کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۸۷۰۷۷
تاریخ خبر:

سفر به دنیای باب اسفنجی، فاجعه خشک‌کن رابطه باب و پاتریک را نابود می‌کند

سفر به دنیای باب اسفنجی، فاجعه خشک‌کن رابطه باب و پاتریک را نابود می‌کند

یک اتفاق ساده در حمام باعث می‌شود دوستی دیرینه باب اسفنجی و پاتریک به بحران برسد و یکی از تلخ‌ترین اپیزودهای سریال رقم بخورد.

پاتریک به صورت اتفاقی باعث می‌شود باب اسفنجی در دستگاه خشک‌کن خود گیر کند و از انجام کارهای روزمره عقب افتد. همین موضوع رابطه این دو دوست با یکدیگر را حسابی خراب می‌کند تا شاهد یکی از تلخ‌ترین اپیزودهای تاریخ سریال باشیم.

 

در اپیزود Stuck in the Wringer که یکی از قسمت‌های فصل هفتم محسوب می‌شود، شاهد خراب شدن دوستی باب اسفنجی و پاتریک هستیم. داستان از جایی آغاز می‌شود که باب قصد دارد اول صبح حمام کند تا سر کار برود و به امور معمول خود برسد. او پس از اینکه از حمام بیرون می‌آید، خود را با دستگاه خشک‌کن خشک می‌کند و هیچ اتفاق خاصی رخ نمی‌دهد (منظور از دستگاه‌ خشک‌کن وسیله‌ای به اسم Wringler است که با استفاده از آن، آب لباس‌های شسته شده را می‌گیرند).

باب هنگام خروج از حمام نزدیک است روی صابون سُر بخورد و آسیب ببیند، اما به هر نحوی است خودش را نجات می‌دهد و حسابی به این کارش افتخار می‌کند. در همین حین یک اردک پلاستیکی از پنجره وارد حمام می‌شود و باب آن را نمی‌بیند. ناگهان او پایش را روی اردک پلاستیکی می‌گذارد، تعادلش به هم می‌خورد و داخل دستگاه خشک‌کن گیر می‌کند. پاتریک هم درست مثل همیشه در بدترین موقع ممکن ظاهر می‌شود و به دنبال اردک پلاستیکی خود است.

 

باب اسفنجی سعی می‌کند مشکلش را به پاتریک بگوید تا او کمکش کند از دستگاه خشک‌کن خارج شود. پاتریک هم با قصد کمک کردن وارد کار می‌شود، منتها از آنجایی که بیش از حد احمق است، باب را با یک چسب همیشگی که هیچ وقت کنده نمی‌شود، به دستگاه خشک‌کن می‌چسبد. باب هم که چاره دیگری ندارد، تصمیم می‌گیرد با وضعیت فعلی کنار بیاید و به زندگی عادی و همیشگی خود ادامه دهد.

 

اما خب هنگامی که یک نفر در دستگاه خشک‌کن گیر کند، نمی‌تواند به زندگی عادی ادامه دهد. در وهله اول، باب اسفنجی به رستوران خرچنگی می‌رود تا به کارش ادامه دهد. ولی خب از آنجایی که در شرایط درستی نیست، به رستوران خرچنگی ضرر می‌زند و آقای خرچنگ را حسابی عصبانی می‌کند. آقای خرچنگ هم خطاب به او می‌گوید تا زمانی که مشکلش برطرف نشود، نمی‌تواند به کارش در رستوران ادامه دهد.

 

پاتریک که از راه می‌رسد و باب اسفنجی را در ناراحتی می‌بیند، او را به یک بستنی دعوت می‌کند تا حال او بهتر شود. ولی خب گیر کردن در دستگاه خشک‌کن سیستم گوارشی باب را با مشکل بزرگی روبرو کرده و او حتی توانایی خوردن یک بستنی را هم ندارد. پاتریک که دوست دارد دوستش را حداقل کمی خوشحال‌تر کند، تصمیم می‌گیرد او را به یک کارنیوال ببرد تا در کنار هم بازی کنند و خوش بگذرانند. منتها حقیقت به عمل می‌آید که حتی بازی کردن هم برای باب اسفنجی غیرممکن است.

 

spongebob-imprisonment-1

باب اسفنجی سر پاتریک فریاد می‌کشد و او را مقصر مشکلات خود می‌داند

 

باب اسفنجی که دیگر از وضعیت زندگی خسته شده و تحمل رفتارهای غیرمنطقی پاتریک را ندارد، کنترلش را از دست می‌دهد و سر بهترین دوستش فریاد بلندی می‌کشد. او خطاب به پاتریک می‌گوید که اگر به خاطر احمق بودن او و استفاده از چسب همیشگی نبود، می‌توانست زودتر به زندگی عادی بازگردد و از دستگاه خشک‌کن خارج گردد. پاتریک در پاسخ می‌گوید که او فقط می‌خواست کمک کند، اما باب که به ستوه آمده می‌گوید:«کمک؟ فکر کنم امروز به اندازه کافی کمک کرده‌ای!» این موضوع باعث می‌شود ستاره دریایی شروع به گریه کردن کند و به خانه برود. یکی از افرادی که در آن اطراف قدم می‌زد، متوجه حرف‌های باب می‌شود و او را برای این موضوع حسابی سرزنش می‌کند. او خطاب به باب می‌گوید که مشکل او گیر کردن بدنش در دستگاه نیست، بلکه مشکل به سیاه بودن قلبش مربوط می‌شود.

 

باب اسفنجی که به خاطر شکستن قلب بهترین دوستش ناراحت شده، به خانه می‌رود و در افسرده‌ترین حالت ممکن در مقابل تلوزیون می‌نشیند. پاتریک در ابتدا تلاش می‌کند کارهای همیشه را بدون باب انجام دهد، اما به این نتیجه می‌رسد که انجام هیچ کاری بدون دوستش لذت‌بخش نیست. او مسیر خانه آناناسی را قرار می‌گیرد و دوستش را در حالی می‌بیند که در مقابل تلوزیون نشسته و یک شبکه برفکی را نگاه می‌کند. پاتریک که عذاب وجدان سنگینی به وی دست داده،‌ گریه شدیدی سر می‌دهد و اشک‌هایش به شکل اغراق آمیزی جاری می‌شود. اما اشک‌های او بیهوده نیستند؛ چرا که آن‌ها چسب همیشگی را به آرامی ذوب می‌کنند تا باب در نهایت از زندانی که در آن گیر کرده بیرون آید.

 

در نهایت فکر می‌کنیم همه چیز به خوبی و خوشی تمام شده، اما در طی یک تصادف دیگر، این سری هر دو آن‌ها در دستگاه خشک‌کن گیر می‌افتند. منتها این دفعه دیگر احساس ناراحتی قبلی پدیدار نیست؛ چرا که آن‌ها حداقل در کنار هم در دستگاه خشک‌کن گیر کرده‌اند. 

کدخبر: ۵۸۷۰۷۷
تاریخ خبر:
ارسال نظر