۱۰ فیلم ابرقهرمانی که از اول تا آخر تماشاییاند

واقعاً سخت است که عاشق یک فیلم ابرقهرمانی خوب نشد! این فیلمها وقتی درست ساخته شوند، از همان لحظهی اول تا آخرین ثانیهشان تماشاگر را درگیر میکنند.
در ژانر ابرقهرمانی، حتی یک بخش ضعیف میتواند کل فیلم را خراب کند. مثلاً در Spider-Man ۳، خیلیها معتقدند دو بخش اول فیلم چندان بد نیستند، اما پردهی سوم باعث شده که کل فیلم در ذهن تماشاگرها ضعیف به نظر برسد.
وقتی فیلمی بتواند بدون هیچ صحنهی حوصلهسربر یا بیربط، مخاطب را در دنیای خودش غرق کند، تجربهای میسازد که تماشاگر آرزو میکند ای کاش در آن دنیا زندگی میکرد؛ یا حداقل مدتی در آن میماند! البته این فهرست قرار نیست بگوید فقط همین فیلمها از ابتدا تا انتها عالی هستند؛ حتی ترتیب خاصی هم میانشان وجود ندارد. اما ده فیلمی که در ادامه معرفی میشوند، به خاطر کیفیت بالا و انسجامشان از آغاز تا پایان، شایستهی تحسیناند؛ آثاری که نهتنها سرگرمکننده، بلکه بهیادماندنیاند.
۱۰. Spider-Man: Homecoming ۲۰۱۷
تام هالند در نقش پیتر پارکر؛ نوجوانی که تازه قدم به دنیای قهرمانها گذاشته
با اینکه بعضی منتقدها به اشتباه از این فیلم ایراد گرفتند و متوجه مسیر رشد شخصیت در داستان نشدند، Spider-Man: Homecoming از آن دست فیلمهایی است که از ابتدا تا انتها لذتبخش و پرانرژی است. این فیلم ترکیبی از هیجان، شوخطبعی، دوستیهای دبیرستانی و صحنههای اکشن تماشایی است. داستان فیلم پیتر پارکر با بازی تام هالند را دنبال میکند که در تلاش است تا از زیر سایهی تونی استارک با بازی رابرت داونی جونیور بیرون بیاید و خودش تبدیل به قهرمانی واقعی شود.
وقتی پیتر مشغول تجربهی روزمرهی نوجوانی و تلاش برای قهرمان شدن نیست، باید با دشمن خطرناک و مرموزی مثل والچر با بازی مایکل کیتون روبهرو شود؛ یکی از بهترین و پیچیدهترین شرورهای دنیای لایواکشن اسپایدرمن. ریتم فیلم هیچوقت کند نمیشود و تقریباً در هر لحظه چیزی برای خندیدن، هیجانزده شدن یا حتی احساساتی شدن وجود دارد. در مدت دو ساعت و سیزده دقیقه، Homecoming نهتنها تماشاگر را سرگرم میکند، بلکه یادآوری میکند چرا اسپایدرمن همیشه یکی از محبوبترین قهرمانهای دنیا بوده است.
۹. Batman Beyond: Return of the Joker ۲۰۰۰
رویارویی دو نسل بتمن با یکی از نمادینترین شرورهای تاریخ
هرکسی که دوران کودکیاش را در اواخر دهه ۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ گذرانده باشد، بهخوبی Batman Beyond را به یاد دارد. این سریال با ایدهای منحصربهفرد و متفاوت در دنیای بتمن، توانست خیلی زود دل مخاطبان را به دست آورد. در این نسخه از داستان، بروس وین با صداپیشگی کوین کانروی از روزهای پرشور قهرمانی فاصله گرفته و شنل خود را به جوانی دبیرستانی به نام تری مکگینیس با صداپیشگی ویل فریدل میسپارد. یک بتمن تازهکار که زیر نظر بتمن اصلی آموزش میبیند؟ ایدهای بسیار هیجانانگیز و تازه. اما چون ماجراها در آینده میگذشت، حضور یکی از نمادینترین دشمنان بتمن، یعنی جوکر، سالها در این دنیا غایب بود.
تا اینکه در سال ۲۰۰۰، Batman Beyond: Return of the Joker منتشر شد و همهچیز تغییر کرد. این فیلم ترکیبی عالی از حالوهوای اپیزودهای سریال و روایت یک ماجرای سینمایی پرهیجان بود. بازگشت غیرمنتظرهی جوکر، هم بروس و هم تری را با بزرگترین چالش زندگیشان روبهرو میکند و هیجان فیلم تا آخرین لحظه فروکش نمیکند. ریتم آن بینقص است؛ هم تندی و انرژی سریال را حفظ کرده و هم در زمانهای لازم آهسته میشود تا فرصت پرداخت بهتر به احساسات و موقعیتها را فراهم کند. Return of the Joker به لطف همین تعادل، تبدیل به تجربهای تمامعیار و جذاب شده است. و وقتی به امتیاز ۱۰۰ درصدی منتقدان در Rotten Tomatoes نگاه میکنیم، دیگر شکی باقی نمیماند که این فیلم یکی از درخشانترین آثار دنیای بتمن است.
۸. The Dark Knight ۲۰۰۸
هیث لجر در نقش جوکر؛ تعریفی دوباره از شرارت
فیلم The Dark Knight ساختهی کریستوفر نولان، از نگاه بسیاری یکی از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی تمام دوران است. نولان کارگردانی استثنایی است و طبیعی است که برداشت او از دنیای بتمن چنین تحسینبرانگیز باشد. اما این فیلم فقط یک اثر ابرقهرمانی معمولی نیست. The Dark Knight با فیلمنامهای از نولان و برادرش، جاناتان نولان، فراتر از سرگرمی میرود و بیننده را درگیر پرسشهای عمیق اخلاقی میکند. فیلم بهطرز هوشمندانهای مفاهیمی مثل مرز میان نظم و هرجومرج، و درستی و نادرستی را به چالش میکشد و تماشاگر را مجبور میکند دربارهی باورهای خودش فکر کند.
بارها و بارها گفته شده که این فیلم یکی از بهترین نقشآفرینیهای منفی تاریخ سینما را دارد؛ بازی فراموشنشدنی هیث لجر در نقش جوکر. کنار آن، اجرای بینقص کریستین بیل در نقش بروس وین، ترکیبی خلق کرده که از همان سال ۲۰۰۸ تماشاگران را تا آخرین دقیقه میخکوب صندلی کرد. هر صحنه، ذهن مخاطب را درگیر میکند و او را وادار میسازد تا نگاهی تازه به مرز بین قهرمان و ضدقهرمان بیندازد. The Dark Knight فقط داستان نبرد بتمن و جوکر نیست؛ روایتی است دربارهی انسان بودن، تصمیمهای سخت و اینکه تا کجا میشود برای عدالت پیش رفت.
۷. Guardians of the Galaxy ۲۰۱۴
تیمی عجیب، پرانرژی و با قلبی بزرگ در دل فضا
از همان روزی که ساخت فیلم Guardians of the Galaxy اعلام شد، خیلیها فکر میکردند قرار است با یکی از شکستهای بزرگ مارول روبهرو شوند. هیچکس نمیدانست این قهرمانها چه کسانی هستند و راستش را بخواهید، خیلیها هم اهمیتی نمیدادند. اما وقتی فیلم در سال ۲۰۱۴ اکران شد، همه شگفتزده شدند. هیچکس انتظار نداشت که این ماجراجویی رنگارنگ در دل فضا، تا این اندازه صمیمی، احساسی و سرگرمکننده باشد. و بدون شک، بخش زیادی از این موفقیت را باید مدیون جیمز گان دانست؛ کسی که از گروهی آدم غریبه و طردشده، محبوبترین قهرمانهای مارول در سالهای اخیر را ساخت.
Guardians of the Galaxy با هر فیلم ابرقهرمانی دیگری که تا آن زمان دیده بودیم، فرق داشت. فیلم پر از شوخطبعی و لحظات بامزه بود، تصویری چشمنواز از دنیایی پرنور و پرهیجان ارائه میداد، اما در عین حال، داستانهایی تلخ و عمیق را هم روایت میکرد؛ چیزی که در دنیای مارول کمتر دیده میشد. شخصیتهای فیلم، با تمام نقصها و زخمهایشان، واقعی و قابل لمس بودند و تماشاگران خودشان را در آنها پیدا کردند. ترکیب این احساسات انسانی با حالوهوای شوخ و پرانرژی فیلم، باعث شد Guardians of the Galaxy از همان اولین دقیقه تا آخرین ثانیهاش تماشایی باشد. فیلمی که نهتنها نگاه مخاطب را از پرده جدا نمیکند، بلکه قلبش را هم با خود میبرد.
۶. Captain America: The Winter Soldier ۲۰۱۴
وفاداری، خیانت و دوستی در یکی از جدیترین فیلمهای مارول
سال ۲۰۱۴ بدون شک یکی از درخشانترین سالها برای فیلمهای ابرقهرمانی بود؛ چرا که در همان سال، مارول یکی از بهترین آثار تاریخ این ژانر را عرضه کرد: Captain America: The Winter Soldier. این فیلم به کارگردانی برادران روسو، نهتنها ادامهای قدرتمند برای داستان استیو راجرز است، بلکه با ترکیب ژانر ابرقهرمانی و تریلر سیاسی، تجربهای متفاوت و پرکشش را خلق میکند. فیلم بهجای تکیه بر جلوههای ویژه یا نبردهای پرزرقوبرق، تمرکز خود را بر تعلیق، اعتماد و بازیهای پنهان قدرت گذاشته است و همین باعث میشود از همان ابتدا تا پایان، تماشاگر را درگیر کند.
The Winter Soldier پر از پیچوخمهای غافلگیرکننده است؛ چه در صحنههای اکشن نفسگیر و چه در روایت داستانی که مدام ورق میخورد. واژهی «هیجانانگیز» شاید سادهترین، اما دقیقترین توصیف برای این فیلم باشد. از صحنههای مبارزهی خیرهکننده تا لحظههای احساسی میان استیو راجرز با بازی کریس ایوانز و دوست قدیمیاش باکی بارنز با بازی سباستین استن، همهچیز با دقت و ظرافت کنار هم قرار گرفته تا تجربهای ماندگار بسازد. ترکیب درد و دلهرهی یک تریلر سیاسی با رنج و وفاداری میان دو دوست قدیمی، باعث شده The Winter Soldier نهفقط یکی از بهترین فیلمهای مارول، بلکه یکی از کاملترین فیلمهای ابرقهرمانی تمام دوران باشد.
۵. Batman: Under the Red Hood ۲۰۱۰
روایت انتقام، رنج و وجدان در تاریکی گاتهام
فیلم Batman: Under the Red Hood بدون شک یکی از بهترین آثار بتمن در میان انبوه فیلمهای اوست. این انیمیشن داستان یکی از تلخترین و احساسیترین ماجراهای بتمن در دنیای کمیک را بازگو میکند؛ همان داستان معروف «Under the Red Hood». وقتی فیلم منتشر شد، هم منتقدها و هم طرفداران حسابی عاشقش شدند. هنوز هم محبوبیتش را حفظ کرده؛ چرا که در سایت Rotten Tomatoes امتیاز ۱۰۰ درصد از منتقدان و ۹۲ درصد از تماشاگران گرفته است؛ عددهایی که خودشان گویای همهچیز هستند.
در این فیلم، دو صداپیشهی اصلی یعنی بروس گرینوود در نقش بتمن و جنسن اکلز در نقش رد هود عملکردی فوقالعاده دارند. مخصوصاً اکلز که درد، خشم و رنج جیسون تاد را به شکلی بینقص به تصویر میکشد. همین اجرای احساسی باعث میشود بیننده تا عمق داستان کشیده شود و درگیر تقابل دردناک و پرتنش میان بتمن و رد هود بماند. نتیجه، فیلمی است پر از احساس، تراژدی و در عین حال اکشنی نفسگیر که از آغاز تا پایان، تماشاگر را در دنیای تاریک و پررمز و راز بتمن نگه میدارد.
۴. Spider-Man ۲ ۲۰۰۴
دکتر اختاپوس؛ شروری تراژیک که هنوز فراموش نشده
با اکران نسخهی extended cut فیلم با عنوان Spider-Man ۲.۱ در سینماها، دوباره موجی از نوستالژی به سراغ طرفداران آمد و همه یادشان افتاد که چرا Spider-Man ۲ تا این اندازه دوستداشتنی است. این فیلم فقط یکی از بهترین آثار ابرقهرمانی تاریخ نیست، بلکه از نظر بسیاری، یکی از برترین دنبالههای سینمایی هم به شمار میآید. سم ریمی با کارگردانی بینقص خود، داستانی روایت کرده که در عین پرهیجان بودن، یکی از انسانیترین قصههای ابرقهرمانی سینماست؛ روایتی از تقابل میان مسئولیت، فداکاری و زندگی شخصی.
در این فیلم، دکتر اوتو اکتاویوس با بازی درخشان آلفرد مولینا، همان دکتر اختاپوس معروف، یکی از بهیادماندنیترین و جذابترین دشمنان اسپایدرمن است. او فقط یک شرور قدرتمند و خونسرد نیست؛ گذشتهاش پر از درد و تراژدی است. مردی با نیت خوب که قربانی بخش تاریک وجودش شده و بازوهای مکانیکیاش آن بخش را آشکارتر کردهاند. همین تضاد باعث میشود او خیلی شبیه پیتر پارکر باشد؛ قهرمانی که بین وظیفه و خواستههای شخصیاش گرفتار است. به همین خاطر، نبرد بین این دو فقط یک مبارزهی ساده نیست، بلکه احساسی و انسانیتر از چیزی است که در ظاهر میبینیم. و البته نمیشود از صحنههای اکشن شگفتانگیز فیلم گذشت؛ مخصوصاً آن سکانس فراموشنشدنی مبارزه روی قطار که هنوز هم بعد از دو دهه، یکی از نمادینترین لحظات دنیای ابرقهرمانی است.
۳. Spider-Man: Across the Spider-Verse ۲۰۲۳
مایلز مورالس در سفری میان بینهایت جهان موازی
دوباره نوبت یک اسپایدرمن دیگر است تا در فهرست بهترین دنبالههای تاریخ بدرخشد. این بار با Spider-Man: Across the Spider-Verse، ادامهای بر انیمیشن تحسینشدهی Spider-Man: Into the Spider-Verse. وقتی ساخت دنبالهی آن شاهکار اعلام شد، بسیاری تردید داشتند که بتواند از فیلم اول موفقتر باشد. اما نتیجه فراتر از انتظارها بود. Across the Spider-Verse تمام ویژگیهای شگفتانگیز قسمت قبلی را گرفت و آنها را تا حد کمال ارتقا داد؛ از سبک بصری خیرهکننده و موسیقی پرانرژی گرفته تا روایت احساسی و چندلایهای که مرزهای ژانر ابرقهرمانی را جابهجا میکند.
درست است که شکست دادن Into the Spider-Verse از نظر کیفیت تقریباً غیرممکن بود، اما Across the Spider-Verse چنان به آن نزدیک شد و حتی از نگاه بعضی مخاطبان، از آن فراتر رفت که بهسختی میتوان بینشان برندهای انتخاب کرد. ریتم فیلم برقآسا و پرکشش است؛ از آن دست آثاری که لحظهای فرصت نفس کشیدن به بیننده نمیدهد، اما درعینحال احساسی، لطیف و گاهی دلخراش است. داستان مایلز مورالز در این فیلم نهفقط دربارهی نجات دنیاهای موازی، بلکه دربارهی هویت، مسئولیت و معنای واقعی قهرمان بودن است. Across the Spider-Verse ثابت کرد که انیمیشن میتواند همزمان سرگرمکننده، عمیق و هنرمندانه باشد؛ دنبالهای که بهراستی در قامت یکی از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی تاریخ ظاهر شد.
۲. Batman: Mask of the Phantasm ۱۹۹۳
بتمنی که با گذشتهی خودش روبهرو میشود
تقریباً هر طرفدار دنیای کمیک قبول دارد که Batman: The Animated Series یکی از بهترین، اگر نگوییم بهترین، نسخههایی است که تاکنون از بتمن ساخته شده است. این سریال روح و جوهرهی شخصیت بتمن را به شکلی درخشان به تصویر کشید و استانداردی تازه برای داستانگویی در دنیای ابرقهرمانها تعیین کرد. از دل همین جهان بود که فیلم Batman: Mask of the Phantasm متولد شد؛ اثری که حتی بعد از گذشت ۳۲ سال، هنوز هم در میان هواداران فراموش نشده و جایگاهی ویژه دارد. تماشای این فیلم نهتنها برای طرفداران بتمن، بلکه برای تمام دوستداران انیمیشن و سینمای ابرقهرمانی، اجباری است.
در این داستان، بتمن برای مجموعهای از قتلهای وحشتناک مقصر شناخته میشود و همین او را مجبور میکند با گذشتهی تاریکش روبهرو شود؛ گذشتهای که در قالب دشمنی مرموز به نام فنتزم (Phantasm) دوباره به سراغش آمده است. فنتزم شاید بهترین دشمنی باشد که تاکنون در نسخههای سینمایی بتمن دیدهایم؛ دشمنی که در عین تفاوت، بازتابی از خودِ بتمن است. او قهرمان ما را طوری به چالش میکشد که هیچ شرور دیگری پیش از این قادر به انجامش نبود. Mask of the Phantasm با ترکیب هوشمندانهی اکشن، تراژدی و روانکاوری، نهتنها به عمق شخصیت بروس وین نفوذ میکند، بلکه یکی از تأثیرگذارترین روایتها در تاریخ این فرنچایز را رقم میزند.
۱. Spider-Man: Into the Spider-Verse ۲۰۱۸
انقلابی در دنیای انیمیشن و روایت ابرقهرمانی
Spider-Man: Into the Spider-Verse نهتنها یک شاهکار تمامعیار است، بلکه نقطهی عطفی در تاریخ انیمیشن محسوب میشود. سه کارگردان خلاق فیلم، باب پرسیکتی، پیتر رمزی و رادنی راثمن، اثری ساختند که معنای واقعی «سبک بصری منحصربهفرد» را از نو تعریف کرد. طراحی بصری و انیمیشن فیلم آنقدر جسورانه و بدیع بود که بعد از اکرانش، الهامبخش بسیاری از استودیوهای دیگر شد تا از قالبهای همیشگی بیرون بیایند، ریسک کنند و سبکهای تازهای را تجربه کنند. از طراحیهای کمیکبوکی گرفته تا ریتم پرانرژی و تدوین خلاقانه، همه چیز در این فیلم فریاد میزند که با اثری متفاوت و پیشرو روبهرو هستیم.
اما فراتر از نوآوری فنی و هنری، این فیلم از نظر داستانی نیز از ابتدا تا انتها تماشاگر را درگیر میکند. روایت مایلز مورالز با صداپیشگی شَمیک مور داستانی است دربارهی پیدا کردن خود، پذیرفتن مسئولیت و رشد در جهانی پر از فشار و انتظارات. او یاد میگیرد که قهرمان بودن فقط داشتن قدرت نیست، بلکه باور به تواناییهای خود و ایستادن در برابر ترسهاست. Into the Spider-Verse از اولین صحنه تا آخرین ثانیهاش پر از انرژی، احساس و معناست؛ فیلمی که نهفقط بهترین اثر در دنیای اسپایدرمن، بلکه یکی از مدرنترین و الهامبخشترین انیمیشنهای قرن حاضر به شمار میآید. اثری که با گذر زمان، جایگاهش بهعنوان یک کلاسیک معاصر بیش از پیش تثبیت شده است.
جادوی قهرمانهایی که فراموش نمیشوند
دنیای ابرقهرمانها فقط دربارهی مشت و لگد و نجات دنیا نیست. بهترین فیلمهای این ژانر آنهاییاند که در دل تمام اکشن و هیجانشان، حرفی دربارهی انسان بودن میزنند. از بتمنی که با گذشتهاش درگیر است تا اسپایدرمنی که تازه یاد میگیرد به خودش ایمان بیاورد، هرکدام از این قهرمانها آینهای از ما هستند؛ آدمهایی معمولی با ترسها، تردیدها و امیدهایی بزرگ. شاید همین شباهت است که باعث میشود وقتی پرده سینما تاریک میشود و تیتراژ بالا میرود، هنوز در ذهنمان درگیرشان بمانیم.
از The Dark Knight گرفته تا Into the Spider-Verse، این فیلمها ثابت کردهاند که قهرمان بودن فقط در داشتن قدرت یا پوشیدن لباس مخصوص نیست؛ در دلِ انتخابهای سخت، فداکاری و ایمان به چیزی بزرگتر از خودمان است. آنها نشان دادهاند که سینمای ابرقهرمانی وقتی با دل ساخته شود، میتواند همزمان پرهیجان، تأثیرگذار و الهامبخش باشد. شاید به همین خاطر است که این آثار نهتنها فیلم، بلکه تجربهاند؛ تجربهای که تا مدتها بعد از تمام شدنشان، هنوز در ما زنده میماند. نظر شما چیست؟ اگر قرار بود گزینهی دیگری به این لیست اضافه کنید چه فیلمی را انتخاب میکردید؟