابقه با درجه سرهنگی بازنشست شد.او پس از بازنشستگی به آموزش خلبانان پهپاد یا پرندههای بدون سرنشین در نیروی هوایی ارتش مشغول شد و در ارتقای پهپادهای شناسایی ابابیل و مهاجر این نیرو و تبدیل آنها به پهپادهای آموزشی نقش داشت.اگرچه به شکل رسمی از نیروی هوایی منفک شده بود اما در مباحث فنی و حتی اورهال پرندههای نیروهای مسلح نقشی بزرگ داشت.
سرانجام بهروز نقدیبیک جوان شجاع اخراجی، با کولهباری از تجربیات فنی و جنگی ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، بهعلت عوارض ناشی از بیماریهایی که سالها با آن دست به گریبان بود، در ۶۱ سالگی در تهران چشم از جهان فروبست.