کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۱۴۷۳۰
تاریخ خبر:

تک‌نگاری| همیشه پای یک زن درمیان است!

روزنامه هفت صبح، حمید رستمی | یک: ‌کاراکتر سمیرا در سریال زخم کاری (محمدحسین مهدویان) هرچند تا حدود زیادی از نمایشنامه مکبث و شخصیت لیدی مکبث اثر جاودانه ویلیام شکسپیر الهام ‌گرفته شده ولی به دلیل تفاوت‌های اساسی در پرداخت شخصیت می‌تواند به عنوان شخصیتی مستقل هم مورد ارزیابی قرار گیرد چرا که کاملا بدیهی است که قدرت‌طلبی لیدی مکبث بیشتر تحت تاثیر ارتباطش با ساحران و جادوگران بوده و جاه‌طلبی سمیرا به خاطر این تصور که جوانی و عمر خود را به پای آدم‌هایی ریخته که هر کدام بعد از به قدرت رسیدن ارزش چندانی- که شایسته سمیرا باشد- برای او قائل نشده و هرکدام دنبال تمنیات دیگری رفته‌اند.

اینجاست که او علیه این قانون‌های ساخته شده بشری شورش می‌کند و می‌خواهد به هر ترتیب که شده تبدیل به قدرت اول شود. البته در سریال زخم کاری این قدرت بیشتر در تمکن مالی خلاصه شده و سمیرایی که احتمالا به دلیل یکسری کمبودها و عقده‌های دوران کودکی، مطابق کهن‌الگوها، سعی کرده است که با نزدیک شدن به اشخاص بزرگ‌تر بتواند عناوینی به دست آورده و متعاقب آن صاحب قدرت و مکنت شود با دیدن کیمیا چندان جا نمی‌خورد و انگار جوانی خود را دیده است.

بر همین اساس بوده که سمیرا (رعنا آزادی‌ور) در جوانی، در حالی که به‌سادگی می‌توانست با تکیه بر وجاهت منظر و جوانی خویش با جوانان هم‌سن و سال خود ارتباط برقرار کرده و حتی تشکیل خانواده دهد مسیرهای سخت‌تری را انتخاب می‌کند و برای به چنگ آوردن قدرت -به هر نحوی که شده - حتی از نزدیک شدن به حاج عمو (سیاوش طهمورث) - که آشکارا می‌توانست در جایگاه پدر او باشد- هم ابایی ندارد و مدتی به عنوان معشوقه پنهانی‌اش نقش ایفا می‌کند ولی آنگاه که خواسته‌هایش متناسب با انتظاراتش برآورده نشد، مسیر بازی را عوض می‌کند و شبیه بازی مار و پله ترجیح می‌دهد که از خانه‌های عقب‌تر شروع کرده و این بار به توصیه حاج عمو با مالک که راننده معتمد حاج عموست ازدواج می‌کند که هم حاج عمو را به صورت غیررسمی در اختیار داشته باشد و هم برای ارتقای روزبه‌روز مالک یاریگرش بوده و به تدریج به شکوه و جبروت خود بیفزاید.

ولی از آنجایی که مردان را خوب می‌شناسد و اطمینان دارد که چندان قابل اعتماد نیستند همواره زیر ذره‌بین نگه داشته و در پی آن است که قدرت را به فرزند ذکورش منتقل کرده و در این مسیر حتی از قربانی کردن شوهر خود هم ابایی ندارد. واقعیت این است که رعنا آزادی‌ور در نقش سمیرا یک اعاده حیثیت اساسی از خود و بیست سال بازیگری‌اش می‌کند و چنان شخصیت ترسناکی از سمیرا درست می‌کند که در دقایق زیادی مخاطب هم از او می‌ترسد.

او در عین آرامش، قدرت نفوذ کلام خود را دارد و در سال‌های سال، مالک با آن شکوه و جلال را چون بره‌ای دست آموز در اختیار خود گرفته و به راحتی هم می‌تواند از او صرف‌نظر کرده و له‌اش کند و در یکی از حساس‌ترین بخش‌های سریال و در هنگام افشای قضیه پدر واقعی میثم، در کنار خیابان با حالتی بچه‌گانه چوب شور بخورد و با بی‌اهمیت‌ترین حالت ممکن راز به آن هولناکی را به گونه‌ای به مالک منتقل کند که انگار در مورد مالکیت یک اسباب بازی بچگانه تشکیک کرده است.

سمیرا در این سریال، در جاهایی که می‌خواهد مهربان باشد و آرام، خطرناک است و احتمالا در حال پی‌ریزی یک نقشه هولناک، وقتی که چشم‌هایش را ریز کرد یعنی در حال قبولاندن نقشه موردنظر به مخاطبش -عموماً مالک- است و وقتی هم که خنده‌های عصبی تیک گونه سر داد یعنی سر مست از باده پیروزی است و در حال پیشروی و نقشه جدیدتر!

دو: سیما ریاحی (شوکران) با بازی هدیه تهرانی در آغاز یک فیلم پرستار وظیفه‌شناس آراسته و جذابی است که یواش یواش با شیطنت‌های کوچک و دلبری‌های ریز وارد بازی خطرناکی شده و مسیری بی‌بازگشت را برمی‌گزیند که پایه‌هایش بر دروغ استوار شده. دروغ‌های کوچکی که در پایان به قیمت جانش تمام شده و زندگی‌اش را بر باد می‌دهد. او به آرامی وارد زندگی محمود (فریبرز عرب‌نیا) می‌شود که در ظاهر از کمبود عاطفی رنج نمی‌برد‌.

هرچند که تمام پتانسیل‌های لازم برای خیانت به کیان خانواده در ذات شخصیت محمود موجود بوده و فرصت بروز نمی‌یافته است و شوخی شوخی رابطه‌ای شروع می‌شود که پایانش یک تراژدی محض است هر چند که هر دو به‌خصوص سیما با کمترین خودداری در مقابل پیشنهادات به ظاهر بی‌اهمیت محمود می‌توانست همان لحظات اول رابطه را قبل از شروع در نطفه خفه کرده و به آن پایان دهد و قبل از به دردسر انداختن هر دو طرف آنها را از افتادن در این مسیر منع کند ولی بازی شروع می‌شود و سیما با حاضر جوابی‌های دلنشین و عشوه‌های ریز زنانه، محمود را به دنبال خود کشانده .

محمود هم که تا آن لحظه نهایتا فردی قدرت‌طلب معرفی شده که در کنار خانواده‌ موفق خود به دنبال اثبات شایستگی‌های شغلی است، نیازهای دیگری در خود می‌یابد که تجسم عینی پاسخ دادن به آنها، همراهی هرچه بیشتر با سیماست. سیما شخصیتی پیچیده است که هر لحظه مخاطب او را در مظان اتهام قرار داده و لحظه‌ای دیگر تطهیر می‌کند.گاهی از تلفن‌های پرشمارش به این نتیجه می‌رسد که با مردان زیادی حشر و نشر دارد ولی خیلی زود مشخص می‌شود که با پدرش صحبت می‌کرده، لحظه‌ای او را در حال خرید مواد مخدر می‌بینیم ولی خیلی زود می‌فهمیم که برای پدر پیر زمین‌گیرش بوده ولی در کل رازهای زندگی‌اش همچنان پابرجاست.

اینکه به دروغ به محمود می‌گوید خانه مجلل مال شوهر سابقش است و به پدرش اینگونه وانمود می‌کند که خانه مال یکی از دکترهای آشناست که به خارج رفته و وظیفه مواظبت از خانه را به او سپرده و در جاهای دیگر از جمله دلبستگی سریع به محمود در حالی که کار کشته‌تر از اینها به نظر می‌آمد و بعد از سرد شدن رابطه فروپاشی‌اش و آویزان شدنش به محمود و تهدیدهای تمام نشدنی! هدیه تهرانی در این فیلم چنان در جای جای فیلم عالی و چشم نواز است که مخاطب دوستش دارد و‌ حتی برای فرجام مرگبارش غصه‌دار می‌شود و زنی که قرار بود زن مرگبار باشد تبدیل می‌شود به یک تلف شده محض!

سه: نیکی کریمی در فیلم کمتر دیده شده «باج خور» ساخته فرزاد موتمن، نقش رعنا را بازی می‌کند که به شکل عجیبی بین سه مرد توفیق (ایرج نوذری) ، اسی (فریبرز عرب نیا) و دکتر (مهدی احمدی) قرار گرفته و بیننده تا پایان نمی‌تواند به نیت واقعی رعنا پی برده و بداند او کیست؟ حتی از میان حرف‌هایی که می‌زند نمی‌توان راست و دروغ را به راحتی تشخیص داد. مثل حرف‌هایی که توفیق پشت سر او می‌زند و میزان صحت و سقم‌اش مشخص نیست و یا حتی حرف‌هایی که رعنا در مورد رابطه‌اش با توفیق برای اسی تعریف می‌کند و توفیق اصرار دارد که آنها را برای قانع کردن اسی و صرف‌نظر از کشتن‌اش گفته و اسی باور نمی‌کند .

ولی وقتی در پایان کار مشخص می‌شود که او با دکتر زن و شوهر بوده‌اند و تمام نقشه‌ها به خاطر به دست آوردن پول‌های «توفیق» بوده،مخاطب دچار شک می‌شود و باز زمانی که رعنا خود را در مقابل تیر شلیک شده دکتر به سمت اسی قرار می‌دهد و زخمی می‌شود، مخاطب با این سوال مواجه می‌شود که آیا رعنا به اسی دل باخته است؟! نیکی کریمی در این فیلم کاملا روی لبه تیغ گام برداشته و علاوه بر برانگیختن احساسات تماشاگران، سه مرد را هم عاشق دلخسته خود می‌کند که هیچ‌کدام نمی‌دانند موضع واقعی رعنا در مقابلشان دقیقا چیست؟

چهار: فرشته (بهاره افشاری) در سریال «او یک فرشته بود» (علیرضا افخمی) در اثر وقوع یک تصادف رانندگی وارد خانه بهزاد (حسن جوهرچی) که شخصیت با ایمان، مبادی آداب و خانواده دوستی است می‌شود و یواش یواش چنان تاثیرات عجیبی در او می‌گذارد که به تدریج ایمانش را از دست داده و رابطه‌اش با همسرش به هم خورده و تا پای طلاق هم پیش می‌روند. بهزاد در روند داستان تبدیل به مرغ دست‌آموز فرشته شده و تحت فرمان او اقدام به هر کاری می‌کند.

پنج: کمند امیرسلیمانی در فیلم قرمز (فریدون جیرانی) در نقش منیر خواهر ناصر ملک (محمد رضا فروتن) ظاهر شده که تاثیر بسیار زیادی در ظهور و بروز بیماری اختلال شخصیتی ناصر ملک و آزار و اذیت‌های همسرش هستی (هدیه تهرانی) دارد. یک خواهر شوهر منحصربه‌فرد که بیشتر شبیه نیمه دیگر ناصر ملک است: یک نیمه شر!

کدخبر: ۴۱۴۷۳۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر