کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۱۳۳۸۲
تاریخ خبر:

ون‌گوگ برای همیشه باقی خواهد ماند

ون‌گوگ برای همیشه باقی خواهد ماند

سالروز مرگ نقاشی که جهان را به جنون کشید

هفت صبح، آرتین توکلی|   در دنیای هنر، نام ون‌گوگ همواره با رنگ‌ها و احساسات عمیق گره خورده است. وینسنت ون‌گوگ که نامش همچون نغمه‌ای غمگین اما شگفت‌انگیز در تاریخ هنر طنین‌انداز است، با هر ضربه قلم‌مویش، روحش را در بوم‌های نقاشی می‌ریخت و دنیای خود را با رنگ‌های تند و زنده‌ای می‌آراست که گویی از دل آتشی جنون‌آمیز اما نابغه می‌جوشیدند.

 

ون‌گوگ در زندگی 37 ساله‌اش هنر را به جهان معرفی کرد

امروز 29 ژوئیه است. 135 سال پیش، در چنین روزی این هنرمند بزرگ که آن زمان 37 ساله بود با دنیا وداع کرد. سالگرد درگذشت ون‌گوگ فرصتی است برای بازاندیشی در زندگی‌اش. زندگی‌ای که بیشتر از نقاشی‌هایش، آشفته، پریشان و پر از تضادها و تناقضات بود به‌طوری که آخرین جمله‌ای که پیش از مرگ از زبان او شنیده شد این بود: «غم برای همیشه باقی خواهد ماند».

 

اکنون فارغ از اینکه چقدر بحران‌های روانی‌ وینسنت در ذهن دوستدارانش باقی مانده، هنر و آثار اوست که بیشتر از بیماری روانی و افسردگی‌اش، جاودانه شده و نام این هنرمند را سال‌ها پس از مرگ باز هم بر سر زبان‌ها نگه داشته است. این هنرمند بزرگ، با نگاهی تیزبین و قلبی پر از احساس، توانست مناظر زیبا، گل‌ها، کافه‌ها، مزارع و شب‌های پرستاره را به تصویر بکشاند و از آن‌ها داستان‌هایی بگوید که فراتر از زمان و مکان است.

 

آثارش نه تنها به عنوان نشانه‌هایی از یک دوره تاریخی، بلکه به عنوان آینه‌هایی متفاوت، خلاق و رنگارنگ از روح انسان، در دنیای هنر جاودانه مانده‌اند. ون‌گوگ به ما آموخت که هنر می‌تواند ابزاری باشد برای بیان عواطف عمیق و نامشهود، و به همین دلیل، او همواره در قلب هنر مدرن زنده خواهد ماند.

 

 کشیشی که از جنون و نبوغ به افسانه تبدیل شد

زندگی او، داستانی است از رنج و تلاش، از مرز جنون و نبوغ، از جستجوی معنا در جهانی مملو از درد و ناامیدی، از نادیده‌ گرفته ‌شدن و مورد تمسخر قرار گرفتن توسط دیگران و حتی از مسائلی که همچنان مبهم و تیره و تار هستند. یکی از نکات عجیب زندگی ون‌گوگ این است که در طول زندگی کوتاهش تنها موفق به فروش یک تابلو، یعنی «تاکستان سرخ» شد.

 

این نقاشی با قیمت 400 فرانک فروخته شد؛ رقمی که امروز برای اثر ون‌گوگ یک شوخی مضحک محسوب می‌شود. وینسنت بیش از همه‌چیز، نان، قهوه و سیگار مصرف می‌کرد. علاوه‌ بر این تا پیش از نقاش شدن، شغل‌های متعددی داشت. یک زمانی کشیش بود و یک زمانی هم دلال آثار هنری. از این مهم‌تر او نقاشی‌های زیادی در بازه ‌زمانی کوتاه خلق کرد به‌ طوری که گفته می‌شود به‌ طور متوسط هر 36 ساعت یک نقاشی خلق می‌کرده. از طرفی، ون‌گوگ در دوران زندگی‌اش با چالش‌های زیادی روبه‌رو بود.

 

با بیماری روانی، مشکلات روحی و مالی دست و پنجه نرم می‌کرد که مستقیم بر روی کارش تاثیر می‌گذاشت. یکی از معروف‌ترین حوادث زندگی‌اش، بریدن گوشش بود که گفته می‌شود در پی یک مشاجره با دوست نقاشش، پل گوگن اتفاق افتاده است. ون‌گوگ که گوش خود را بریده بود، تکه‌ بریده‌ ‌شده‌ آن را به یک زن هدیه داد. این حادثه به افسانه‌سازی‌هایی درباره‌ شخصیت وی کمک کرده است و همچنان حقیقت این ماجرا مورد بحث است.

 

حتی یکی از نقاشی‌های معروفش، خودنگاره‌ای است که با گوش باندپیچی‌ شده پس از این حادثه به تصویر کشیده شده. همچنین بستری شدن وینسنت در یک آسایشگاه روانی او را از هنر دور نکرد و در همین آسایشگاه توانست نقاشی پرطرفدارش، یعنی «شب پرستاره» را خلق کند. آن چیزی که امروز به عنوان میراث ون‌گوگ یاد می‌شود، بیشتر وامدار تلاش‌های همسر تئو است. همسر تئو کسی بود که نامه‌های ون‌گوگ و نقاشی‌هایش را نگه داشت و باعث شد تا ما امروز، ون‌گوگ را به این‌گونه که هست، بشناسیم و نامش پس از سال‌ها، باز هم مهم و تاثیرگذار باشد.

 

بیش از صد سال زمان لازم بود تا مرگ او جدی گرفته شود

ون‌گوگ در زمان خود درک نشد، بعضی از آدم‌های اطرافش او را دیوانه‌ موقرمز خطاب می‌کردند. حتی مرگش در آن زمان، خبری خاص برای رسانه‌ها و دنیای هنر نبود. 2 آگوست 1890 یعنی تنها چند روز پس از اصابت گلوله به ون‌گوگ (که با وجود برخی تئوری‌ها مبنی بر قتل؛ بیشتر مورخان و تاریخ‌شناسان هنری به خودکشی وی اعتقاد دارند) روزنامه‌ فرانسوی Le Petit Parisien در صفحه‌ آخر خود این‌گونه مرگ ون‌گوگ را برای اولین‌بار گزارش می‌دهد:

 

«نقاشی به نام وینست ون‌گوگ، (نام میانی این هنرمند نیز در این گزارش ذکر می‌شود) 37 ساله و تبعه‌ هلند که در مسافرخانه‌ آقای راووکس در اور اقامت داشت، پس از پیاده‌روی، خسته به اتاقش بازگشت و اعلام کرد که از زندگی خسته شده و اقدام به خودکشی کرده است. صاحب مسافرخانه فورا پزشکی را خبر کرد که زخمی را در زیر سینه چپ مرد کشف کرد. پزشک به زخم گلوله رسیدگی کرد اما با وجود تمام مراقبت‌های انجام شده، مرد که به نظر می‌رسید از یک بیماری روانی رنج می‌برد دیروز بر اثر جراحات وارده درگذشت». این خبر با وجود برخی تناقضات، درمورد تاریخش، کوتاه، تلخ و بی‌سروصدا بود.

 

 خودکشی هنوز هم بیشتر باور می‌شود

شاید به غیر از برادر وینسنت، یعنی تئو ون‌گوگ که همیشه حامی او در زمان حیاتش بود. خود مسئله‌ مرگ ون‌گوگ همچنان پس از گذشت 135 سال، مورد بحث است. آیا یک خودکشی بوده یا قتلی که به اشتباه خودکشی قلمداد می‌شود؟ یا اصلا اتفاقی عمدی نبوده بلکه حادثه‌ای سهوی بوده که ون‌گوگ به خاطر روحیاتش از آن استقبال می‌کند و تسلیم مرگ غیرمنتظره‌اش می‌شود؟ با این حال گزینه‌ خودکشی بسیار محتمل‌تر است. در فیلم‌ «در دروازه ابدیت» این تئوری پررنگ‌تر می‌شود که شاید این هنرمند کشته شده باشد.

 

اما مارتین بیلی، روزنامه‌نگار هنری در روزنامه هنر لندن، 10 دلیل می‌آورد که ون‌گوگ را نکشته‌اند و بسیاری از کارشناسان نیز همین عقیده را دارند. البته با این مسئله که وینسنت مدتی در یک آسایشگاه روانی بستری بوده و با رجوع به نامه‌هایی که خود ون‌گوگ به برادرش نوشته و امروز در سایت موزه ون‌گوگ موجود است، می‌توان چنین نتیجه‌گیری تلخی را گرفت که ظاهرا او قربانی غم، افسردگی و خودکشی بوده است.

 

ون‌گوگ از قاتل خود محافظت کرد

در سال 2011 نظریه‌ای جنجالی مطرح شد که او عمدا یا سهوا به قتل رسیده است. در کتابی که این نظریه را مطرح کرده نوشته شده که احتمالا فردی به نام رنه سکرتان مرتکب قتل (شاید غیرعمدی) ون‌گوگ شده است. فردی که در زمان حیات ون‌گوگ نوجوانی 16 ساله بود و این هنرمند را مورد آزار و شوخی‌هایی زننده قرار می‌داد. طبق این نظریه وینسنت که با بحران‌های فکری و روحی دست و پنجه نرم می‌کرد از این مرگ استقبال می‌کند و سعی می‌کند ماجرا را خودکشی نشان دهد تا بتواند از پسر نوجوان محافظت کند.

 

البته خود ون‌گوگ در نامه‌ای به برادرش در سال ۱۸۸۹ از تلاشش برای خودکشی گفته بود ولی باز هم نمی‌توان از نظریه قتل گذشت. به‌ویژه اینکه در آن زمان تجهیزات نقاشی ون‌گوگ پیدا نشد و ممکن است که رنه سکرتان این وسایل را به همراه تفنگ مخفی کرده باشد. بقایای باروت مشخص نیست و در همان زمان هم شاهدی وجود نداشت که تیراندازی را دیده باشد.

 

اما یک نکته‎‌ مهم دیگری که افکار را به سمت قتل می‌کشاند این است که این نوجوان 16 ساله یک تفنگ داشته؛ حتی سال‌ها بعد خود رنه در مصاحبه‌ای (هنگامی که بیشتر از 80 سال سن داشته) به آزار دادن ون‌گوگ و داشتن تفنگ در آن زمان معترف می‌شود اما می‌گوید که هنگام مجروح شدن ون‌گوگ در آن محل حضور نداشته و بعدا در یک روزنامه خبر مرگ ون‌گوگ را می‌خواند.

 

 پایان داستان ون‌گوگ هیچ‌گاه مشخص نشد

بسیار سخت است که بتوانیم تشخیص دهیم واقعا چه بر سر وینسنت ون‌گوگ گذشته است؛ تمام افراد مرتبط با این اتفاق، حالا مرده‌اند. حتی اظهارات برخی از کسانی که ون‌گوگ را از نزدیک دیده بودند، مانند دختر مسافرخانه‌ای که ون‌گوگ آخرین لحظات زندگی‌اش را در آن گذراند، مستندات محکمی نیستند چرا که آنها سال‌ها بعد از مرگ ون‌گوگ این مصاحبه‌ها را انجام داده‌اند و ممکن است تحت تاثیر معروفیت ون‌گوگ داستان‌هایی تخیلی و یا بیش از حد دستکاری و دراماتیک شده تعریف کرده باشند.

 

غیر از این مدارک زیادی هم وجود ندارد که بتوان به‌طور قطع هر کدام از نظریات را رد کرد؛ اما هر چه که باشد، چه این هنرمند از قصد جان خودش را گرفته باشد که بسیار ناامید کننده است و چه عمدی یا سهوی به قتل رسیده باشد و قربانی حادثه‌ای تصادفی شده باشد؛ آن چیزی که مسلم است این است که ون‌گوگ و هنرش برای همیشه باقی خواهد ماند.


 

برای پیگیری اخبارفرهنگیاینجا کلیک کنید.
کدخبر: ۶۱۳۳۸۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر