بهترین خلبانان ایران؛ این داستان مرتضی خانی
روزنامه هفت صبح، علی غفوری | بالاترین آمارهای انهدام هواپیماهای دشمن بیتردید متعلق به خلبانان گردانهای اف-14 است اما همین خلبانان با فروتنی اظهار میدارند که از نظر آنها بهترین خلبانان تکخال کشور، خلبانان اف-5 هستند چراکه اف-14 به مدد رادار قوی و موشکهای برد بلند، میتواند از فواصل دور حریف را شناسایی کرده و نابود کند.البته در بین خلبانان اف-14 کم نبودند کسانی که با مسلسل یا موشکهای برد کوتاه سایدوایندر حریف را به زیر کشیدند.
اف-5 هواپیمایی کوچک و چالاک اما فاقد رادار قوی و سامانههای هشداردهنده است؛ به این معنا که اگر موشک روی آن قفل شود خلبان با خبر نشده و در نتیجه نمیتواند تغییر مسیر دهد؛ مگر آنکه به شکل «چشمی» موشک یا هواپیمای دشمن را ببیند.از طرفی اف-5های ایرانی در زمان جنگ تنها از موشکهای سایدوایندر بهره میبردند.این موشک که بهدنبال حرارت حرکت میکند، بردی در حدود 2 مایل دارد (حتی کمتر از برد توپ هواپیما) اما خلبانانی از پایگاه هوایی تبریز با همین هواپیمای کوچک، شکاریهای بزرگتر عراقی را منهدم کردند.یکی از این خلبانان، مرتضی خانی بود.
مرتضی خانی متولد 1330 در اصفهان، سال 1349 وارد نیروی هوایی شد و پس از گذراندن دورههای ابتدایی، سال 1352 به آمریکا رفت و پس از 18 ماه با دریافت وینگ پروازی به ایران بازگشت و در فرودگاه مهرآباد بهعنوان خلبان اف-5 انتخاب شد .وی مجددا در سال 56 برای دورهای 6 ماهه به آمریکا رفت و سپس در بازگشت با اعزام به پایگاه دزفول بهعنوان معلم خلبان مشغول بهکار شد.
با آغاز جنگ، پایگاه تبریز ماموریت یافت تا ضمن درهم کوبیدن پایگاههای شمالی عراق به ذخایر عظیم نفت کرکوک و موصل و نیروگاههای این کشور حمله کند .این ماموریتها به خوبی انجام شد و بالعکس پایگاه تبریز توانست مانع حملات تلافیجویانه عراق شود .
شکست تکخال عراقی
نیروی هوایی عراق برای کاهش حملات پایگاه تبریز، حملات هوایی متعددی را علیه این پایگاه و شهر تبریز ترتیب داد که نتیجه چندانی دربرنداشت و بیش از 10 هواپیمای عراقی ظرف مدت کوتاهی توسط پدافند هوایی و جنگندههای تبریزی به زیر کشیده شدند اما همزمان پایگاه به فرماندهی سرهنگ خلبان مرتضی فرزانه مجبور شد تا تعداد شکاریهای الرت یا گشت مسلحانه هوایی را افزایش دهد.
روز 5 آبان 1359 ستوان حسینپور و ستوان مرتضی خانی از دو مسیر متفاوت در حال گشتزنی در اطراف تبریز بودند که خانی متوجه حرکت یک جنگنده از فاصله دور شد و بلافاصله به رادار زمینی اطلاع داد.رادار نیز پس از یک بررسی اعلام کرد که جنگنده مذکور خودی است اما خانی اعتماد نکرد .از همان ابتدا شکی در او ایجاد شد که این جنگنده اگر خودی است، چرا از غرب میآید.
آنها که آن روز پروازی به خاک عراق نداشتهاند. خانی به سمت جنگنده مذکور حرکت کرد و با نزدیک شدن به آن پی برد که این هواپیما یک بمبافکن سوخو-22 است.سوخو-22 جنگنده بمبافکنی قدرتمندتر از اف-5 است و طیف متنوعی از موشکها را میتواند حمل کند اما این جنگنده آن روز بخش بزرگی از ظرفیت خود را به بمب اختصاص داده و با سرعت به سمت پالایشگاه تبریز در حرکت بود.
خانی به رادار اعلام کرد این هواپیما خودی نیست و به دنبالش میروم.رادار نیز وضعیت را قرمز اعلام کرد و حسینپور نیز برای کمک احتمالی به سمت خانی حرکت کرد.خلبان عراقی که کاملا مشخص بود هم نترس است و هم با تجربه، نهتنها دستپاچه نشد بلکه به مسیر خود برای بمباران تبریز ادامه داد.
خانی که میدانست تمام پدافندهای شهر آماده شکار این هواپیما هستند سعی کرد تا قبل از ورود به رینگهای پدافندی شهر کار این جنگنده را تمام کند چراکه با ورود به شهر، احتمالا خودش نیز اسیر موشکها و توپها میشد بنابراین سایدوایندرهای خود را به سمت مهاجم ناخوانده شلیک کرد .
خلبان عراقی نیز با روشن کردن پسسوزها و یک گردش حساب شده، هر دو سایدوایندر را رد کرده و با شیرجه به سمت شهر و رها کردن بمبها، به غرب گردش کرد. ضمن آنکه اولین شلیکهای توپ خانی را بیاثر گذاشت اما خانی دستبردار نبود و میدانست جنگنده دشمن حالا به دلیل استفاده مکرر از پسسوز با کمبود سوخت مواجه است.
خلبان عراقی نیز مشکل خود را میدانست و بنابراین تنها راه را فرار به سمت یک ابر بزرگ و ضخیم دید او میدانست که اف-5 به دلیل ضعف رادار در داخل ابر چندان توانا نیست.در حقیقت خلبانان اف-5 به دلیل قدرت چشمهایشان شهرت داشتند.اینجا بود که خانی با بریدن راه او تتمه گلولههای مسلسل خود را روانه سوخوی عراقی کرد اما خلبان عراقی هواپیمای زخم خورده را به زحمت به داخل ابرها کشاند.
از آنسو حسینپور نیز خود را به داخل ابرها زد تا بلکه هواپیمای عراقی را پیدا کند که البته کار خطرناکی بود .دو خلبان دقایقی بعد به پایگاه بازگشتند و با خستگی، ناموفق بودن ماموریت را اعلام کردند اما سرهنگ فرزانه و سرگرد دانشپور (خلبان باسابقه اف-5 )نظر دیگری داشتند؛ آنها رو به خانی کرده و گفتند به دو دلیل این هواپیما ساقط شده .
یکم اینکه رادار میگوید از ابرها خارج نشده و دوم اینکه با آن حجم بمب و گردشهای متوالی و استفاده از پسسوز، سوختی برای گذر از زاگرس نداشته، مضافا اینکه گلولههای توپ نیز شرایط را برای آن خلبان بدتر کرده است.بعدها مشخص شد که این خلبان سروان عباس عیاش سامرایی از تکخالهای عراق بوده که با اجکت موفق به دست کردهای طرفدار صدام افتاد و به عراق تحویل داده شده است. گفته میشود عیاش سامرایی صاحب چند پیروزی هوایی بر خلبانان ایرانی بوده است.
پیروزی دوم
20 آبان مجددا خانی به همراه سرگرد آقاسیبیگ مامور انهدام یک رادار پیش اخطار عراق در غرب اشنویه میشوند .پس از پایان ماموریت خانی که عقبتر از آقاسیبیگ بود، در آخرین لحظات متوجه حضور یک میگ- 21در پشت سرشان میشود و درحالیکه به آقاسیبیگ هشدار داد به راست گردش کند و خودش با گردش به چپ سعی کرد با گردشی شدید پشت سر دشمن قرار بگیرد.
میگ-21 با شلیک یک موشک به سمت خانی سعی کرد تا این اف-5 را منهدم کند اما در آخرین لحظات خانی با یک گردش به راست موشک را جا گذاشت اما موشکهای هوا به هوا از دهه 60 میلادی به بعد همگی از مغزی هوشمند برخوردار شده بودند که با تشخیص از دست دادن هدف، اقدام به خودکشی کرده و صدها ترکش ریز و درشت را به سمت هدف از دست رفته پرتاب میکردند.ترکشها به بدنه اف-5 ، موتور و حتی کاکپیت اف-5 برخورد کرد اما خانی که از خلبانان بیپروای تبریزی محسوب میشد، دست از سر میگ-21 بر نداشت و عاقبت با قرارگیری در پشت سر آن، با باز کردن دریچههای آتش توپ، هواپیمای عراقی را در ارتفاع بسیار بالا از سطح زمین متلاشی کرد بهطوری که خلبان عراقی حتی نتوانست اجکت کند و در هواپیمای خود کشته شد.
پیروزی سوم
با طولانیتر شدن جنگ و آغاز حملات زمینی ایران، خانی نیز به جنوب مامور شد و در تابستان 1360 از پایگاه امیدیه به همراه 3 خلبان دیگر برای انهدام پالایشگاه بصره مامور شدند. این پالایشگاه در نزدیکی پایگاه شعبیه بود. مجید تقوی رهبر دسته، علیرضا بیطرف شماره دو، مرتضی خانی شماره 3 و حبیبی زهام شماره 4 بودند.
خلبانان با عبور از رود کارون و گذر از سد پدافند دشمن بمبهای خود را روی هدف ریخته و به سمت شرق گردش کردند که دو میراژ عراقی برای زدن آنها بلند شدند. میراژ اول درگیر نبرد با لیدر شد و میراژ دوم نیز اگرچه شرایط مسلطی بر دسته آنها داشت اما خوشبختانه با موشک پدافند عراقیها سرنگون شد! میراژ دیگر نیز توسط لیدر به زیر کشیده شد.هر دوی این سقوطهای دشمن توسط خلبانان اف-14 و سیستم شنود ایران تایید شد.
خانی مجددا به تبریز بازگشت و مطابق گذشته پروازهای گشت مسلحانه به او سپرده شد.اما آنچه سبب اعطای درجه تشویقی به خانی شد نبرد روز 28 اسفند همان سال او با یک سوخوی عراقی بود.آن روز او به همراه شماره 2 حاج هادی در حال پرواز بر فراز نقده متوجه یک دسته بمبافکن عراقی در نزدیکی تبریز شدند.خانی درنگ نکرد و با توجه به ارتفاع بالاتر خود با نشانه گرفتن یکی از سوخوها به سمت آن شیرجه رفت.او با یک گردش مناسب درست پشت سر دشمن قرار گرفته و اقدام به شلیک سایدوایندر کرد.با اصابت موشک به سوخوی بخت برگشته، هواپیمای مملو از مهمات در آسمان منفجر شد و خلبان حتی فرصت اجکت نیافت.با تایید این پیروزی توسط رادار و منابع محلی او توسط فرماندهان نیروی هوایی تشویق و مستحق ارشدیت شناخته شد.
پیروزی چهارم: خلبانی که دو بار به دام افتاد
یکی از اتفاقات عجیب هوایی در ابتدای سال 1361 در پایان عملیات فتحالمبین در 9 فروردین رخ داد. آن روز دشمن آخرین مناطق اشغالی را بهتدریج واگذار میکرد که یک واحد محاصره شده دشمن با مقاومت خود، نیروهای زمینی را به دردسر انداخت.خبر بد این بود که یک یگان موتوریزه و زرهی امدادی در حال نزدیک شدن به واحد محاصره شده دشمن بود.بلافاصله نیروهای زمینی از پایگاه چهارم شکاری کمک خواستند و این پایگاه 4 فروند هواپیمای تایگر را برای بمباران یگانهای امدادی دشمن اعزام کردند.
واحد مذکور با عبور از شوش به سمت منطقه درگیری میرفتند که یک سوخوی-22 را مقابل خود دیدند.خانی با اجازه رهبر، از دسته جدا شده و مستقیم به سمت دشمن رفت و آنگاه با مسلسل خیلی سریع خطی از آتش را روانه سوخوی-22 دشمن کرد.خلبان عراقی که کاملا غافلگیر شده بود با رها کردن هواپیمای مشتعل شده به اسارت نیروهای ایرانی درآمد.بچههای سپاه این خلبان را که بین نیروهای خودی و عراقی افتاده بود یافته و با موتور به عقب منتقل کردند.
ساعتی بعد بالگردهای نیروی هوایی رسیده و خلبان دشمن را به دزفول منتقل کردند.در دزفول این خلبان هنگام بازجویی، خود را عیاش سامرایی معرفی کرد. همان خلبانی که آبان ماه 59 با فرار به سمت ابرها ابتدا از دست خانی گریخته اما در ادامه مجبور به اجکت شده بود.سرهنگ دانشپور که آن روز در دفتر فرماندهی بود، خانی را صدا زد و او را به خلبان عراقی نشان داد و گفت این خلبان تو را دو سال قبل هم شکست داد. خلبان عراقی با تعجب به خانی نگاه کرد و گفت به شما تبریک میگویم. تقدیر چنین بود که به شکلی اتفاقی، یک خلبان دو بار از یک خلبان دیگر شکست بخورد.منتها این بار خبری از نفوذیهای عراقی نبود که او را به عقب ببرند.او 8 سال اسیر نیروهای ایرانی ماند.
بازنشستگی
خانی تا سالهای آخر جنگ در پروازهای جنگی باقی ماند و یکی از معدود خلبانانی بود که تیرماه 1367 هنگام تخلیه سریع و غمانگیز فاو (در اثر حمله بزرگ عراق) به کمک نیروهای زمینی رفت تا از سرعت پیشروی دشمن بکاهد.پس از جنگ خانی تا سالها در بخش آموزش نیروی هوایی خدمت کرد و سپس به وزارت دفاع منتقل شد و در نهایت با درجه سرهنگی از نیروهای مسلح بازنشست شد اگر چه بهعنوان خلبان هواپیماهای مسافری نظامی تا سالها فعال ماند.