کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۳۵۲۲۳
تاریخ خبر:
اول سیاوش بیدکانی بودم بعد شجریان شدم

قاب تاریخ| گفتگوی ‌خواندنی با محمدرضا شجریان قبل از اینکه به شهرت برسد

قاب تاریخ| گفتگوی ‌خواندنی با محمدرضا شجریان قبل از اینکه به شهرت برسد

عکس‌هایی از مشاهیر تاریخ معاصر ایران، شهرهای ایران، خودروهای نوستالژیک، عکس‌های فوتبالی و...

هفت صبح| با قاب تاریخ به ایران قدیم سفر‌ و یادی ‌‌از ‌گذشته می‌کنیم. در تهیه این مجموعه، از تصاویر کمتر دیده ‌شده‌ای استفاده شده که تماشای آنها خالی از لطف نیست.

گفت‌وگوی ‌خواندنی با محمدرضا شجریان قبل از اینکه به شهرت برسد؛ ‌‌سال ۱۳۵۶ صدای ‌‌محمدرضا شجریان با نام «سیاوش» در رادیو و تلویزیون مورد پسند مردم قرار گرفته بود. به نقل از اطلاعات، شماره ۳۱۶ مجله تماشا، رسانه مکتوب رادیو و تلویزیون ملی ایران در‌ ۲۱خرداد ۱۳۵۶ گفت‌وگوی مفصلی با محمدرضا شجریان منتشر کرد‌. در این گفت‌وگو یوسف خانعلی زندگی استاد آواز ایران قبل از شهرت را به شکل مستندی ثبت کرده است.

محمدرضا

بخش‌هایی از این گفت‌وگوی جالب را از میان حرف‌هایش انتخاب کردیم‌‌: «از بچگی قرآن تلاوت می‌کردم و در کلاس ششم دبستان اداره کلاس تلاوت قرآن به‌عهده من بود.» یا می‌گوید:« به مدت سه سال در روستای رادکان آموزگار بودم.» درباره علاقه به رادیو هم می‌گوید:«وقتی آقای گلپایگانی در رادیو آواز می‌خواند، من در روستای رادکان یک شنونده علاقه‌مند به رادیو بودم.» / «مدت‌ها در رادیو مشهد قرآن تلاوت می‌کردم و هنوز هم آن را افتخاری برای خود می‌دانم.»

 

«در رادیو ایران امتحان آواز دادم و قبول شدم اما به من گفتند فعلا به درد رادیو نمی‌خوری.» / «مرحوم پیرنیا خیلی مرا تشویق کردند و گفتند خودم را برای ضبط برگ سبز شماره 216 آماده کنم. آقای پیرنیا قول دادند که مرا به تهران منتقل کنند‌ اما به فاصله چند روز براثر بروز اختلاف از رادیو رفتند.»

 

«آقای محمود فرخ شاعر و ادیب معروف خراسان ترتیب انتقال مرا به تهران دادند.» / «در خدمت استاد احمد عبادی هم هنر ‌یاد گرفتم و هم اخلاق‌‌.» / «تا به امروز خدمت آقایان اسماعیل مهرتاش، نورعلی‌خان برومند، فرامرز پایور‌ و عبدالله‌خان دوامی تعلیم موسیقی دیده‌ام.» / «وقتی در روستای رادکان بودم شب‌ها تا دیر‌وقت برنامه گل‌های رادیو را گوش می‌دادم و روز در کوه و دشت بلند بلند می‌خواندم.» ‌/ «‌آنقدر آواز می‌خواندم که دیگر نمی‌توانستم حرف بزنم.‌»

 

«اولین استادم رادیو بود.» / «‌وقتی یک روستایی به جای ترانه‌ای محلی روستای خود یک ترانه جاز شهری را بخواند، آدم غمگین می‌شود.»‌/ « شهرت‌طلبی و کسب درآمد بیشترین لطمه را به هنرمندان و موسیقی ایرانی زده است.»‌/ «نیاز روحی مرا ‌‌به سوی موسیقی و آواز کشاند.» / « اول سیاوش بیدکانی بودم بعد شجریان شدم.»‌

 

سایر اخبارگوناگونرا از اینجا دنبال کنید.
کدخبر: ۶۳۵۲۲۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر