کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۶۵۶۹
تاریخ خبر:

آن دو ویچ استثنائا دوست‌داشتنی!

آن دو ویچ استثنائا دوست‌داشتنی!

سوژه هفته، کارنامه نامداران

هفت صبح| با وجود این که خیلی دل خوشی از مربیان منطقه بالکان و «ویچ» هایی که به فوتبال ایران آمدند ندارم و ترجیحم مربیان پرتغالی و اسپانیایی هستند، اما خب استثنا هم وجود دارد و من تومیسلاو ایویچ و میروسلاو بلاژویچ را به شدت دوست داشتم و دارم و چقدر حسرت می‌خورم که نشد و نتوانستند آن طور که باید و شاید در ایران نتیجه بگیرند.

 

ایویچ یکی از کارنامه‌دارترین مربیانی بود که به ایران آمد. او روی نیمکت آژاکس، پورتو، پاری‌سن‌ژرمن، اتلتیکومادرید، بنفیکا، مارسی و تیم ملی کرواسی نشسته بود و باور کردن این که یک مربی خارجی با این کارنامه به ایران بیاید آسان نبود. بدعنق بود. به شدت جدی و متمرکز روی کارش. با هیچ کس شوخی نداشت. با این حال انگار چیزی در وجودش بود که نمی‌شد دوستش نداشت. اهل بگو و بخند نبود و شاید در نهایت همین باعث شد که کارش در ایران، با موفقیت به پایان نرسد. او کمتر از یک سال تا شروع جام جهانی 1998 روی نیمکت تیم ملی نشست و کارش را شروع کرد. انگار از سیاره‌ای دیگر آمده بود.

تمرینات بدنسازی و کارهای تاکتیکی‌اش را هیچ کدام از بازیکنان بزرگ تیم ملی هم تجربه نکرده بودند. هنوز هم وقتی درفوتبال ایران صحبت از یک اردوی سخت بدنسازی می‌شود، همه به یاد اردوی بروجرد در زمان ایویچ می‎افتند. هر چه به جام جهانی نزدیک‌تر می‌شدیم، کار جدی‌تر می‌شد. بعد از 5 بازی با تیم‌های ملی مختلف، تیم ملی با چند تیم باشگاهی هم بازی کرد.

در فاصله کمتر از دو هفته تا جام جهانی اما همه چیز عوض شد. یک شکست 7 بر یک مقابل تیم پرستاره آاس رم، آن هم در دوران سخت بدنسازی باعث شد تا ناگهان او را برکنار کنند. اخراج ایویچ یکی از نمرات منفی کارنامه کاری صفایی فراهانی بود، هرچند گفته می‌شد این تصمیم از جای دیگری به او تحمیل شد و اگر اختیار دست خود او بود، ایویچ در جام جهانی هم روی نیمکت تیم ملی می‌نشست و احتمالا نتیجه بهتری هم برای او و شاگردانش رقم می‌خورد.

 

حدود یک دهه بعد چیروی دوست داشتنی آمد. میروسلاو بلاژویچ که کرواسی شگفتی‌ساز را در جام جهانی 1998 فرانسه تا نیمه‌نهایی بالا آورده بود و این تیم را سوم کرد، از نظر شخصیتی کاملا با ایویچ تفاوت داشت. پیرمرد در آن سن و سال بازیگوش بود! خنده از لبانش محو نمی‌شد. البته در کارش جدی بود اما هیچ وقت عبوس نبود و رابطه فوق‌العاده خوبی با بازیکنان و رسانه‌ها داشت.

 

هرچند چند بار با بازیکنان بی‌انضباط و پرتوقع و خودمهم پندار به مشکل خورد و آنها را کنار گذاشت. او روحیه مثبت و سرزنده خودش را به تیم ملی هم تزریق کرده بود و تیمش هم مثل خودش دوست‌داشتنی بود.

 

بازی‌های مقدماتی جام جهانی 2002 که شروع شد، همه چیز خوب پیش می‌رفت. عربستان را راحت در تهران بردیم. عراق را هم در بغداد شکست دادیم. اما کارمان مقابل تایلند و بحرین که به شدت دفاعی بودند گره خورد و 4 امتیاز از دست دادیم. با این حال تا بازی آخر مقابل بحرین در منامه نباخته بودیم و اگر بازی آخر را هم می‌بردیم مستقیم به جام جهانی صعود می‌کردیم اما آن بازی کذایی و ماجرای معروف و مبهم کشک بادمجان نگذاشت این اتفاق بیفتد تا مجبور شویم برای رسیدن به جام جهانی از سد بلندی به نام ایرلند عبور کنیم.

 

آن ایرلند، یکی از بهترین ایرلندهای تاریخ بود و فقط به دلیل تفاضل گل کمتر از پرتغال از گروهش صعود نکرد و به بازی پلی‌آف با ایران رسید. آن دو بازی جزو زیباترین بازی‌های تاریخ تیم ملی بود. در دوبلین می‌توانستیم دو گل به شی گیون بزنیم اما هر دو فرصت را خود او ناباورانه از علی کریمی گرفت. در بازی برگشت هم فقط توانستیم یکی از گل‌های بازی رفت را جبران کنیم و به شکلی تراژیک به جام جهانی نرسیدیم. آن تیم ایران با هدایت چیرو، اگر به جام جهانی می‌رسید می‌توانست مثل کره و ژاپن و ترکیه شگفتی‌ساز شود اما اسیر بدشانسی شد. چیرو هم بعد از این ناکامی تلخ از ایران رفت.

 

حالا چند سالی می‌شود که هر دو مربی از دنیا رفته‌اند. اما هر دوی آنها خاطرات تلخ و شیرین زیادی از ایران را با خود به همراه برده‌اند. «حسرت» حس مشترک چیرو و ایویچ در ایران است. حسرت رقم زدن یک افتخار بزرگ که از دست هر دوی آنها و البته تیم ملی ایران رفت.

 

کدخبر: ۵۵۶۵۶۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر