کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۲۶۶۰۵۶
تاریخ خبر:

طنز نوشت/ عکس پروفایل خبر می‌دهد از سرِ درون

روزنامه هفت صبح، اشکان عقیلی‌پور|‌ آقا پیرو عرایضِ قبلی‌ام که خدمتتون ارائه دادم، لازم دیدم مجدد بر این نکته صحه بگذارم که: فضایِ مجازی نه تنها باعثِ دوریِ آدم‌ها نیست بلکه نوعِ بشر را بسیار به هم نزدیک کرده است.در ایامِ گذشته شاید روزی تو خیابونی، کوچه‌ای، جایی ، شما دوستی یا آشنایی رو می‌دیدی و می‌رفتی تو نخِ «رنگِ رخساره ». بعد از چک کردن، شاید می‌توانستی پی ببری به «سِر درون» که البته این مسئله نیز نیاز به تبحر و تجربه داشت و بعضی مواقع در شناختِ سِرِ درون به بی‌راهه می‌رفتی.ولی الان دیگه به لطفِ فضایِ مجازی، اینجوری نیست خدا رو شکر. با یه سرچِ ساده در یکی از صفحاتِ شبکه‌های اجتماعیِ طرف، بلافاصله «سرِ درون » می‌ریزه بیرون.دوستی دارم که به دلایلِ کاری، باید مداما باهاش در تماس باشم. بدونِ مکالمه‌ای خاص یا چتِ بیهوده، با یک نگاه به عکسِ پروفایلش، می‌فهمم دنیاش دستِ کیه.

مجموعه عکس‌ها و اشعار و سخنانی که از بزرگانِ شعر و ادب می‌گذاره، روایتی ست بر زندگیِ عاطفی و سیاسی و ورزشیِ ایشون.
مثلا اگر خدایِ نکرده با همسرش دعواش بشه، دیگه واویلا … به وسیله جملات و اشعارِ پروفایل، با هم حرف می‌زنن … این یه جمله می‌نویسه که: «شیر هم باشی، جلو گله گاو کم میاری …» اون یکی بلافاصله یه جمله پیدا می‌کنه که : « مردونگی به عضله نیست … به معرفته، که خیلی‌ها ندارن…» … بعد اون یه جمله دیگه ، معلوم نیست از پشتِ کدوم نِیسانی، پیدا می‌کنه و میکوبه رو عکسش و این یکی می‌نویسه که « عقاب همیشه تنهاست…» و این ماجرا ادامه پیدا می‌کنه تا بالاخره آشتی می‌کنن و تصاویرِ پروفایل ها مزین به جملاتِ عاشقانه و قلب و گُل می‌شه…

البته این وضعیت، جدا از این که باعث می‌شه تمامِ جهان و مافیها بفهمن تو زندگیت چه خبره، یه خوبی‌هایی هم داره… مثلا اگر ببینی که اوضاعِ طرف مگسیه، بهش زنگ نمی‌زنی که پولِ دستی بگیری … یا برعکس، وقتی تیمش برده و پروفایل رو تبدیل به لگویِ باشگاه کرده، می‌تونی هوار شی سرش و از موقعیتِ به وجود آمده بیشترین استفاده رو ببری…بگذریم …چند روز پیش، یه فقره چِک از همین دوستم داشتم که متوجه شدم موجودی نداره. خواستم برای یادآوری یه پیغامی بهش بدم که دیدم عکسِ پروفایلش رو مشکی کرده. یعنی یکی از اطرافیان، بارِ سفر بسته و تشریف بردن اون دنیا . تماس گرفتم که بفهمم چه اتفاقی افتاده و تسلیت بگم که جواب نداد… با خودم فکر کردم که حتما درگیرِ مراسم کفن و دفنِ مرحوم یا مرحومه هستند… فرداش و پس فرداش هم تماس‌ها رو جواب نداد… حدس می‌زدم که خوب حتما درگیر مقدماتِ مراسمِ ختم هستند… براش پیغام فرستادم که تماس بگیره و من رو در جریان بذاره که چه اتفاقی افتاده و احیانا روز و تاریخِ مجلس ختم رو بفهمم… که باز هم عکس‌العملی نشون نداد…

دیگه داشتم نگران می‌شدم… تصمیم گرفتم با همسرش تماس بگیرم. ولی عکسِ پروفایلِ ایشون، مشکی نبود.در واقع خیلی هم رنگی بود… یه مقدار دقیق‌تر که دیدم، متوجه شدم که عکس ایشون در یک جایِ خیلی خوش آب و رنگیه…چون آدم فضولی هستم، واردِ عکس‌هایِ قبلی شدم …خیلی قشنگ اتفاقاتِ این سه روزِ گذشته، مثلِ یک فیلمِ سینمایی، فریم به فریم به تصویر کشیده شده بود…
دوستِ گرامیِ من به همراهِ همسرِ محترمشون در سواحلِ زیبا و نیلگونِ خلیجِ همیشه فارس، به شدت مشغولِ خوشگذرانی بودند… ظاهرا فراموش کرده بودن با هم هماهنگ کنن…چون آدمِ بزرگواری نیستم و تا حدودی از عقده‌هایِ دورانِ کودکی همچنان رنج می‌برم، رفتم و چِک رو برگشت زدم…چون فرهنگِ صحیحِ استفاده از شبکه‌هایِ اجتماعی رو هم دوست ندارم یاد بگیرم، از تمامِ تصاویرِ مسافرتِ ایشون و همسرشون هم «اسکرین‌شات» گرفتم و ذخیره کردم.چون متوجه شدم هنوز مشکلِ عقده‌هایِ درونم حل نشده، از چکِ برگشتی هم عکس گرفتم و به همراهِ عکس‌هایِ پروفایلِ همسرِ محترم، براش فرستادم …

احساسِ پرتابِ نارنجک رو داشتم…چون کاملا بیکار هستم و دغدغه خاصی ندارم، نشستم و تلاشِ مذبوحانه خودش و همسرش رو در پاک کردنِ عکس‌ها رصد کردم …چون ظاهرا مشکلاتِ رفتاری- روانیِ من تمومی نداره،بعد از این که موفق شدم مسافرت رو به کامشون زهر کنم، جوابِ تماس ها رو هم ندادم…رو پروفایلش نوشت: « ببخش دیگران رو… نه به خاطرِ این که لایق بخششن…به خاطرِ این که تو لایقِ آرامشی…»چون اگر جواب ندم همه فکر میکنن توانایی اش رو ندارم، رو عکسِ پروفایلم نوشتم : « نیازی به آرامش ندارم… همینجوری راحتم…»

کدخبر: ۲۶۶۰۵۶
تاریخ خبر:
ارسال نظر