نسل تکرار نشدنی | برترین ستارههای دهه هفتاد سینمای ایران
دوران تبدیل سینمای کنترل شده دهه شصت به چیزی رهاتر و عامتر و نافذتر
هفت صبح| دهه هفتاد از مهمترین دوران سینمای ایران است. دوران پوستاندازی. دوران تبدیل سینمای کنترلشده دهه شصت به چیزی رهاتر و عامتر و نافذتر. دورانی که زنان نقشهای مهم تری در سینمای ایران پیدا کردند و ملودرامهای زنانه به عنوان ترجمان وضعیت بغرنج جامعه ایرانی محبوب شدند. دهه پرآوازه شدن سینمای ایران در سطح جهان. دهه کن، ونیز و اسکار. سالهای درخشش کیارستمی، حاتمیکیا، مجیدی و مهرجویی. و البته اولین نسل از ستارگان پس از انقلاب .
هدیه تهرانی
تهرانی پدیده دهه هفتاد بود. هیچ بازیگری اینگونه منطبق بر خواستههای یک دوران و یک نسل ظاهر نشده بود. آن هم ناخودآگاه. در واقع نسل نوجوان و جوانی که حاصل انفجار جمعیتی در سالهای 59 و 60 بودند حالا کمکم در صحنه جمعیتی کشور در مدارس و دانشگاهها ظاهر میشدند و خواستههای خود را داشتند. در آن سالها فائزه هاشمی خواستههایی چون آزادی دوچرخهسواری خانمها و فوتبال خانمها را پیش کشید که تنشهای مداومی در سطح جامعه آفریده بود .
هدیه تهرانی با سبک سرد و آن نگاه از بالای خاص خود، شد ترجمان خواستههای دختران نوجوان و جوانی که در جامعه مردانه ایرانی دنبال اتفاقات جدیدی بودند. هدیه که سه سال قبل برای «روز واقعه» تست داده و قبول نشد و نقش را به لادن مستوفی باخته بود، برای «سلطان» توسط کیمیایی انتخاب شد. اکران سلطان همه را با زن جوان 25 سالهای آشنا کرد که شبیه هیچ بازیگر دیگری نبود. جلوی دوربین شرمزده نبود و با اعتمادبهنفس حتی جلوی بازیگر همهفنحریفی مثل فریبرز عربنیا از پس نقش خود برمیآمد.
از سال 76 تا سال 81 ، تهرانی با فیلم هایی مثل سلطان، غریبانه، قرمز، شوکران، دستهایآلوده، چتری برای دو نفر، دختر ایرونی و... به ستاره بزرگ سینمای ایران بدل شد و حتی گروهی تا آنجا پیش رفتند که این بچه آن خانه ویلایی خیابان میرزای شیرازی و محله عباسآباد را که اصلیتی گرگانی داشت و بدون هیچ تحصیلات دانشگاهی که به شکلی غریزی، طراحی داخلی خانههای ثروتمندان را انجام میداد به عنوان تنها ستاره واقعی سینمای پس از انقلاب قلمداد میکردند. زنی که در یک دوره شش یا هفت ساله، حضورش در هر فیلمی ، بهانه اصلی بسیاری از تماشاگران سینما برای خرید بلیت بود.
فریبرز عرب نیا
همای سعادت خیلی دیر بر سر عربنیا نشست اما خوب نشست. مسعود کیمیایی که تا آن موقع نتوانسته بود جایگزین بهروز وثوقی را در فیلمهایش پیدا کند برای فیلمنامه «ضیافت» سراغ این بازیگر 33 ساله نهچندان سرشناس تهرانی رفت و او رادر فیلمی بسیار پربازیگر به ستاره اول فیلم خود بدل کرد. حاصل عالی بود. یک سال بعد عربنیا این بار در سلطان در نقشی ظاهر شد که انگار برقامت وثوقی دوخته شده بود.
اقتباسی آزادانه از داستان فیلم «جیببر خیابان جنوبی». عربنیا در این فیلم تقریبا بینقص است. در سال های 77 و 78 او در دو فیلم از بهروز افخمی سیر صعودی خود را ادامه میدهد. در «جهان پهلوان تختی» و بخصوص در «شوکران» که برای دومینبار مقابل هدیه تهرانی قرار گرفت ویکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران را پدید آورد.
متاسفانه راه همکاری عربنیا با کیمیایی بر اثر یک اختلاف شخصی بسته شد و هردو نفر بهشدت ضرر کردند. مطمئنا سینمای کیمیایی در صورت ادامه همکاری با عربنیا میتوانست دستاوردهای فوقالعادهای به دست بیاورد اما در نبود عربنیا کیمیایی مجبور شد در سالهای بعد و حتی تا امروز نقش جوان اول خود را به فروتن و پولاد کیمیایی بدهد که خب جواب ندادند. عربنیا هم بهجز سریال مختار هرگز نتوانست به دوران خوب دهه هفتادش بازگردد.
نیکی کریمی
حضورش در سینمای ایران صاعقهوار بود. وقتی «عروس» در سال 1370 اکران شد؛ کریمی دختری 19 ساله بود که ناگهان پرترههایی از چهره زیبا و جوانش در این فیلم، روی بیلبوردهای شهر خاکستری تهران نقش بستند. کریمی طی سه سال بعدی ستاره بیرقیب سینمای ایران بود. به جز عروس او در «ردپای گرگ» اثر مسعود کیمیایی ، «سارا» و همین طور «پری» هردو از ساختههای داریوش مهرجویی، «بوی پیرهن یوسف» و «برج مینو» هردو از ساختههای ابراهیم حاتمیکیا ظاهر شد .
هنوز میزان پختگی بازی او در فیلم سختی مثل سارا میتواند شما را شگفتزده کند. در این سالها عکسش مدام در نشریات چاپ میشد و خودش هدف مصاحبههای مختلف بود. یک ازدواج ناموفق بسیار کوتاه وقفهای در درخشش او انداخت و بعد هم از میانه دهه هفتاد او دو رقیب بسیار جدی داشت: هدیه تهرانی و لیلا حاتمی. نیکی کریمی اما هیچ از سطح اول سینمای ایران دور نشد و نشانه این مدعا بازی حیرت انگیز او در فیلم «دو زن» از تهمینه میلانی بود که داوران جشنواره فجر به ناحق سیمرغ را از او دریغ کردند... . نیکی کریمی از محترمترین نامهای تاریخ سینمای ایران است.
پرویز پرستویی
بازیگر همدانی الاصل تئاتر در اواخر دهه شصت در سینما ظاهر شد اما او هم مثل عربنیا دنبال یک فرصت طلایی میگشت تا استعداد خود را نشان دهد. بازی در کمدی_ جنگی «لیلی با من است» این فرصت را به او داد تا استعداد بیدریغش در عرصه کمدی را نشان دهد. یک سال بعد در پروژه پرستاره و جنجالی «آدم برفی» نقشی را در کنار اعجوبههایی مثل اکبر عبدی و داریوش ارجمند و محمدرضا شریفینیا ایفا کرد و بر شهرتش افزود.
پرنده اقبال در سال 76 بار دیگر روی دوشش نشست وقتی که ابراهیم حاتمیکیا یک نقش دراماتیک پرتنش را به او عرضه کرد. حاجکاظم در فیلم مشهور «آژانس شیشهای». این فیلم بود که پرستویی را به عنوان مهمترین ستاره مرد دهه هفتاد تثبیت کرد. کارنامه او در دهه هفتاد باز هم غنیتر شد وقتی که در «روبان قرمز» از حاتمیکیا و «مرد عوضی» کمدی جنونآمیز محمدرضا هنرمند هم بازی کرد. این زنجیره موفقیت تا اوایل دهه هشتاد و بازی در فیلمهایی مثل «مومیایی 3 و مارمولک و کافه ترانزیت» ادامه داشت.
خسرو شکیبایی
45 ساله بود که در سال 1368 با «هامون» درخشید و نامش بر سر زبانها افتاد. سپس در اوایل دهه هفتاد با فیلمهایی مثل «سارا» و «پری» و دو تا ملودرام جنگی پرهزینه ساخت احمدرضا درویش یعنی «کیمیا» و «سرزمین خورشید» جایگاه خود را به عنوان یکی از مهمترین ستارههای تاریخ سینمای ایران تثبیت کرد. او در این دهه بسیار پرکار بود . حتی ردپای او در موزیکال دوستداشتنی کیومرث پوراحمد یعنی «خواهران غریب» هم به چشم میخورد. او سالهای انتهای دهه را به بازی در یکی از زیباترین سریالهای تاریخ تلویزیون ایران سپری کرد: «روزیروزگاری»...
و دیگر ستارههای مهم این دهه :
فاطمه معتمدآریا ، ماهایا پتروسیان، محمدرضا فروتن ، علی مصفا ، امین تارخ، لیلا حاتمی، رضا کیانیان، مهدی هاشمی