تجربه ناموفق اسپانسرینگ باشگاههای پرسپولیس و استقلال
در چندهفته اخیر که بحث خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس مطرح شده است، خریداران بسیاری پیدا شدند که برای اداره این دو باشگاه اعلام آمادگی کردند. از اتاق تعاون که بر مشارکت هواداران در اداره باشگاه تاکید داشته تا شرکتها و نامهایی که پیشتر هم با همراهی بعضی از پیشکسوتان باشگاهها اعلام علاقه نسبت به مدیریت باشگاهها داشتند. از طرفی همیشه این واگذاری با حساسیتهایی نیز همراه بوده. سوال این است که تدبیر خریداران برای اداره باشگاههای پرطرفدار پایتخت چیست؟ اهمیت این پرسش آنجاست که اگر راهی برای اداره دو باشگاه وجود نداشته باشد، مشکلاتی که در چند سال اخیر برای باشگاههایی که خصوصی شدند، اتفاق افتاد برای این دو باشگاه هم پیش خواهد آمد. به نظر میرسد اگر باشگاهها درآمد پایداری نداشته باشند، خریداران جدید تا مدتی میتوانند پول به باشگاه تزریق کنند و بعد از آن، ناتوان از تامین مالی باشگاه، آن را رها خواهند کرد.
در مورد دو روش درآمدزایی بلیت فروشی و حق پخش تلویزیونی که قبلا زیاد صحبت شده و بنابر دلایلی در کشور ما کفاف هزینههای باشگاهداری را نمیدهد، راهحل سوم اما اسپانسرینگ و جذب حامیان مالی است. از سالها پیش باشگاهها به سمت جذب اسپانسر لباس ورزشی روی آوردهاند اما قیمت این بستههای اسپانسرینگ برای باشگاههای فوتبال کمتر از ۱۵ میلیارد تومان تخمین زده میشود که نسبت به هزینههای باشگاهها ناچیز بوده است. حداکثر ارزش تبلیغات روی لباس تیم در طول یک فصل بین ۸ تا ۱۲ میلیارد تومان است.
در اوایل دهه ۹۰ اما پدیده جدیدی برای اسپانسرینگ باشگاهها پیدا شد. باشگاههایی که همیشه به طرفدارانشان در ورزشگاهها افتخار میکردند، این بار راهی یافته بودند تا از حمایت مالی آنها برخوردار شوند. امین سیما کیش، شرکت تبلیغاتی واسطه با ایده سامانه پیامکی به میان آمد که یک سامانه به هواداران باشگاهها معرفی شود و با خدمات ارزش افزودهای (VAS) که ارائه میداد باشگاهها اداره شوند. از آن سو شرکت «پردیس اول کیش» به عنوان شرکت همکار با اپراتور همراه اول، این پیشنهاد را با سامانه ۳۰۹۰ اجرایی کرد. دو تیم آبی و قرمز پایتخت و تراکتورسازی، باشگاههایی بودند که با این سامانه قرارداد داشتند و بازیکنان حتی در برنامههایی که به عنوان مهمان حاضر میشدند از مزایای این سامانه میگفتند اما در سال ۹۶، اختلاف باشگاهها با سامانه و شرکت تبلیغاتی بالا گرفت و این بار اپراتور دوم با باشگاهها قرارداد بست و سامانه جدید ۳۰۳۰ راهاندازی شد اما انحصار شرکت تبلیغاتی واسطه در زمینه آگهیها مشکلاتی را برای باشگاهها به همراه داشت. به عنوان مثال با وجود پرداختهای از پیش اپراتور دوم، به دلیل بی انضباطی در پرداختها موجب کاهش اعتماد باشگاهها و مردم از این الگوهای مالی شده است.
همچنین در این تغییر سامانه، مشکل دیگری نیز برای باشگاهها به وجود آمد. هواداران باشگاهها که تا پیش ازاین از نقش شرکتهای واسطه آگاه نبودند، این بار به سامانه اعتمادی نداشتند و نگران بودند که باز هم وجوه پرداختی، تمام و کمال به باشگاهشان نرسد. در این قراردادها باشگاهها هیچ قرارداد مستقیمی با اپراتور نداشتند. همچنین باشگاهها با شرکت طرف سومی قرارداد کسب درآمد امضا کردهاند و آن شرکت از طرف باشگاه به عنوان صاحب ایده قرارداد سامانه هواداری را با اپراتور امضا میکرد. نکته قابل تامل اینکه اپراتور نیز از طریق شرکت دیگری با شرکت طرف قرارداد باشگاهها وارد معامله شده است. قرارداد به مدت دو سال بوده و هیچ وجهی مستقیما از طرف اپراتور به باشگاهها پرداخت نشده است. شرکت واسط تمام درآمدها را وصول و سپس بنابر سلیقه خود به باشگاهها پرداخت میکرده. همچنین مدیریت شرکت واسط به دلیل حضور بلندمدت در اقتصاد فوتبال کشور - تبلیغات دور زمین و …. ارتباطات گستردهای با مدیران فدراسیون، سازمان لیگ و باشگاهها داشته و دارد. برخی گزارشها هم حاکی از آن بود که سهم شرکت واسط از درآمدهای باشگاهها رقمی در حدود ۴۵ تا ۵۰ درصد از کل درآمدها بوده است.
در عین حال سامانه هواداری به صورت گسترده در صدا و سیما تبلیغ شد و جوایز نفیسی نیز برای شرکتکنندگان در نظر گرفتند. ایجاد سامانه هواداری، خدمات ارزش افزوده و تلویزیون تعاملی اینترنتی خدماتی بود که میان باشگاهها و حامی جدید مورد توافق قرار گرفته بود. همچنین باشگاهها درتبلیغات دور زمین صاحب درآمد و منافعی بودند اما با تغییر سامانه از قرارداد تبلیغات دور زمینها که میان سازمان لیگ و شرکت واسطه تبلیغاتی منعقد شده بود، درآمدی کسب نکردند در حالی که رقم این قرارداد ۸۰ میلیارد تومان بوده است. موردی که از سوی باشگاهها با عدم حضور مربیان و بازیکنان در مصاحبه تلویزیونی پس از بازی جبران میشد. نکته قابل تامل این است که سهامدار اصلی این شرکت واسطه یکی از اپراتورهاست.
چالشهایی از این نوع که همزمان با کاهش درآمد خدمات ارزشافزوده در سامانههای مخابراتی نیز در سالیان اخیر همراه بوده است، منابع درآمدی باشگاهها را با چالشهای جدی مواجه کرده است. وجود مشکلات مالی ریشهای در باشگاههای استقلال و پرسپولیس و فشار هواداران برای هزینه بیشتر در خصوص خرید بازیکن و همچنین کمپهای خارج از کشور با وضعیت ارزی موجود بر مدیران دو باشگاه فشار وارد میکند اما مسیر و راههای درآمدی باشگاهها عموما مسدود است و تا زمانی که اقتصاد فوتبال ایران مانند کشورهای پیشرو این صنعت اداره نشود بروز و ظهور محلهای درآمدی مانند سامانههای پیامکی تنها به شکل موقت فرصتهایی را بقای باشگاههای پرطرفدار فراهم میکنند. صداوسیما در مورد حق پخش هیچ تمایلی به همکاری در این راستا ندارد. حتی درآمد از طریق پخش اینترنتی نیز برای باشگاهها فراهم نیست چراکه تلویزیونهای اینترنتی هم تحت مدیریت سازمان صداوسیما هستند و پروژه تلویزیون باشگاههای استقلال و پرسپولیس تاکنون با موفقیت پیش نرفته است. بلیت فروشی همچنان نتوانسته است درآمد پایداری برای باشگاه داشته باشد و عموما به فروش در تک بازیهای حساس تیمها محدود است. به نظر میرسد تا درآمد باشگاهها پایدار نشود، خصوصیسازی باشگاهها با خطر شکست مواجه خواهد بود.