اولین رویارویی با صدام حسین
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | سال ۱۳۵۳ محمدرضا پهلوی مطمئن به خزانه پر خود، از تنش با همسایه غربی خسته شده است. عراق به شکل مستمر ایرانیهای مقیم را با ضبط اموال به ایران برمیگرداند و از این سو ایران به شکل نامحسوس حامی کردهای ناراضی شمال عراق است. ماجرای اروند رود و ادعاهای طرف عراقی هم مسئله را پیچیدهتر کرده بود.
تمام معاهدات ارضی ایران و عراق به دورانی باز میگشت که عراق تحتالحمایه انگلستان بود و معاهدات به شکلی واضح به نفع منافع انگلیس در بصره درآن سوی اروند رود و پالایشگاه آبادان در این سوی اروند رود تنظیم شده بود. در کنفرانس اوپک در الجزیره محمدرضا تصمیم گرفت این ماجرا را حل کند. مشکل این بود که از عراق رئیسجمهور یعنی حسنالبکر به علت بیماری نیامده بود و معاونش صدام حسین عازم الجزیره شده بود.
صدام خواهرزاده حسن البکر بود و دست راست او در کودتای سال ۱۹۶۷٫ جالب اینکه در آغاز مذاکرات محمدرضا با صدام در الجزیره ایران قوای خودش را به خوزستان برده وروایت است فرمانده ارتش ایران بلوف زده بود اگر اجازه دهند ما ناهار را در بغداد میخوریم. یعنی صبح حرکت کنیم، ظهر بغداد را میگیریم. مرتضی کاخی دیپلمات ایرانی در این مورد میگوید: «بعدها همه متوجه شدیم که شاه اسلحه به قوای ایران نداده بود.
یعنی گلوله به اندازه کافی به قوای ایران نداده بود. چون هراس داشت. شاه میترسید که قوای مسلح یک دفعه به طرف تهران حرکت کنند و خودش را ساقط کنند.»به هرحال هواری بومدین کار سختی داشت. ایجاد توازن میان شاه با یک معاون رئیسجمهور. هرچه بود بومدین ماجرا را حل و فصل کرد و در انتهای کنفرانس اوپک (اسفند ۱۳۵۳) اعلامیه مشترک ایران و عراق برای حل و فصل اختلافات مرزی بهخصوص در مورد آبراهه اروند رود منتشر شد.
سپس وزرای خارجه دو کشور در تهران و بغداد مذاکرات را پی گرفتند و در خرداد سال ۱۳۵۳ تفاهم نامهای منتشر شد که به قرارداد الجزایر معروف شد. دو قطعه زمین مورد مناقشه به عراق واگذار شد، هیات مشترکی از دو کشور خط مرزی آبی در اروندرود را مشخص کردند(نماینده ایران مرتضی کاخی بود) ، عراق از آزار ایرانیان دست برداشت و ایران نیز تقبل کرد که از کردهای ناراضی حمایت نکند.
کردهای عراق که به حمایت ایران و آمریکا دلخوش بودند بعد از معاهده الجزایر مجبور شدند نهضت خودمختاری کردستان عراق را به طور موقت رها کنند و برخی ازآنها به ایران پناهنده شدند و در ویلاهای بزرگی در کرج ساکن شدند. مسئول امور کردهای ناراضی عراق، دکتر خطیبی رئیس هلال احمر وقت بود که در ضمن داماد آیت الله کاشانی هم محسوب میشد.
معاهده الجزایر از این منظر دستاورد مهمی بود که عراق از ادعای مالکیتش بر تمام عرض شطالعرب دست کشید و به رسم خط مرزی آبی رضایت داد. عراقیها مدعی بودند که مرز ایران و عراق از ساحل شرقی اروند رود آغاز میشود!چند سال بعد در بحبوحه انقلاب ایران در پاییز سال ۱۳۵۷ فرح دیبا به همراه یک هیات کوچک عازم عراق شد تا با آیتالله خویی دیدار کند اما قبل از این ملاقات، دیدار غیر منتظرهای با صدام حسین داشت.
صدام حسین با توجه به بیماری حسنالبکر همه کاره عراق بود و چند ماه بعد به شکل علنی حکومت را در دست میگیرد. به هرحال آن طور که حسین نصر روایت کرده صدام در ملاقات با فرح از حکومت ایران میخواهد که با سرسختی و سنگدلی بیشتری به قلع و قمع انقلابیون شیعه بپردازد. او به وضوح با توجه به جمعیت بزرگ شیعه در عراق از قدرت گرفتن انقلابیون مذهبی در ایران میهراسید.
در زمستان ۱۹۷۹ صدام رسما رئیسجمهور عراق میشود . دهها نظامی وفادار به حسن البکر اعدام میشوند و حسنالبکر نیز به رغم رضایت دادن به قدرت صدام، به شکل مشکوکی کشته میشود. در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ مقارن با سپتامبر ۱۹۸۰ صدام حسین جلوی دوربینهای تلویزیونی قرارداد ۱۹۷۵ را پاره و یکطرفه آن را لغو میکند. این خود آغاز داستان دیگری است.