اولین نشانهها در اهواز و شیراز و فرار حیات و سهیلا
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | ۲۴دی ماه ۱۳۵۶٫ صفحه اول روزنامه اطلاعات خبر دندانگیری ندارد. عکس فرح است که در نیویورک سخنرانی کرده و نلسون راکفلر در حال خوش و بش با اوست و اردشیر زاهدی هم در عکس حضور دارد. در صفحه ۳ نوشته شده که در پیستهای اسکی اطراف تهران حدود ۵۰ هزار نفر درآخر هفته اسکی کردهاند. خبر مهمتر اما آن بالای صفحه است. تظاهرات پنجشنبه شب در اهواز و شیراز.
تظاهراتکنندگان در اهواز از حسینیه اعظم این شهر خارج شده بودند و با پلیس به زدوخورد پرداختند و در شیراز هم از مسجد جامع و پس از یک مجلس سخنرانی خارج شده بودند و شعارهایی علیه حاکمیت سر داده بودند. تعداد تصادفات و کشتههای رانندگی حیرتانگیز هستند. آنقدر زیاد که در همه صفحات خبرهایش پخش شدهاند. در صفحه ۴، در یک تصادف رانندگی در ارومیه ۴ نفر از اعضای یک خانواده کشته شدند و چهار نفر هم مجروح.
در بروجرد ۵ نفر قربانی تصادف رانندگی شدهاند. در اتوبان افسریه یک مرد و دو پسرش زیر یک کامیون رفتهاند و مردهاند. خبر جالب دعوا میان فدراسیون فوتبال و تلویزیون است سرپخش بازیها. جزئیاتش جالب است؛ فدراسیون فوتبال شکایت کرده که چرا تلویزیون بازیهای پرسپولیس با شهباز و پرسپولیس با ملوان را به شکل مستقیم پخش کرده و در میزان بلیت فروشی تاثیر داشته. تلویزیون هم جواب داده که بازی شهباز با پرسپولیس توی امجدیه بود و ۲۵هزار تماشاگر آمده بودند دیگر.
بیشتر استادیوم جا نداشت. بازی پرسپولیس با ملوان هم در ورزشگاه یکصدهزارنفری بوده و همزمان بوده با وفات حضرت سجاد و هوا هم خیلی سرد بوده و بازی از تلویزیون هم پخش نمیشد ۲۵ هزار تا بیشتر به ورزشگاه نمیآمدند! نتیجه این ماجرا این شد که در بازیهای پنجشنبه و جمعه فدراسیون از ورود دوربینهای تلویزیونی به ورزشگاه جلوگیری کرده. یک خبر مهم دیگر در صفحه ۴ هم هست و آن یک اجتماع به دستور حزب رستاخیز در قم برای اعلام برائت از تظاهرات روز ۱۹ دی ماه.
پرسپولیس که مدعی اول قهرمانی تخت جمشید محسوب میشد در سفرش به اصفهان و بازی با سپاهان و ذوب آهن در مجموع یک امتیاز به دست آورد و کمرش شکست تا کلا در دو هفته به پایان بازیها کورس را به پاس واگذار کند.پرسپولیس هفته پیش در مقابل سپاهان بدون گل متوقف شد و این هفته هم دو بر یک به ذوب آهن باخت. چنگیز و ابراهیمزاده همان ۲۵ دقیقه اول دوتا گل زدند و نیمه دوم آلن ویتل یک گلش را جبران کرد.
اما پاس با یک گل ماشین سازی را در تهران شکست داد. تک گل بازی را محمود حقیقیان زده. بازی مهم تاج و ملوان هم به خاطر برف زیاد لغو شده است. در ادامه اکران موج جدید فیلمهای جنسی ایتالیایی،فیلم باکره عشوهگر را هم اکران کردهاند با قید زیر هجده سال ممنوع. این در حالی است که در ماه صفر قرار داریم و این نشان از بیتفاوتی سیستم فرهنگی به روحیات مذهبی عامه مردم است.
در صفحه ۲۶ یک مخاطب نوشته که چرا خیابان فرشته از سمت شرق به غرب یکطرفه است در حالی که باید از غرب به شرق یکطرفه باشد. مردی به اسم خلیل الف رفته به بار میترا در خیابان روزولت میگساری کرده و برای یکی از خانمهای بار هم خرج کرده و در هنگام خروج ۵۰۰ تومان داده اما، مدیر و گارسن به زور دو هزار و چهارصد تومان (معادل یک ماه حقوق ) پول ازش گرفتهاند و بیرونش کردهاند. خلیل هم از ترس کتک خوردن حرفی نزده اما حالا آمده کلانتری هفت و شکایت مدیر و گارسن را ثبت کرده است.
۲۵ دی ماه ۱۳۵۶٫ مهمترین تیتر صفحه یک تظاهرات وسیع در قم است که وقتی به آن رجوع میکنی داستان همان تظاهرات حزب رستاخیز در طرفداری از سلطنت است. قرعهکشی جامجهانی انجام شده و ایران با هلند و پرو و اسکاتلند همگروه شده است. هوای تهران امشب منفی ۱۰ درجه سانتیگراد خواهد بود. در صفحه شش مقالهای چاپ شده درباره لزوم برپایی نهضت دوچرخه سواری در تهران ! بازی تاج و ملوان در تهران جنجالی تمام شد.
در دقیقه ۹۰ غفور جهانی در محوطه جریمه تاج صاحب توپ شد و در موقعیتی ایدهآل قرار داشت که رضا حیدری داور مسابقه ناگهان سوت پایان بازی را کشید و اشک ملوانیها را که دنبال شانس خود برای قهرمانی بودند درآورد. این بازی بدون گل به پایان رسید و تاج بدون حسن روشن چندان زهردار نبود. در یک حادثه زشت و باورنکردنی دو زن به نامهای سرور فراهانی و ذاتالسادات پورسیوندی، یک نوعروس ۲۰ ساله (طلعت صادقی) را با بنزین به آتش کشیدند و او را کشتند.
این اتفاق در خیابان شوش شرقی تهران رخ داد. هردو زن با شوهر این نوعروس، جوانی به اسم ناصرمشعلی عرب رابطه داشتند و از ازدواج ناصر با طلعت عصبانی بودند و پس از یک بار تهدید دختر جوان،در دومین اقدام او را به فجیعترین شکل ممکن و جلوی در خانهاش به آتش کشیدند.شوهر طلعت متهم است که از این ماجرا با خبر بوده است.
روز قبل در خرمشهر باران شدیدی باریدن گرفت و دو دختر ۱۲ و ۱۳ ساله به اسمهای حیات و سهیلا برای رهایی از باران تصمیم گرفتند پشت یک وانت سوار شوند تا آنها را به خانه برساند. اما راننده وانت که عبدالله فرهانی نام داشت تصمیم میگیرد دو دختر را بدزدد که دخترها متوجه میشوند و اول با مشت شیشه بین بار و اتاق را شکستند اما چون فایده نکرد، در میانه راه خودشان را از پشت وانت پرت میکنند که موجب جراحات شدیدشان میشود و توسط مردم محلی به بیمارستان منتقل میشوند. چه روز پرخبری بود!