مهاجرانی که رفتند، مشاغلی که ماندند

تعریف دوباره بازار کار بعد از خروج افغانها
هفت صبح| رفتن مهاجران افغانستانی با واکنشهای متنوعی همراه شده و نبود افغانهای زحمتکش، همانقدر که در واکنشهای اجتماعی متضاد بوده، در آینده اقتصاد ایران هم میتواند تکانهای با نتایج مبهم و متفاوت ایجاد کند.
این موضوع در بازار کار ایران بارها مورد مطالعه قرار گرفته و گاهی دغدغههای فعالان بازار کار درباره خروج اتباع به عنوان نیروی کار ارزان در مشاغل سخت یا مشاغلی که ایرانیان تمایلی به حضور در آنها ندارند، مطرح شده است. براساس مشاهدات میدانی و آمارهایی که تاکنون ارائه شده، حدود 10درصد از نیروی کار ایران و حدود 30درصد از کارگران ساختمانی (در برخی مناطق حدود 60درصد) را مهاجران افغان در اختیار داشتهاند، جمعیت زیادی که نبود آنها میتواند تولید را با وقفه روبهرو کند، هزینهها را افزایش دهد و حتی در بخشهای خدماتی افزایش قیمتها را به مصرفکننده تحمیل کند.
آغوش باز کارفرما به روی کارگر ارزان
بخش مهمی از نگرانی را کارفرمایان طرح کردهاند. مهمترین دغدغه، شوک حاصل از خروج ناگهانی جمعیت انبوه مهاجرانی است که در کارهای خدماتی، ساختمانی و کشاورزی و دامداری مشغول به کار بودهاند. کارفرمایان به شکل مرسوم و تاریخی از کارگران ارزان و کمتوقعی استقبال کردهاند که در دهههای گذشته بهرغم برخی افزایش نظارتها، کار راهانداز بودند.
در سطح شهرهای بزرگ مثل تهران، حضور مهاجران افغان در سوپرمارکتها، خدمات شهری و رفت و روب شهر یا در دامداریها و کشاورزی در سطح کلان، جای پای آنها را چندان عمیق کرده که کارفرمایان هشدار میدهند شوک خروج ناگهانی و انبوه این مهاجران میتواند بازار کار ایران را حداقل در کوتاهمدت از تعادل بیندازد. آنها معتقدند خروج مهاجران در وهله اول، عرضه و تقاضای بازار را دچار تنش میکند.
حضور مهاجرانی که تا به حال برای آنها یک مزیت در کاهش هزینهها محسوب میشد، حالا دچار تحولی خواهد شد که آینده آن مبهم است. دستمزدهای پایین در حوزههای خدماتی و بهکار گماشتن مهاجران در بخشی از فعالیتهای ساختمانی، کارفرمایان را در رقابتی سنتی، میان نیروی کار ایرانی و افغانی، پیروز همیشگی میدان نشان میداد. با اینکه در سالهای گذشته تورم عمومی و به تبع آن افزایش دستمزد، بخشهای خدماتی را دربرگرفت اما این چرخه صعودی با حضور کارگران افغان در مشاغل خاص به کارفرمایان این امکان را میداد تا افسار هزینهها را تا حدود زیادی بکشند و تقاضا را حفظ کنند.
البته روی دیگر سکه هم قابل اعتناست چون خالی شدن این بازارها در رقابتی غیرمعقول باعث شد بخشی از نیروی کار ایرانی امتناع از کار در این مشاغل را ترجیح دهند و به بخشهایی کوچ کنند که بهرغم آسان نبودن، اما خودگردانی شغلی را برای آنها فراهم میکند. گرچه این رویگردانی را نمیتوان فقط به رقابت منفی برسر دستمزد در بازار منحصر به مهاجران نسبت داد اما افزایش شاغلان در تاکسیهای اینترنتی در یکی دو دهه گذشته، اگر برآیند همین اتفاق نباشد، بدون تردید بیتاثیر از نحوه نگرش ایرانیان به بازار کار و حقوق نازل نبوده است.
هم فرصت و هم تهدید
در مقابل این دیدگاه، فعالان کارگری معتقدند خروج اتباع از کشور هم میتواند فرصت باشد، هم تهدید بازار کار. آنها روی دیگری از معادله شغلی را مدنظر قرار میدهند، جایی که ممکن است با افزایش حمایتهای دولتی و ایجاد مزایای شغلی و دستمزدهای بالاتر امکان گشایش برای جوانان ایرانی را مهیا کند.
فعالان کارگری با دیدگاه باز شدن فرصتهای شغلی محبوس، دولت را به حمایتهای مالی و بیمهای در این زمینه تشویق میکنند اما به نظر میرسد تجربههای تلخی در این زمینه وجود دارد. فقط در یک فقره از مشاغلی که تاکنون مهاجران افغانی دوشادوش ایرانیها معیشت خود را میگردانند، رسیدن به استانداردهای بیمهای و مزایای شغلی در پیچ و خم دولتها و مجالس چند دوره تبدیل به گره ناگشودنی شده.
تصویب دورهای قوانین حمایتی برای کارگران ساختمانی و رد آنها در بخشهای نظارتی، آنقدر لوث شده که حتی نمایندگان مجلس لب به اعتراض گشودند و گفتند مافیای ساخت و ساز و دلالان نیروی انسانی در بازار کار چنان نفوذی دارند که هر مصوبهای را به دور باطل و سرگردانی میکشانند.
به هرحال، با رفتن جمعیت بزرگی از نیروی کار مهاجر از ایران، کمبود در بخشهای مختلف خدماتی تبدیل به یک گزاره مبهم خواهد شد، گزارهای که در آن کارفرمایان باید به افزایش دستمزد و ایجاد تعادل در بازار تن بدهند یا دولت با افزایش حمایتهای مالی و بیمهای، مشوقهای دندانگیری را در این بخشها رونمایی کند. البته حتی ورود دولت به این عرصه، برای ایجاد تعادل در بازار کار با اما و اگرهایی روبهرو خواهد بود.
نباید از یاد ببریم که مشارکت اقتصادی در ایران به حدود 40درصد رسیده که 20درصد پایینتر از متوسط منطقهای است درحالیکه بیش از 56درصد بازار کار ایران در احاطه مشاغل غیررسمی قرار گرفته است. چالشهای قدیمی بازار کار ایران، حتی بدون خروج نیروی کار ارزان از کشور، ناشی از ساختارهایی است که تاکنون نتوانسته حمایتها و مشوقها را به هدف بزند. حالا خروج نیروهای ارزان از بازار، مزید بر علت خواهد بود.
دغدغه جدیدی که به این بازار اضافه شده، بار سنگینی روی دوش دولت و کارفرمایان میگذارد، همانطور که بخشهای کارگری را با خلأ بزرگی به نام نبود عرضه مورد نیاز در اقتصاد ایران و توقع افزایش دستمزد برای کارهای نازل روبهرو میکند. بازار کار ایران بعد از مهاجران افغانی باید خود را یکبار دیگر تعریف کند، هر چند این خروج با احتیاط، حفظ کرامت آنها و با ملاحظات اقتصادی باشد.