قصه ریبورن؛ عروسکهای زنده برزیل

جایی که خیال به واقعیت تنه میزند
هفت صبح| در خیابانهای شلوغ سائوپائولو و میان ازدحام بیامان آدمها، اگر کمی دقیقتر نگاه کنید، شاید صحنهای عجیب توجهتان را جلب کند؛ زنی با نوزادی در آغوش، با همان وسواس و محبتی که یک مادر واقعی خرج فرزندش میکند اما وقتی کمی نزدیکتر میشوید، همهچیز عجیبتر میشود: این کودک کوچک اصلاً نفس نمیکشد؛ نه گریه میکند، نه تکان میخورد. این فقط یک عروسک است اما نه یک عروسک معمولی. اینها «ریبورن»اند؛ عروسکهایی چنان واقعی که مرز بین خیال و واقعیت را محو میکنند.
این روزها برزیل گرفتار تب «ریبورن» شده؛ عروسکهایی که به طرز باورنکردنی شبیه نوزادان واقعیاند و بازار آنها از فروشگاههای کوچک محلی تا راهروهای بزرگ سیاستگذاری کشور کشیده شده است. شبکههای اجتماعی پر شده از ویدیوهایی که آدمها با بغض و شوق، مراسم به دنیا آمدن این عروسکها را شبیهسازی میکنند یا مثل یک مادر دلسوز آنها را به پارک و مرکز خرید میبرند. کاربران حیرتزده تماشا میکنند، گاهی با لبخند، گاهی با تردید.
اما این موج عجیب فقط به دنیای مجازی ختم نشده. ماجرا زمانی جدیتر شد که سیاستمداران هم وارد بازی شدند؛ در شورای شهر ریو دو ژانیرو، لایحهای برای تقدیر از هنرمندان سازنده این عروسکها تصویب شد و حالا فقط امضای شهردار باقی مانده.
در برخی ایالتها، حتی بحث ممنوعیت و جریمه برای کسانی که عروسک ریبورن را به بیمارستان بردهاند، مطرح شده است. هفته پیش، یکی از نمایندگان مجلس ایالت آمازوناس، عروسکی به بغل وارد صحن شد تا با صدایی محکم اعلام کند: «وقت آن رسیده که به این شوخیها پایان دهیم و پذیرش عروسکها در نظام درمانی را ممنوع کنیم.» البته خود مسئولان بهداشت ایالت میگویند هیچ مورد واقعی از این موضوع گزارش نشده است!
در همین کشاکش، تالیریا پترونه، نمایندهای دیگر، منتقد توجه افراطی همکارانش به این موضوع شد: «لطفاً میشود به مسائل مهمتر برسیم؟ اگر کسی دلش میخواهد عروسک داشته باشد، بگذاریم داشته باشد. من خودم دو بچه واقعی دارم که بیشتر از حد کافی دردسر دارند»!
اما درست آنسوی این جدالهای جنجالی، دنیایی آرامتر و صمیمیتر در جریان است؛ جهانی که ساکنانش، خود را «مادران ریبورن» مینامند. هفته گذشته، دهها نفر از این دوستداران عروسکهای واقعنما، در پارک ویلا لوبوس سائوپائولو دور هم جمع شدند و بیتوجه به هیاهوی رسانهای و قضاوتهای جامعه، گردهماییشان را جشن گرفتند. برای این جمع کوچک، ریبورن فقط یک عروسک نیست؛ تکهای از آرامش، خاطره، امید یا حتی مرهمی است بر زخمهایی که شاید زبان گفتن ندارند.
در نگاه آنها، سیل انتقادها باید متوجه اینفلوئنسرهایی باشد که برای جلب توجه، دست به نمایشهای اغراقآمیز میزنند، نه آنها که بیسر و صدا و با مهربانی، دنیای کوچکی از مهر برای خود ساختهاند.در حقیقت، دنیای ریبورنها فقط سرگرمی نیست. این عروسکها برای بسیاری، ابزار درماناند: برای مادری که فرزندش را از دست داده و با در آغوش گرفتن یک ریبورن، اندکی آرامش مییابد؛ یا زنی که در مسیر مادر شدن است و تمرین مهرورزی را با این عروسک آغاز میکند. حتی برای بعضی سالمندان، این عروسکها مثل دوستی صبور، گوشهای از تنهایی را پر میکنند.
برنایس ماریا، دستیار پرستار و کلکسیونری باسابقه با هشت ریبورن در خانه، با لبخندی تلخ میگوید: «هر چقدر هم در فضای مجازی مسخرهمان کنند یا طعنه بزنند، باز هم عاشق این عروسکهایم. این حق من است که با آنها به خیابان بروم، به پارک یا مرکز خرید؛ چرا باید بابت شادی کوچک خود، احساس گناه کنم؟»
محبوبیت روزافزون ریبورنها، بازار بزرگی به راه انداخته است؛ دنیایی که در آن، قیمت یک عروسک از حدود ۱۲۴ دلار شروع میشود و بعضی مدلها تا نزدیک ۱۸۰۰ دلار هم معامله میشوند. قصه ریبورنها، فقط داستان یک اسباببازی مدرن نیست.
این عروسکهای شگفتانگیز، گاه پناهگاهیاند برای دلهایی که در هیاهوی شهرهای بزرگ، جایی برای امن بودن پیدا نمیکنند؛ گاه نماد عشقیاند که راهی برای ابراز خود یافته است. گاهی هم، مثل هر پدیده تازهای، سوژه بحث و جدل میشوند اما در هر حال، ریبورنها آیینهای شدهاند از تنهاییها، نیازها و آرزوهای خاموش جامعهای که شاید بیش از همیشه، دنبال چیزی فراتر از واقعیت است؛ تکهای خیال، جرعهای آرامش، یا حتی نشانهای از امید در جهانی که هر روز واقعیتر و در عین حال، دورتر از احساس میشود.