همه دلالیل اخراج محمود فکری از استقلال
روزنامه هفت صبح | دیروز سهشنبه محمود فکری پس از جلسهای که با احمد مددی مدیرعامل باشگاه استقلال داشت، از سمت خود استعفا داد. استقلال در ۱۶ هفتهای که فکری مربی بود، توانست با ۲۷ امتیاز و میانگین امتیازی ۱٫۶ در رده سوم جدول قرار بگیرد. استقلال در مدت سرمربیگری فکری موفق شد ۱۹ گل به ثمر برساند (میانگین ۱٫۱۸ گل در هر بازی) و ۱۲ گل دریافت کرد (میانگین ۰٫۷۵ گل در هر بازی). فکری با وجود شروع خوب در استقلال، نتوانست این روند را ادامه دهد و در پنج بازی آخر استقلال، این تیم تنها یک پیروزی کسب کرد.
استقلال در خانه تیم پنجم و در خارج از خانه تیم چهارم جدول شد و در مجموع با کسب ۵۶ درصد امتیازات یعنی ۲۷ امتیاز به رده سومی تا پایان هفته شانزدهم رسید. ردهای که با صدر جدول شش امتیاز فاصله دارد. استقلال البته از هفته سوم تا پایان هفته یازدهم به مدت ۹ هفته هیچ شکستی را متحمل نشد و بهترین دوران فکری در همین مدت رقم خورد. از طرفی آبیها سه بار، تجربه دو هفته بدون برد پیاپی را متحمل شدند.
حالا کار برای فکری در حالی به اتمام رسید که تیم او آخرین برد خود را در هفته چهاردهم مقابل نساجی مازندران به دست آورد و پس از آن برابر سپاهان و مس رفسنجان در دو دیدار خارج از خانه به یک امتیاز قناعت کرد. آمار محمود فکری نسبت به فصل قبل و همچنین لیگ هجدهم ضعیفتر شده است. استقلال در لیگ هجدهم با وینفرد شفر تا پایان هفته شانزدهم به ۲۸ امتیاز رسید و در لیگ نوزدهم ماحصل تلاش استراماچونی و سه هفتهای که تیم بدون سرمربی اداره شد؛ ۲۹ امتیاز بود.
در نهایت مشکل فکری با چند تن از بازیکنان و مشکلات مالی باشگاه باعث شد تا اختلافات به اوج خودش برسد و او دیروز پس از جلسهای که با احمد مددی مدیرعامل باشگاه استقلال داشت از سمت خود استعفا داد. اما سوال این است که چرا کار فکری با استقلال اینقدر زود و البته تلخ به پایان رسید؟
*** اگر قلعهنویی و مجیدی بودند اخراج میشدند؟
نتایج استقلال در این ۱۶ هفته آنقدر خوب نبود که رضایت هواداران را جلب کند اما از سوی دیگر، این نتایج آنقدر هم بد نبود که در هفته شانزدهم منجر به اخراج یا به قول خودش استعفای او شود؛ چرا که هنوز ۱۴ هفته تا پایان لیگ بیستم باقی مانده و اختلاف شش امتیازی با صدر جدول اصلا جبراننشدنی به نظر نمیرسد. در واقع شاید اگر مربی دیگری مثل امیر قلعهنویی، فرهاد مجیدی، جواد نکونام، استراماچونی و شفر و … همین نتایج را میگرفتند، با آنها در هفته شانزدهم قطع همکاری نمیشد اما چرا سرانجام همکاری فکری و استقلال این شد؟
*** وقتی ضعفها دیده نمیشوند
واقعیت این است که بیشتر از نتایج استقلال که خیلی هم بد و فاجعهبار نبود، برخورد کادر فنی و در راس آنها محمود فکری با این نتایج و البته نمایشهای استقلال در پایان این همکاری تاثیرگذار بود. فکری در تمام مدت حضورش در استقلال هرگز زیر بار ضعفهای ریز و درشت تیمش نرفت و نپذیرفت که تیمش از نظر فنی مشکلات متعددی دارد.
او همواره در برابر سوالات انتقادی کارشناسان و خبرنگاران گارد منفی میگرفت و منتقدانش را مخالفانی میدانست که اتاق فکری برای برای برکناری او تشکیل دادهاند. حتی کار به جایی رسید که او در نشست خبری خود بعد از شکست استقلال مقابل سپاهان بعد از یکی دو سوال، از اینکه خبرنگاران «کارشناس شدهاند» ناراحت شد و با بیاحترامی به خبرنگاران، جلسه نشست خبری را ترک کرد.
*** امیدی به پیشرفت نبود آقای فکری!
همین انتقادناپذیری و ندیدن ضعفها و توهم توطئه باعث میشد به این نتیجه برسیم که قرار نیست اوضاع استقلال بهتر شود! مشخص بود که وقتی ضعفهای تیمش را نمیبیند؛ طبیعتا برای رفع آنها در تمرینات تلاش نخواهد کرد و مشکلات فنی استقلال تا وقتی که چنین نگاهی وجود داشت حل نمیشد.
در واقع شاید اگر فکری با انتقادات منصفانهتر برخورد میکرد و آنها را میپذیرفت و برای رفع مشکلات و ضعفهای تاکتیکی شاگردانش تلاش میکرد، او هنوز سرمربی استقلال بود، حتی با همین نتایج! اما حرفهای صمد مرفاوی در نشست خبری بعد از بازی با مس رفسنجان نشان داد که دستیاران فکری هم مثل خود او هیچ اعتقادی به وجود ضعف فنی در تیمشان ندارند.
مرفاوی در نشست خبری مدعی شد که تیمش فقط از روی یک ضربه ایستگاهی گل خورد، در حالی که استقلال و حسینی بارها روی این ضربات ضعیف ظاهر شده بودند و این گل، یک اتفاق نبود و قبلا هم مشابهش بارها تکرار شده بود. مرفاوی حتی از نبود سیستم رادیویی برای تیم داوری هم گله کرد و از توپجمعکنهای کنار زمین هم انتقاد کرد اما حتی یک کلمه درباره ضعفهای تاکتیکی استقلال در این بازی حرف نزد! پیش از این، آرش برهانی و حنیف عمرانزاده هم برخوردهای مشابهی با انتقادات از نمایشهای استقلال داشتند و همه آنها را مغرضانه میدانستند.
*** خبری از ثبات هم نبود
علاوه بر طرز تفکر فکری که نقش مهمی در پایان زودهنگام دوران حضور او در استقلال داشت، نشناختن پتانسیل و عیار بازیکنان هم تاثیر زیادی در این پایان تلخ داشت. فکری هرگز در استقلال به یک ترکیب ثابت دست پیدا نکرد و تغییرات غیرضروری زیادی در ترکیب تیمش اعمال میکرد که باعث میشد بازیکنان استقلال هرگز به هماهنگی لازم دست پیدا نکنند.
این تغییرات حتی روی روحیه بازیکنان هم تاثیر منفی میگذاشت و این حس را به آنها میداد که فکری به آنها اعتماد ندارد و هر لحظه ممکن است بدون هیچ دلیل منطقی و مشخصی از ترکیب اصلی خارج شوند. در نهایت برخوردهای دوگانه فکری با بیانضباطیهای بازیکنان استقلال، این احساس را در میان آنها به وجود آورده بود که او بین آنها تبعیض قائل میشود. بازیکنی مثل هروویه میلیچ فقط و فقط به دلیل یک اعتراض اینستاگرامی توام با اعتراض نرم و محترمانه، باچنان برخورد تندی مواجه شد که از ایران رفت!
اما بازیکنی مثل مهدی قایدی که ۱۰ روز به شکل غیرحرفهای و غیرقانونی در تمرینات غایب بود، مثل قهرمانها به تمرینات برگشت و نه تنها تنبیه نشد بلکه فقط با یک جلسه تمرین در ترکیب ثابت استقلال مقابل مس رفسنجان قرار گرفت! همین تبعیضها ظاهرا باعث شده تا بازیکنان استقلال واکنش خاصی نسبت به جدایی فکری از استقلال نشان ندهند. معمولا در چنین مواقعی، بازیکنان با پستی اینستاگرامی از مربی خود خداحافظی و برای او آرزوی موفقیت میکنند اما تا لحظه نگارش این مطلب، هیچ بازیکنی از استقلال واکنشی به جدایی فکری نشان نداده است!