
هفت صبح، فاطمه برزویی| گیشه سینمای ایران در سال ۱۴۰۴ تا حدودی شبیه ویترین مغازههای تجملی خیابان فرشته شده است؛ قیمتها بالا، زرقوبرق زیاد، اما مشتریهای کم. آمارهای رسمی که از دلِ سامانه مدیریت فروش استخراج شده پرده از واقعیتی دوگانه برمیدارد که همزمان بوی «رونق» و «رکود» میدهد. از یک سو، عدد فروش کل از مرز ۱۵۰۰ میلیارد تومان گذشته و از سوی دیگر، آمارها میگویند ۶ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر از جمعیت مخاطبان سینما غیب شدهاند. این یعنی سینمای ایران در حال تجربه یک «تورمِ سمی» است؛ جایی که افزایش قیمت بلیت مثل یک نقاب، چهره تکیده و خسته سینما را پوشانده است.
رشد ۵ درصدی با طعمِ ریزش
بیایید ابتدا با اعداد صلب و سخت روبهرو شویم. از اول فروردین تا ۲۹ آذرماه ۱۴۰۴، سینمای ایران مجموعا یک هزار و ۵۶۳ میلیارد و ۶۰۱ میلیون تومان فروش داشته است. اگر این عدد را بگذاریم کنار فروش سال گذشته در همین بازه زمانی (یک هزار و ۴۷۹ میلیارد تومان)، با یک نگاه خوشبینانه میگوییم: «بهبه! حدود ۸۴ میلیارد تومان رشد داشتهایم»؛ اما این تمام ماجرا نیست. این رشد ۵.۷ درصدی در حالی بهدستآمده که تعداد تماشاگران از ۲۶ میلیون و ۵۷۴ هزار نفر در سال ۱۴۰۳ به ۱۹ میلیون و ۸۶۹ هزار نفر در سال جاری رسیده است.
به زبان ساده، یعنی سینماهای ایران در ۹ ماه امسال، حدود ۲۵ درصد از مشتریان وفادار خود را از دست دادهاند. این ریزش ۶.۷ میلیوننفری، یک زنگ خطر بزرگ برای پایگاه اجتماعی سینماست. وقتی قیمت بلیت بالا میرود و خدمات تفریحی گران میشود، اولین چیزی که از سبد خرید خانوادههای طبقه متوسط حذف میشود، «فرهنگ» است. سینما که زمانی ارزانترین تفریح دستهجمعی بود، حالا در حال تبدیلشدن به یک کالایی است که خانوادهها احتمالا برای مناسبتهای خاص سراغش میروند.
نبردِ سنگینوزنها؛ از «تگزاس» تا «مرد عینکی»
مقایسه فهرست پرفروشهای امسال با سال گذشته، یک حقیقت تلخ دیگر را هم فاش میکند: «قلههای فروش» امسال کوتاهتر شدهاند. در ۹ ماه نخست سال ۱۴۰۳، فیلم سینمایی «تگزاس ۳» به کارگردانی مسعود اطیابی با فروش ۲۴۹ میلیاردتومانی، موتور محرک گیشه بود. پشت سرش هم کمدیهای «زودپز» با ۲۰۱ میلیارد و «تمساح خونی» با ۱۴۶ میلیارد تومان ایستاده بودند. اما امسال، پرفروشترین فیلم جدول یعنی «مرد عینکی» (ساخته کریم امینی) با ۱۸۲ میلیارد تومان فروش در صدر قرار گرفته است.
این یعنی پرفروشترین فیلم امسال، حدود ۶۷ میلیارد تومان کمتر از پرفروشترین فیلم پارسال فروخته است. البته در این میان، پدیده اکران امسال بدون شک درام اجتماعی «پیرپسر» است. فیلم اکتای براهنی با ۱۸۱ میلیارد تومان فروش، شانهبهشانه صدرنشین کمدی حرکت میکند و ثابت کرده که اگر قصه خوب و فضای متفاوتی وجود داشته باشد، مخاطب حتی در روزهای سخت اقتصادی هم برای تماشای درامِ باکیفیت هزینه میکند. در رتبه سوم هم کمدی «صددام» با ۱۳۴ میلیارد تومان ایستاده که نشان میدهد کمدیها هنوز هم نانآور اصلی سینما هستند، اما دیگر قدرتِ جادویی سالهای قبل را برای کشاندن تودههای میلیونی ندارند.
کالبدشکافی هفته آخر پاییز
در آخرین هفته آذرماه (۲۲ تا ۲۹ آذر)، سینماها ۲۸ میلیارد و ۹۲۳ میلیون تومان درآمد داشتند که حاصل حضور حدود ۳۹۸ هزار نفر تماشاگر بود. در این هفته، نبض گیشه در دست مهران احمدی و کمدی «آقای زالو» بود که با ۷.۷ میلیارد تومان فروش، صدرنشین شد. پشت سر او «کفایت مذاکرات» سهیل موفق با ۶.۸ میلیارد تومان قرار گرفت که نشان میدهد کمدیهای خانوادگی همچنان انتخاب اول مردم برای فرار از فشارهای روزمره هستند. نکته جالب هفته، رتبههای چهارم تا ششم است.
انیمیشن «یوز» با ۳ میلیارد تومان و فیلم کودک «دختر برقی» با ۲.۱ میلیارد تومان فروش، نشان دادند که سینمای کودکونوجوان بهرغم بیمهری در تبلیغات، همچنان ظرفیت عجیبی برای نجات گیشه دارد. خانوادهها ممکن است برای خودشان بلیت نخرند، اما برای سرگرمی کودکانشان هنوز دستبهجیب میشوند. اما فاجعه در انتهای جدول ۱۸تایی این هفته اتفاق میافتد. جایی که فیلمهای دفاع مقدسی مثل «مجنون» با فروش ناچیز ۶۵۸ میلیونتومانی، عملا در حاشیه ماندهاند و انیمیشنهایی مثل «پسر دلفینی ۲» با رقم عجیب ۵۵۰ هزار تومان (در کل هفته!) نشان میدهند که اکران بدون برنامهریزی، چطور سرمایهها را میسوزاند.
چرا مردم با سینما قهر کردند؟
ریزش نزدیک به هفت میلیون مخاطب را نمیتوان صرفا به پای تورم نوشت؛ هرچند تورم همچنان متهم ردیف اول است. واقعیت این است که «ویترین سینما» بخش مهمی از تنوع خود را از دست داده است. وقتی از میان ۲۰ فیلم روی پرده، نیمی به کمدیهایی با فرمولها و شوخیهای تکراری اختصاص دارند، مخاطب به این جمعبندی میرسد که با دیدن یکی، بقیه را هم دیده است. از سوی دیگر، فاصله قیمت بلیت سینما با درآمد دهکهای پایین جامعه، سینما را بهتدریج از یک «تفریح عمومی» به یک «برنامه خاص و پرهزینه» تبدیل کرده است.
در ۹ ماهه امسال، میانگین قیمت بلیت افزایش یافته تا کاهش ۲۵ درصدی مخاطب جبران شود و تراز مالی سینماها منفی نشود. این راهبرد اگرچه در کوتاهمدت به حفظ درآمد سینماداران کمک میکند، اما در میانمدت خطرناک است؛ چرا که سینما را از «عادت» زندگی روزمره مردم خارج میکند. وقتی یک خانواده برای یک شب سینما رفتن با احتساب بلیت، تنقلات و رفتوآمد باید بیش از یک میلیون تومان هزینه کند، طبیعی است که ترجیح بدهد صبر کند تا فیلم در پلتفرمهای نمایش خانگی عرضه شود.
گره کوری که باز نمیشود
سینمای ایران در ۹ماهه نخست ۱۴۰۴، یک پیروزیِ اسمی و یک شکستِ رسمی را تجربه کرده است. پیروزی در اعداد میلیاردی فروش و شکست در جذب دوباره تودههای مردم. واگرایی میان «کاهش مخاطب» و «افزایش فروش»، خطرناکترین سمی است که میتواند به بدنه هنر - صنعت سینما تزریق شود. ادامه این روند؛ یعنی ما در آیندهای نزدیک احتمالا با سینماهایی روبهرو خواهیم بود که شیک، مدرن و گران هستند؛ اما روحی ندارند. سینما بدون جمعیت، بدون صدای خنده و گریه دستهجمعی در تاریکی سالن، تفاوتی با یک موزه ندارد.



