اعتراف قاتل رئیس بانک به جنایت خونین
روزنامه هفت صبح، فاطمه شیخعلیزاده| با گذشت یک ماه از وقوع قتل رئیس یکی از شعب بانکهای مشهور واقع در سعادتآباد، عامل جنایت لب به اعتراف گشود و پرده از راز جنایت هولناک خود برداشت. 13 شهریور امسال رسیدگی به قتل رئیس یکی از شعب بانکهای دولتی با کشف جسد او در خانهاش واقع در شهرزیبا در دستور کار محمدمهدی براعه، بازپرس کشیک قتل قرار گرفت.
مشاهدات ابتدایی نشان میداد که مقتول با ضربات متعدد چاقو جانش را از دست داده است. تحقیقات آغاز و مشخص شد که مقتول 11 سال قبل از همسر اولش جدا شده بود. حاصل این ازدواج دختر 15سالهای بهنام شیدا بود که با پدرش زندگی میکرد اما تحقیقات نشان میداد که او اخیرا به دلایل نامعلومی برای زندگی نزد مادرش رفته بود.
اولین کسی که تحت تحقیقات جنایی قرار گرفت، شیدا بود که در ابتدا منکر هرگونه ارتباط با قتل پدرش شد. اما زمانیکه ضد و نقیضگوییهای او ظن ماموران جنایی را برانگیخت، در نهایت دختر جوان اقرار کرد که به کمک مادر و ناپدری خود 2 نفر را برای تنبیه کردن پدرش اجیر کرده بودند. او انگیزه خود را سختگیریهای پدرش عنوان کرد اما این دختر 15ساله ادعا میکرد که نقشهای برای قتل پدرش وجود نداشته و فقط قرار بوده که پدرش را گوشمالی دهند.
این در حالی بود که ظواهر امر حکایت از آن داشت که انگیزه مالی در طراحی و اجرای این نقشه بیاثر نبوده است. به این ترتیب مادر و ناپدری او نیز دستگیر شدند. این زن و شوهر در ابتدا سعی میکردند که از افشای حقیقت طفره بروند و ادعا کرده بودند که خبر ندارند افراد اجیرشده کجا هستند. اما با اقدامات پیچیده اطلاعاتی، رد متهمان فراری در شهر کرج زده شد و سرانجام طی یک عملیات ضربتی این 2 نفر شناسایی و دستگیر شدند.
اعتراف به قتل توسط همدست متهم
متهم اصلی پرونده در ابتدا منکر هرگونه ارتباط با این پرونده بود اما همدست او لب به اعتراف گشود و گفت: «ما از طریق یکی از دوستانمان با ناپدری شیدا آشنا شدیم و دوستم با مادر شیدا یک قرارداد صوری فروش طلا نوشت که مطابق آن قرار بود 2 میلیارد تومان در ازای تنبیه پدر شیدا بگیرد. روز حادثه شیدا در خانه پدرش را باز کرد و من و دوستم وارد خانه شدیم.
اول خودش در خانه بود اما بعد که ما وارد شدیم بیرون رفت. وقتی بالای سر مقتول رفتیم در رختخوابش خوابیده بود. از سر و صدای ما بیدار شد و چشمهایش را باز کرد. همهچیز اینقدر سریع اتفاق افتاد که او نه مقاومتی کرد و نه با ما درگیر شد. فقط گفت شیدا بابا… بعد رفیقم به او حمله کرد و او را با ضربات چاقو از پای درآورد.
من خیلی حالم بد شد و دلم برایش سوخت. چون حتی فرصت نکرد که عکسالعملی نشان دهد.» در حالی که با اعتراف متهمان پرونده، عامل اصلی جنایت راه فراری از حقیقت نداشت، به ناچار روز گذشته لب به اعتراف گشود و پرده از راز جنایت هولناک خود برداشت. در ادامه گفتوگوی خبرنگار هفتصبح با متهم پرونده را بخوانید.
گفتوگو با متهم
از نحوه آشناییات با مقتول بگو!
من او را نمیشناختم. مدتی قبل یکی از دوستان مشترک من و ناپدری شیدا من را به آنها معرفی کرد. مادر شیدا میگفت شوهر سابقم شیدا را اذیت میکند و نقشه قتل او را کشیدیم. من کاری به دلیل اینکه چنین نقشهای کشیدند نداشتم. فقط بهخاطر قراردادی که با من بستند این کار را قبول کردم.
ماجرای قرارداد چه بود؟
این قرارداد را خود شیدا با من بست. قرار بود بعد از اجرای نقشه قتل دو میلیارد تومان به من بدهد و در ظاهر این قرارداد بابت خرید طلا بود.
از روز حادثه بگو.
مطابق نقشهای که از قبل کشیده بودیم نزدیک خانه پدر شیدا رفتیم. مادر شیدا و ناپدری او هم همان حوالی پرسه میزدند. شیدا وارد خانه شد و ما از خیابان بالایی پیاده سمت خانه رفتیم. ابتدا پدر شیدا خواب بود و او پاورچین پاورچین وارد خانه شد. بعد در را باز گذاشت و ما داخل اتاق پنهان شدیم. چند دقیقه بعد او از خانه خارج شد و ما وارد اتاق خواب پدرش شدیم. وقتی سمتش رفتیم بیدار شد و کنار تخت ایستاد. همدستم یک سیم دور گلوی او انداخت و من با ضربات متعدد چاقو او را از پا درآوردم.
اما همدستت میگفت بیرون از اتاق بود.
نه او هم با من داخل آمد.
با اعتراف صریح متهم به قتل رسیدگی به این پرونده در شعبه سوم دادسرای جنایی تهران برای روشن شدن ابعاد پنهان ماجرا همچنان ادامه دارد.