پنج داستان از امروز؛ محیطزیست، انرژی، فرهنگ و فناوری

تهران و ایران هر روز با خبرهایی روبهرو میشوند که تصویری روشن از فرصتها و تهدیدهای کشورمان را نشان میدهد
هفت صبح| آبهای زیرزمینی از خط هشدار هم عبورکردند: درخبرها خواندیم که آبهای زیرزمینی از خط هشدار هم عبور کردند. آبهای زیرزمینی که زمانی پشتوانه توسعه و امنیت کشور بودند، امروز در آستانه یک فاجعه آبی قرار دارند. به تازگی محمد جوانبخت، معاون وزیر نیرو با هشدار نسبت به وضعیت بحرانی، اجرای طرحهای تعادلبخشی را نه انتخاب، که یک اجبار قانونی دانست و تأکید کرد: آب به اولویت ملی بدل شده است.
واقعیت این است که با جمعیتی بیش از ۸۵ میلیون نفر، استقرار صنایع در مناطق خشک و مصرف افسارگسیخته، سفرههای زیرزمینی در حال نابودیاند. او با بیان اینکه تالابها، رودخانهها و آبخوانها در معرض تهدید جدی قرار دارند، تشکیل کارگروه ویژه برای تمرکز بر اقدامات تعادلبخشی را ضروری دانست و تصریح کرد: هرچند طرحهای توسعهای بیشتر مورد توجه قرار میگیرند، اما مسیر حفاظت از منابع آب، مسیری دشوار و غیرقابل بازگشت است.
سیاوش خردمند، کارشناس حوزه مدیریت منابع آبی نیز گفته که: افزایش جمعیت از ۱۹ میلیون نفر در میانه دهه ۳۰ به بیش از ۸۵ میلیون نفر در سالهای اخیر، فشار مضاعفی بر منابع آبی تحمیل کرده است. استقرار صنایع و تمرکز جمعیت در مناطق خشک و کمآب، بدون توجه به ظرفیت طبیعی، بحران را تشدید کرده و الگوهای نادرست مصرف را به ساختاری پایدار تبدیل کرده است.
نکته: فاجعه در زیر پای ما در حال رخ دادن است. اما گویا نمیبینیم و نمیشنویم. آبهای زیرزمینی ایران همان پشتوانه مطمئنی که روزگاری ما را در برابر خشکسالیها نجات میداد، سالها با برداشت بیرحمانه، توسعه کورکورانه و بیتدبیری سیاستگذاران، رگهای حیاتی سرزمینمان را خشک کرده است.
۱۵۰ میلیارد مترمکعب آب زیرزمینی از دل این خاک بیرون کشیده شده، بیآنکه کسی حساب کند بهایش چه خواهد بود. فرونشست زمین، ترکخوردگی دشتها، نابودی تالابها و تهدید امنیت غذایی را میتوانیم بخش کوچکی از این بهای سنگین بدانیم. چرا بخش کوچکی؟ چون این فاجعه برگشت ناپذیر است و بارانها و سیلابها نمیتوانند آبخوانهای نابودشده را زنده کنند.
ما با سرزمینمان چه کردهایم؟ با حریصانهترین شکل ممکن زمین را دوشیدهایم، صنایع را در بیابان کاشتهایم و کشاورزی را تا مرز جنون گسترش دادهایم. متاسفانه امنیت سرزمینی ما با سرعتی هولناک در حال فروریختن است و همچنان گوشهنشینان قدرت، سدسازی و پروژههای نمایشی را بهجای مدیریت پایدار تبلیغ میکنند.
حکمرانی آب در ایران نیازمند انقلابی فوری و بیرحمانه است. باید خیلی زود شاهد پلمب چاههای غیرمجاز، توقف پروژههای ویرانگر، تغییر الگوی مصرف و بازگشت به عقلانیت باشیم. درغیر این صورت باید بدانیم که خاک ترکخورده و دشتهای مرده، فاتحه هر توسعهای را خواهند خواند.
ماینرها مثل زالو برق مردم را میمکند
احد آزادیخواه، عضو کمیسیون کشاورزی مجلس گفته که همه دولتها مقصر ناترازی انرژی هستند و اظهارکرده که برای مقابله با ناترازیها باید مبارزه جدی و همهجانبه با قاچاق برق شود. امروز ماینرها برق مردم را مانند زالو میمکند و برخی هم از این راه درآمد کلان و مافیای قدرت و ثروت بهوجود آوردهاند.
او راهکار دیگر را مبارزه جدی و همهجانبه با قاچاق برق عنوان کرد و گفت: امروز بحث ماینرها بسیار جدی و واقعا فاجعهبار است. طبق گزارش ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، تاکنون بیش از ۲۴۵۰ مگاوات برق توسط ماینرهای غیرمجاز مصرف شده است. این رقم نشاندهنده فاجعهای بزرگ است. تازه این میزان فقط برای کشف شدهها است و معلوم نیست چه تعداد ماینر فعال دیگر در کشور وجود دارد. نکته: همان اتفاقی که برای آب افتاده برای برق هم رخ داده است. یعنی داستان فساد و قاچاق از طریق ماینرها که زالوی برق کشور شدهاند.
نکته: طبق آمار رسمی درخبربالا بیش از ۲۴۵۰ مگاوات برق توسط ماینرهای غیرمجاز بلعیده شده. است. یعنی برابر با مصرف یک استان بزرگ است و تنها این مقدار فقط چیزی است که کشف شده و مابقی همچنان در حال مکیدن برق مردماند. البته که باید توجه داشته باشیم مردم هر تابستان با خاموشیهای پیدرپی دستوپنجه نرم میکنند و صنایع حیاتی کشور زمینگیر میشوند. واقعا مدیران و مسئولان ما نمیدانند که چه کسانی پشت این شبکه غارت هستند؟ چگونه است که برای خانههای مردم قبضهای سنگین صادر میشود اما مزارع ماینینگ غیرمجاز آزادانه نفس برق کشور را میبرند؟ مگر نه اینکه وظیفه دولتها حفاظت از منابع ملی است؟ پس چرا همه دولتها یکی پس از دیگری برای مقابله با این تاراج ماموفق بودهاند؟
مهرگان؛ جشن همآوایی انسان و طبیعت
سیدرضا صالحیامیری، وزیر میراثفرهنگی به مناسبت فرارسیدن جشن مهرگان این آیین کهن را «تجلی فلسفه مهر، عدالت، اعتدال و همزیستی» توصیف کرد و ثبت جهانی آن در یونسکو را «دستاوردی تمدنی برای جامعه جهانی» خواند.
او گفته: مهرگان، در فرهنگ ایرانزمین و گستره تمدنهای همپیوند با آن، تنها یک آیین کهن نیست؛ بلکه تبلور اندیشهای است که بر مبنای مهر، عدالت، اعتدال، سپاسگزاری و همزیستی مسالمتآمیز شکل گرفته است. این آیین در طول قرون، از سطح یک جشن ملی فراتر رفته و به نماد فلسفهای جهانی بدل شده است. فلسفهای که میتواند در عصر ما با همه چالشها و بحرانهایش الهامبخش بازاندیشی در مسیر آینده مشترک بشریت باشد.
نکته: پیام وزیر میراث فرهنگی برای فرارسیدن جشن مهرگان قابل تامل و تقدیر است. برگزاری مهرگان میتواند فرصتهای ارزشمندی نیز ایجاد کند. این جشن، بستری برای تقویت هویت ملی، آموزش نسل جوان درباره میراث فرهنگی و توسعه گردشگری داخلی و بینالمللی فراهم میکند. اگر وزارت میراث و سایر وزارتخانههای مرتبط از جمله ارشاد،آموزش و پرورش و علوم بتوانند در زنده کردن این جشن موفق باشند، آنگاه حضور فعال مردم درجشن و اجرای آیینها، پوشیدن لباسهای سنتی و پهن کردن سفرههای رنگارنگ، حس تعلق به فرهنگ و تاریخ ایران را بهطور قطع در جامعه تقویت میکند و درنهایت به تقویت پیوندهای اجتماعی منجر میشود.
رقابت۱۰۰ میلیارد دلاری هوش مصنوعی در خلیج فارس
هوش مصنوعی امروز زیربنای قدرت اقتصادی، نفوذ ژئوپلیتیک و بازدارندگی دفاعی است و منطقه خلیج فارس وارد رقابت ۱۰۰ میلیارد دلاری در این حوزه شده است. عربستان با پروژه «توسعه تعالی» و امارات با سرمایهگذاری MGX، زیرساختهای ابری و مراکز داده عظیم ایجاد کرده و با همکاری غولهای فناوری جهانی، مدلهای پیشرفته و منابع انسانی را جذب میکنند. در مقابل، ایران با وجود استعدادهای نخبه و کاهش چشمگیر هزینههای هوش مصنوعی از ناهماهنگی حکمرانی و تأخیر در تصمیمگیری رنج میبرد و فرصت راهبردی خود را در رقابت منطقهای از دست میدهد.
شاخصهای استنفورد نشان میدهد هزینه استفاده از مدلهای پیشرفته طی دو سال بیش از ۲۸۰ برابر کاهش یافته و مدلهای Open-Weight فاصله خود با مدلهای انحصاری را کاهش دادهاند. فرصتی که ایران میتواند با بومیسازی دادههای فارسی و بهینهسازی مدلها از آن بهره ببرد. با این حال،چالشهایی همچون فرار مغزها، فقدان چارچوب قانونی و تهدیدات داخلی AI، ریسک امنیت و ثبات اجتماعی را افزایش داده است. برای جبران فاصله با رقبای منطقهای، ایران نیازمند اجرای سریع برنامه ملی AI، تمرکز بر توسعه بومی و ایجاد زیرساختهای موثر است.
نکته:هوش مصنوعی بهعنوان محور اصلی قدرت اقتصادی، دفاعی و نفوذ ژئوپلیتیک، اکنون عرصه رقابت سخت جهانی و منطقهای شده است. کشورهای خلیج فارس با سرمایهگذاریهای کلان و ایجاد زیرساختهای پیشرفته، در مسیر تسلط بر این فناوری حرکت میکنند. ایران با استعدادهای نخبه و فرصتهای کاهش هزینه، پتانسیل بالایی دارد، اما ناهماهنگی حکمرانی و تأخیر در تصمیمگیری و همچنین محدودیتهایی که تحریمهای جهانی برای کشورمان ایجاد کرده، مانع بهرهبرداری از این ظرفیت شده است. اگر ایران نتواند برنامه ملی AI را بهطور سریع و موثر اجرا کند، فرصت راهبردی خود را از دست میدهد و با عقبماندگی فناوری، ریسک کاهش رقابت اقتصادی، محدود شدن قدرت دفاعی و آسیب به نفوذ بینالمللی مواجه خواهد شد.
اولین فیلم با کارگردانی هوش مصنوعی
سینمای جهان در آستانه انقلابی تازه قرار گرفت؛ پس از جنجال بر سر حضور بازیگر مجازی «تیلی نوروود»، حالا نخستین فیلم ساختهشده توسط یک کارگردان هوش مصنوعی معرفی شد. آندرهآ ایرولینو، تهیهکننده ایتالیایی، از تولید فیلم «بطالت شیرین» خبر داده و اعلام کرده که کارگردانی این اثر را عاملی مجازی با نام «فلینایآی» بر عهده دارد. این فیلم روایتی سوررئال از آیندهای است که تنها یک درصد انسانها هنوز کار میکنند و باقی در فراغت ماشینها زندگی میگذرانند. ایرولینو این پروژه را آغاز فصلی نو در تاریخ سینما میداند؛ فصلی که پیوندی شاعرانه میان خلاقیت انسانی و هوش مصنوعی است.
نکته: ورود کارگردان مجازی به جهان سینما، بیشتر شبیه رویایی دیستوپیایی است که ناگهان واقعی شده است. پس از ظهور بازیگران دیجیتال، حالا نوبت به «کارگردان هوش مصنوعی» رسیده است. موجودی که نمیخوابد، خسته نمیشود و جهان را از دریچه الگوریتمها روایت میکند. آیا سینما بدون خطای انسانی، همان جادوی همیشگی را خواهد داشت؟ «بطالت شیرین» شاید صرفا یک تجربه هنری باشد، اما پیامدهایش فراتر از پرده نقرهای است. به نظر میرسد که ساخت فیلم از طریق هوش مصنوعی، نشانه آغاز گفتوگویی جهانی میان ماشین و انسان است.شاید هم گفتوگو میان آیندهای بیوقفه و گذشتهای پر از شاعرانهترین اشتباهات باشد. چه میدانیم، آینده ثابت میکند. اما قاعدتا آینده سینما دیگر هرگز شبیه دیروز نخواهد بود.