کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۱۵۳۱۷
تاریخ خبر:

حکایت نان خشک و اشک و آه؛ گزارشی تکان‌دهنده از افغانستان

حکایت نان خشک و اشک و آه؛ گزارشی تکان‌دهنده از افغانستان

بنا بر اعلام برنامه جهانی غذا، افغانستان با شدیدترین بحران سوءتغذیه کودکان در تاریخ خود روبه‌روست

هفت صبح|  برنامه جهانی غذا روز دوشنبه، در گزارشی تکان‌دهنده اعلام کرد ‌‌افغانستان اکنون بدترین موج سوءتغذیه کودکان را در تاریخ خود تجربه می‌کند. بر پایه این گزارش، حدود یک‌چهارم جمعیت کشور، یعنی چیزی نزدیک به ۱۰ میلیون نفر، درگیر ناامنی غذایی حاد هستند؛ بحرانی که بیش از همه، کودکان را قربانی کرده است.

 

این نهاد وابسته به سازمان ملل، در گزارش خود علت این وضعیت را کاهش شدید کمک‌های غذایی اضطراری در دو سال گذشته عنوان کرده است، کمک‌هایی که به طور عمده به دلیل کاهش حمایت مالی کشورهای کمک‌کننده کاهش یافته‌اند. فقر، تورم، تحریم‌ها، بی‌ثباتی سیاسی و قطع ناگهانی جریان کمک‌های بین‌المللی پس از بازگشت طالبان به قدرت، باعث شده میلیون‌ها خانواده در افغانستان دیگر حتی توان تأمین نان خشک روزانه را هم نداشته باشند.

 

برنامه جهانی غذا اعلام کرده ‌در دو ماه اخیر تنها توانسته به ۶۰ هزار نفر از افغانستانی‌هایی که از ایران بازگشته‌اند، کمک‌رسانی کند؛ عددی که در مقایسه با سیل مهاجرت معکوس افغان‌ها، بسیار ناچیز است. این نهاد برای ادامه فعالیت خود تا آغاز سال میلادی آینده به ۵۳۹ میلیون دلار بودجه نیاز دارد؛ رقمی که هنوز تحقق آن در ابهام است. همچنین برای کمک به خانواده‌هایی که دوباره به افغانستان بازگشته‌اند، حداقل ۱۵ میلیون دلار دیگر درخواست شده است.

 

در میانه این ارقام بزرگ‌ اما سرنوشت انسان‌های کوچک و گمنامی در جریان است که روایت آنها از هر آماری دردناک‌تر است. رسانه مستقل رخشانه در گزارشی میدانی، پای صحبت زنی به نام نازنین نشسته است؛ فارغ‌التحصیل رشته شرعیات از دانشگاه بامیان و مادر سه کودک. او روایتگر روزگاری است که دیگر خانه‌اش حتی آتشی برای پخت و پز ندارد. نازنین می‌گوید پس از تسلط طالبان، خانه‌نشین شده و شوهرش که فارغ‌التحصیل اقتصاد از دانشگاه کابل است، در پی توقف کمک‌های آمریکا در ابتدای سال ۲۰۲۵، کارش را از دست داده است.

 

این زوج‌ برای زنده ماندن، به سراغ وام‌های ربوی رفتند و هرچه در خانه داشتند، فروختند. اما اکنون نه توان بازپرداخت دارند و نه وسیله‌ای برای فروش. شرایط آنچنان وخیم شده که شوهر نازنین، برای فروش کلیه خود، به چند بیمارستان در کابل و هرات مراجعه کرده، به این امید که شاید بتواند هزینه‌ای برای زنده ماندن خانواده‌اش تأمین کند. نازنین با صدایی شکسته می‌گوید: «خدا بالای سر است.

 

یک هفته است که فقط نان خشک و آب سرد به کودکانم می‌دهم. بچه‌ها از من می‌پرسند که کی برای‌شان غذا بار می‌گذارم… من جز سکوت و دلداری، پاسخی ندارم.» این صدا، صدای گرسنگی نیست؛ صدای انزوا و فراموشی یک ملت است. ملتی که در آوار خاموشی جهانی، در گرمای کشنده تابستان و زمستان بی‌رحم پیش‌رو، در حال فرو رفتن در گرسنگی و فراموشی است.

 

گزارش برنامه جهانی غذا تنها سندی آماری از یک فاجعه نیست؛ زنگ خطری برای وجدان جهان است. نان خشک نازنین و اشک فرزندانش، تنها گوشه‌ای از یک تراژدی انسانی است که نباید با بی‌تفاوتی از کنارش گذشت.

 

آخرین تحولاتجهانرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۱۵۳۱۷
تاریخ خبر:
ارسال نظر